98

 چه عواملی در پیرشدن ما تاثیرگذارند و موجب پیری زودرس ما می شوند جسم ما چگونه رو به پیری می رود و چه عواملی در این زمینه نقش دارند و با چه رو شهایی می توانیم پیر به نظر نرسیم و بدنمان را در مقابل آن مقاوم کنیم

برخلاف تصور همه برای جوانان و نوجوانان دل کندن از زندگی و استقبال از مرگ بسیار آسان‌تر از آنهایی است که عمر طولانی را در این دنیا سپری کرده‌اند و به هر روز دیدن و برخاستن خورشید عادت دارند. هیچ قضاوتی درباره استقبال از مرگ یا عشق به حیات نداریم و این گزارش نیز درصدد پاسخگویی و پرداختن به مسائلی از این دست نیست، بلکه فقط هدف ما این است که نشان دهیم چرا برخی میانسالان یعنی آنهایی که در سنین بین 50 تا 65 سال هستند، حاضر نیستند برخی واقعیت‌های زندگی‌شان مانند پیری و مرگ را بپذیرند؟ پرسش‌های مهمی مانند «دستاورد من از این زندگی چه بوده است؟» در سنین بالای 50 سال به سراغ همه افراد می‌آید و اگر کسی نتواند پاسخ درستی به این پرسش‌های بنیادی خودش بدهد با بحرانی به نام بحران میانسالی روبه‌رو می‌شود.

50 سالگی یعنی نیمه عمر! همه آنهایی که به نیمه عمرشان می‌رسند مجبورند برای مدتی هرچند کوتاه (حتی برای چند دقیقه) به پشت سر نگاه کنند تا ببینند طی این سال‌ها چه کرده‌اند؟ برخلاف دوران جوانی و نوجوانی که امید داشتن به آینده نادیده و حتی خیالی بسیار مهم است، در دوران میانسالی دیگر آینده نادیده چندان امیدبخش نیست بلکه بیشترین عاملی که برای فرد امید و نشاط به همراه می‌آورد، کیفیت زندگی‌ای است که او از سر گذارنده و اینجاست که اگر فرد از زندگی گذشته‌اش احساس رضایت کند، به خوبی می‌تواند بر بحرانی به نام بحران میانسالی غلبه کند و اگر احساس شکست کند این شکست کل زندگی او را تحت تاثیر خود قرار می‌دهد و حتی بر روند گذراندن زندگی او در دوران پیری هم تاثیرگذار است. به نظر می‌رسد در کنار مولفه‌ای به نام امید به زندگی که بیانگر سطح رفاه جوامع است باید مولفه‌ دیگری به نام رضایت از زندگی نیز مبنای توجه دولت‌ها در سنجش سطح رفاه جوامع باشد؛ مولفه‌ای که نشان‌دهنده کیفیت زندگی فرد و رضایت از خویشتن است.

دوست ندارم پیر به نظر برسم

با دقت موهای سفیدی را که از ریشه موهای رنگ شده‌اش بیرون آمده، بررسی می‌کند. این موهای بیرون زده یک دست سفید هستند در حالی که او با رنگ موی قهوه‌ای طبیعی سعی داشته آنها را یک دست قهوه‌ای نشان دهد. می‌خندد و می‌گوید بیشتر وقتم به رنگ کردن موهایم می‌گذرد! می‌خندم و به او می‌گویم: با موهای سفید هم جذاب هستید. از این تعریف من عصبانی می‌شود و می‌گوید: نه جذابیتم کمتر می‌شه! دوست ندارم پیر به نظر برسم. پزشک است و در کارش بسیار موفق است. عکسی از دوران جوانی‌اش روی میز مطبش گذاشته که واقعا خوش‌تیپ بوده، می‌گوید: همه به من می‌گفتند آلن دلون! وقتی چهره این هنرپیشه را در ذهنم مجسم کردم دیدم پربیراه هم نمی‌گفتند! حالا 40 سال از آن روزها گذشته و آقای دکتر این روزهای اما در 69 سالگی هیچ شباهتی به آن چهره جوان و زیبا ندارد. اصلا موضوع موهایش نیست بلکه کل گردن و بدنش پیر و چروک شده و او حاضر نیست این را بپذیرد. صورتش از بس آمپول بوتاکس به آن زده حالتی بدون میمیک و مصنوعی پیدا کرده که تا حدی هم زنانه شده است. آقای دکتر پاتوقش دربند و درکه است و آن طور که خودش می‌گوید هر هفته با جوان‌ها در کوه مسابقه می‌دهد. لباس‌های جوانانه و رنگارنگ می‌پوشد. لباس‌هایی که شاید جوانان هم از پوشیدن آن ابا داشته باشند و بی‌توجه به نگاه‌های تمسخرآمیز اطرافیان با آن لباس‌ها همه جا می‌رود و حتی تصور می‌کند همه به دلیل اینکه خیلی جذاب است نگاهش می‌کنند. اینها را همسرش به من می‌گوید. می‌گوید آقای دکتر بعد از اینکه به سن 50 سالگی رسید ترس از پیری به طرز وحشتناکی به سراغش آمد و بعد از آن سعی دارد با هر روشی خودش را جوان نگاه دارد.

