psychology

کیفیت شاخص هر دانشی بیشتر به روح علمی و ارزشی که روشهای آن در کسب معرفت دارد وابسته است. روان شناسی نیز مانند هر دانش دیگری دارای روش علمی خاص خود می باشد. بی شک همین روح علمی در روان شناسی که آن را از علم النفس متمایز می سازد. در علم النفس رفتار آدمی را از راه تفکر قیاسی و نظر شخصی تجزیه و تحلیل می کنند. یعنی در واقع هر گونه رفتاری را بر پایه تصورات قبلی یا منطق پیش از تجربه استدلال می کنند که در مقایسه با روش علمی بسیار ناتوان و فرسوده است. زیرا روش معین و ثابتی وجود ندارد، بلکه هر صاحب نظری در بحث و استدلال خود اغلب نتیجه ای می گیرد که با نتیجه دیگری تفاوت کلی دارد و هیچ ضابطه ای به دست نمی دهد کدام صحیح است.
بعضیها منکر علمی بودن روان شناسی هستند و معتقدند که لاکهای علمی باید دقیق و صریح باشند. زیرا غالبا چنین پرسشهایی می کنند:
– آیا بررسی رفتار آدمی می تواند با دقت و صراحت لازم همراه باشد؟
– آیا پیچیدگی رفتار آدمیان می تواند جنبه علمی داشته باشد؟
– آیا با تفاوتی که در نحوه رفتار آدمیان دیده می شود مطالعه علم رفتار دشوار نمی گردد؟
اینها پرسشهایی هستند که گروهی از پژوهشگران مطرح می کنند. پاسخ این است که هر دانشی روش و ضابطه خاص خود را داراست. فقط در علوم ریاضی اعداد و ارقام در محاسبات خود با قاطعیت حکم می کنند و دقت و صراحت نشان می دهند. مگر دانشهای فیزیک و شیمی، زیست شناسی و زمین شناسی در شرایط مختلف دارای اوضاع و پاسخهای متفاوت نیستند؟ در اکثر دانشها حقیقت مطلق و بی چون و چرا وجود ندارد. دانش روان شناسی نیز با وجود تفاوتهای فردی و رفتار خاص بسیاری از افراد از این اصل برکنار نیست. وانگهی هر دانشی روشی مخصوص به خود دارد. به این جهت نباید روش ریاضی را در دانش فیزیک و شیمی و زیست شناسی و هواشناسی را در روان شناسی به کار برد.
در اینجا پیش از بحث بیشتر درباره اهمیت و تاثیر روان شناسی در زندگی افراد آدمی، سیر روان شناسی را از یونان باستان تا آغاز دوره روان شناسی علمی همراه با دانشمندان، پژوهشگران، سازمانها و حتی آئین های مهمی که در پیشرفت و تحول روان شناسی موثر بوده اند و رد ساخت و تکوین این دانش نوین اندیشه های کارسازی را ابراز داشته اند به ترتیب تاریخی و به اختصار بازگو می کنیم.

این مطلب اختصاصی سایت دکتر سلام می باشد استفاده از آن فقط با ذکر منبع مجاز می باشد