marriage-communication-things-to-tell-your-wife-2
بهتر است گاهی اوقات به همسرتان اجازه دهید نظرشان هرچند مخالف را به شما بگویند و از گفتن حرف مخالفشان به شما ترس  و واهمه نداشته باشند!

ازدواج برده‌داری نیست، بلکه رابطه‌ای عاشقانه است که ریشه در آزادی دارد. به همسرتان اجازه دهید به شما نه بگوید. به بهانه دوست داشتن سعی نکنید دائم همسر خود را کنترل کنید، چرا که کنترل زیاد عشقی به دنبال نخواهد داشت و فقط موجب تنفر می‌شود.

حریم شخصی فضا، محدوده و حیطه شخصی و محرمانه‌ای است که مدیریت و مسئولیت آن به خود فرد مربوط می‌شود و دیگران حق مداخله و اعمال نفوذ در آن را ندارند. شاید برخی به این مهم توجه نداشته باشند که در روابط اجتماعی بخصوص روابط زناشویی، بین زوجین باید حریم وجود داشته باشد. توجه به این مساله ضروری است که در روابط هم مالکیت بسیار مهم است، به این معنا که اگر در رابطه خود با دیگران حد و مرز‌ها را بشناسیم، می‌توانیم درک کنیم چه کسی مالک کدام احساس، نگرش و رفتار است. به طور خاص در رابطه‌ای مانند ازدواج لازم است هر همسری حریم خودش را تشخیص دهد و مطابق آن رفتار کند. اطاعت از حد و مرز در چنین رابطه‌ای، مساوات برقرار کرده و رابطه دو نفر را متوازن می‌کند.

به طور معمول، یکی از موقعیت‌هایی که حریم شخصی افراد در آن دچار آسیب می‌شود، زندگی زناشویی است. بسیاری از زوجین، به دلیل ناآگاه بودن از حریم خانواده یا اهمیت ندادن به آن، زندگی مشترک را به خطر می‌اندازند. در ادامه به برخی از مهم‌ترین موارد در این زمینه ـ که سعید کاوه در کتاب خود «روان‌شناسی حریم شخصی» به آن اشاره کرده است ـ می‌پردازیم.

زندگی خانوادگی، شخصی و جزئی از حریم فرد است. در اینجا منظور، روابط و تعاملات اعضای یک خانواده بین والدین و فرزندان و برعکس است و دیگر افراد به صرف دوست خانوادگی، همسایه و همکار حق وارد شدن به این حریم را جز در موارد خاص ندارند.

همسران عنان و اختیار طرف مقابل را به طور کامل در دست نخواهند داشت. یکی از برداشت‌های اشتباه در زندگی مشترک این است که همسر باید اختیاردار کامل زندگی باشد و هر چه می‌گوید
روابط همسر با خانواده اش جزئی از حریم شخصی اوست. ارتباط هر یک از همسران با اعضای خانواده یا فامیل وی تا زمانی که مشکلی در حریم زندگی مشترک ایجاد نکند، حریم شخصی فرد است. بنابراین تا جایی که ممکن است، هر یک از طرفین باید سعی کنند درگیری مستقیم با اعضای خانواده اصلی یا فامیل همسر نداشته باشند.

بی‌مسئولیتی، یکی از علت‌های مهم مخالفت با حد و مرز هاست. برخی همسران خود را چندان مسئول رفتارشان نمی‌دانند و تصور می‌کنند، باید بتوانند هر کاری که می‌خواهند انجام دهند و در برابر کسی هم پاسخگو نیستند. برای مثال ممکن است مردی آدم خوبی باشد، اما به دلیل بی‌مسئولیتی نان‌آور خوبی نباشد یا دائم شغل خود را تغییر دهد.

کنترل کردن همسر نیز یکی از دلایلی است که مانع می‌شود فرد در زندگی مشترک به حریم‌ها احترام بگذارد. این همسران سعی می‌کنند، همسرشان را کنترل کنند، فریب دهند و بر او مسلط شوند. او قادر به درک این مساله نیست که همسرش احساس، افکار و رفتار مستقل خود را دارد و همیشه تلاش می‌کند آزادی (البته آزادی مشروع) همسرش را نفی کند یا به حداقل برساند.

گاهی هم فرد احساس می‌کند با پذیرفتن حد و مرز، آزادی‌اش به خطر می‌افتد و به همین دلیل، مرزها را رعایت نمی‌کند و با هر محدودیتی مخالف است. حد و مرز داشتن به او احساس بیچارگی و آسیب‌پذیری می‌دهد. معمولا پسرانی که در خانواده‌های سختگیر بزرگ شده‌اند، به همسرانی مخالف حد و مرز تبدیل می‌شوند.

هرگز بر این تصور نباشید که مرزگذاری در رابطه یعنی به دیگران بی‌اعتماد و بد بین بوده و دائم منتظر باشید که مچ گیری کنید و افراد را به خاطر نقاط ضعف آنان کنار بگذارید.

صمیمی‌شدن با دیگران مستلزم این است که ابتدا آنها را بشناسید. چنین چیزی به این معناست که ظاهر بین نباشید و براساس ظاهر افراد قضاوت نکنید.

اگر در زندگی‌تان تجاربی داشته‌اید که مایل نیستید افشا شود، آن را پیش خود نگه دارید و با کسی مطرح نکنید.

هر فردی در زندگی خود دوستان زیادی دارد، ممکن است با برخی راحت‌تر و با برخی دیگر ارتباط رسمی داشته باشد. جایگاه هر فرد را در نظر بگیرید و متناسب با جایگاه وی با او رفتار کنید.

 مرز بندی و حفظ حریم شخصی به این معنا نیست که دور خود دیوار بکشید و از نزدیک شدن به دیگران اجتناب کنید. یاد بگیرید به جای حصار کشیدن در روابط‌تان حساب شده و سنجیده عمل کنید.