نیازهایی که تا ابد بی‌پاسخ می‌ماند

در واقع پیری و کهنسالی فرایندی از زندگی است که برای هر کسی رخ می‌دهد و اگر کسی بخواهد در مقابل این مساله مقاومت کند این باعث نمی‌شود پیری در مورد او به تاخیر بیفتد یا اصلا رخ ندهد. شاید این تصور وجود داشته باشد که به هر اندازه‌ای که فرد در دوران جوانی بتواند در کار و زندگی موفقیت کسب کند و به پول و موقعیت بیشتر و بهتری دست یابد در دوران میانسالی و زمان مواجهه با بحرانی به نام بحران میانسالی راحت‌تر می‌تواند از پس این مرحله از زندگی برآید، اما نحوه مواجهه با بحران میانسالی و رضایت از زندگی ریشه در موفقیت افراد ندارد. برخلاف تصور همه بررسی‌های روانشناسان آمریکایی نشان می‌دهد رضایت از زندگی در دوران جوانی و گذراندن آن به شکلی که فرد با نشاط و سرخوشی و بدون حس ندامت زندگی کرده باشد در این احساس بسیار موثر است. کسانی که در جوانی فرصتی برای شادی و تخلیه هیجان نداشته و با آرامش زندگی نمی‌کنند، صرف نظر از اینکه موفق باشند یا خیر، در میانسالی نیاز به شادی و آرامش در درونشان قوت می‌گیرد اما نمی‌توان انتظار داشت پاسخ درستی به نیاز به شادی و سرخوشی که از دوران جوانی سربرآورده و سرکوب شده در سن میانسالی داده شود. بنابراین باید گفت این نیاز تا ابد در وجود این افراد بی‌پاسخ می‌ماند.

این افراد با این کارها جوان نمی‌شوند

صرف‌نظر از جوانان و رقابتی که برای زیباتر شدن دارند، بخش زیادی از مشتری‌های جراحی‌های زیبایی و پوست، زنان و حتی مردان بالای 40 سالی هستند که دوست دارند از راه‌های مختلف جوان‌تر دیده شوند. از کشیدن پوست گرفته تا تزریق ژل و بوتاکس و از بین بردن خط خنده و اخم، در شهرهای بزرگ رجوع به دکتر و انجام عمل‌های زیبایی باعث می‌شود افراد میانسالی که دوست ندارند پیر دیده شوند، با این عمل‌ها احساس جوانی کنند در حالی که در شهرهای کوچک و دورتر شاید چنین امکانی وجود نداشته باشد. با این وجود حتی در حالتی که نتیجه این عمل‌ها بسیار هم مثبت باشد و موفق شود فرد را در ظاهر سالیان سال جوان کند، در اصل این افراد با این کارها جوان نمی‌شوند.

به اندازه پول درمان بیماری هم پس‌انداز ندارد

می گوید اگر بخواهم لحظه‌ای تصور کنم در 56 سالگی شبیه الان مادرم باشم ترجیح می‌دهم همین الان خودم را بکشم. دختر جوان این را به منشی آرایشگاهی که مادرش در آن کار می‌کند می‌گوید. دختر منشی در پاسخ او می‌گوید: به نظر من مادر تو مشکلی ندارد و زندگی خوب و خوشی دارد اما دختر جوان اعتراض می‌کند و می‌گوید: نه او هیچی ندارد! بعد از اینکه 10 سال پیش از پدرم جدا شد همه‌چیزش حتی همان چند قطعه طلا و وسایل با ارزشش را هم گذاشت و بقیه را هم در این سال‌ها خرج تحصیل و زندگی من کرد. او اگر این روزها مشکل یا بیماری پیدا کند حتی به اندازه پول درمان بیماری هم پس‌انداز ندارد و همه پول‌هایش را هم خرج ظاهرش می‌کند. نگاهی به مادر دختر جوان می‌اندازم که با شادی و نشاط موهای زنی را که کوتاه کرده در آینه به او نشان می‌دهد و بلند بلند با آن زن حرف می‌زند. وقتی زن که مشخص است از موهایش خیلی راضی است او را دعا می‌کند و می‌گوید ناهید خانم خوشبخت بشی! ناهید خانم با صدای بلند مثل دخترهای جوان می‌خندد و می‌گوید: خدا از دهنت بشنوه! دخترش که شاهد این صحنه است رو به منشی می‌گوید: می‌بینی؟ همیشه همین جوریه! آبرو نداریم از دستش! تو کوچه و خیابون بلند بلند حرف می‌زنه و اصلا توجهی به این نداره که سن و سالی ازش گذشته! دختر با تلخی می‌خندد و ادامه می‌دهد: روزی نیست که جایی از صورتش را عمل نکند و دنبال یک راه جدید برای زیباتر شدن نباشد در حالی که این کارها نه تنها او را جوان‌تر نکرده بلکه باعث شده مصنوعی و غیرطبیعی جلوه کند. من که سال‌هاست با مادرم بیرون نمی‌روم! در این لحظه ناهید خانم به طرف ما می‌آید. وقتی نزدیک می‌شود از ظاهری که او برای خودش ساخته تعجب می‌کنم. انواع و اقسام النگو و وسایل تزیینی را به خودش وصل کرده و با موهایی رنگارنگ و آرایشی غلیظ، به زحمت می‌توان از روی این همه عمل جراحی و نقاب رنگی سن واقعی او را تشخیص داد. برخی از اتفاقات زندگی مانند پیری و از دست دادن نزدیکان قابل تغییر نیستند و بنابراین فقط باید تسلیم آنها شد. توقف کردن و به پشت سر نگاه کردن در صورتی که همه وقت‌ها را به غفلت گذرانده باشیم اتفاقی دردآور است. پس بهتر است از جوانی کاری کنیم که در آزمونی به نام بحران میانسالی حداقل در مقابل خودمان سرافکنده نشویم.