Bachelor-of-Science-in-Psychology

در دوره نوزائی یا رستاخیز دانش و هنر که آن را رُنسانس نیز نامیده اند دو تن بیش از همه در پایه گذاری روان شناسی موثر بوده اند:
1- فرانسیس بیکن (1561-1626 م) با ادامه خردگرائی صرف در اثبات حقایق علمی به مخالفت برخاست. وی معتقد بود که روش ارسطوئی نمی تواند پاسخهای قانع کننده ای به مسائل علمی بدهد. از این رو روش استقرائی را برای توجیه علم پیشنهاد نمود. بکین در دوران اقتدار کلیسا با صراحت و شهامت اظهار داشت که مباحث نظری در طی 25 قرن در توضیح و پیشرفت علم بسیار ناکام و درمانده بوده است. به این سب کتاب ارغنون نو او را باید به منزله اعلامیه استقلال تجربه گرایان از استدلالیان به شمار آورد.
به عقیده او پیش از آنکه روش استقرائی را به کار ببریم نخست باید بتهای ذهنی را از پیش برداریم. وی بتهای ذهنی را باورهای نیندیشیده و ناآزموده ای می داند که ساخته و پرداخته دست قرن های گذشته است و تنها بر اثر تقلید و عادت و آمیختگی با عواطف مهر و کین در مغز بسیاری از افراد آدمی جا گرفته است. یک دانشمند منطقی وظیفه دارد این بتها را بشکند و بازگشت به خویشتن و رهائی از عواطف مزاحم را هدف خود قرار دهد.
2- رنه دکارت (1596-1650 م) از چهره های مهم تاریخ روان شناسی به شمار می آید. وی رفتار حیوانی را بر اساس اصول شخصیت ماشینی تعیین می کند. گرچه رفتار آدمی از نظر کیفی تا حدود زیادی به ماشین شباهت دارد اما در عمل دارای آزادی و اختیار است و رفتاری خودانگیخته دارد. حیوان از این ویژگی برخوردار نیست.
دکارت را باید طراح قوس بازتاب دانست که نمودار همه رفتارهای حیوان و بخش مهمی از رفتار انسان است. توضیح آنکه عضو حسی تحریک می شود و تکان و کششی به رشته ای که با مغز ارتباط دارد وارد می شود، سپس دم یا روح حیوانی به درون لوله های مجوفی که با ماهیچه ها پیوند دارد راه می یابد، در نتیجه از موجود زنده رفتار مقتضی بروز می کند. دکارت معتقد است که در مورد انسان به یاری قدرت اراده سدی به وجود
می آید، آنگاه روح یا دم حیوانی به سوی عضله ها روان می گردد و موجب انقباض و انبساط آنها می شود. در زمینه ارتباط تن و روان غده کاجی وظیفه مهمی را به عهده دارد و عمل متقابل را انجام می دهد. گرچه طرح «قوس بازتاب» از نظر فیزیولوژیکی تا حدی ابتدایی و مجمل است، اما راه گشای اساس عصبی رفتار می باشد و دو امر را پایه ریزی می کند: (1) بنیاد فیزیولوژیکی فعالیتهای بازتابی، (2) نظریه تاثیر متقابل. بعلاوه کارت عواطف میل و رغبت، کینه و نفرت، خوشی و شادی، غم و شگفتی را به عنوان هیجانهای ناآموخته آدمی طبقه بندی می نماید.

این مطلب اختصاصی سایت دکتر سلام می باشد استفاده از آن فقط با ذکر منبع مجاز می باشد