89989+9+9+9+

با چه رفتارهایی می توانیم افسردگی را درمان کنیم تغییر سبک زندگی،گردش ،حضور در جمع دوستان و آشنایان و… می تواند تاثیرات مثبتی روی روحیه افراد مختلف بگذارد با ما در ادامه مطلب همراه باشید «من طربم طرب منم،زهره زند نوای من/ عشق میان عاشقان شیوه کند برای من»؛ شاید بارها و بارها این بیت شور انگیز مولانا جلال الدین بلخی را شنیده اند که در نهایت زیبایی، شور درونی خود را در قالب چند واژه ساده در اختیار مخاطب قرار می دهد و تردیدی نیست که این شعر از روحیه شاد این شیخ شهیر، به جوشش آمده است و جالب است بدانیم در دوره ای که مولوی می زیسته، قرص های ضد افسردگی و شادی آور نبوده است تا شور بیافریند! اما امروزه با پدیده های بسیار عجیبی رو به رو شده ایم که یکی از آن ها افسردگی و عدم رغبت به شادی است. برای فرار از این بیماری بزرگ قرن کارشناسان و پزشکان و حتی بیماران ناخودآگاه رو به ابزاری برای ایجاد شادی می آورند. قرص ها و داروهای شادی بخش!

توقع پایین؛ شادی بالا

پژوهشی در دانشگاه یو ال سی در زمینه چگونگی ایجاد شادی، نشان می دهد پایین نگه داشتن سطح توقع و انتظار، احتمال نتیجه مطلوب را افزایش می دهد. علاوه براین، وقتی توقع کم است، نتیجه مطلوب، شادی زیاد به همراه می آورد و نتیجه نامطلوب کمتر ناگوار است. بنابراین پایین نگه داشتن توقع می تواند روشی مفید باشد اما باید در نظر داشته باشیم که پایین نگه داشتن سطح توقع تا زمانی که نتیجه عمل یا تصمیم روشن شود، کیفیت زندگی را می کند.

با این حال نباید فراموش کرد حتی اتفاق نامطلوب هم می تواند شادی ایجاد کند. اگر در سالن انتظار فرودگاه اعلام کنند پرواز یک ساعت تاخیر دارد، کسی خوشحال نمی شود. اگر اعلام کنند به احتمال زیاد پرواز شش ساعت تاخیر خواهد داشت باز هم کسی خوشحال نخواهد شد. اما اگر بعد اعلام کنند که به جای شش ساعت، تاخیر پرواز یک ساعت خواهد بود، در کل باعث احساس خوشحالی مسافران خواهد شد.

محققان دانشگاه یو ال سی می گویند شادی را می توان با فرمول را پیدا کرده اند. به گفته این محققان این فرمول به دقت شادی فرد را پیش و بعد از اتفاقاتی که به تازگی رخ داده پیش بینی می کند. شادی به این ربطی ندارد که اوضاع چگونه پیش می رود، بلکه به این ربطی ندارد که اوضاع چگونه پیش می رود، بلکه به این ربط دارد که اوضاع چقدر بهتر از انتظار و توقع ما پیش می رود. دکتر راب راتلج پژوهش گر ارشد این تحقیق می گوید: ما انتظار داشتیم که ببینیم شادی فرد در هر لحظه به پاداش هایی که اخیرا گرفته ربط داشته باشد اما در کمال تعجب دیدیم که انتظار و توقع ها در شادی نقش بسیار مهمی دارند.

شادی های کودک درون

در تحلیل رفتار،ساختار شخصیت را به سه بخش تقسیم می کنند (کودک، بالغ، والد). این نظریه تکامل یافته نظریه فروید است. کودک به فهم خردسالی نیست. آن قسمت از ساختار شخصیت ما است که دنبال احساسات، عواطف ، شادی، شادمانی و خشم است. (البته شادی و خشم ذاتی نه اکتسابی) و در حقیقت بخش کودک در شخصیت ماست که شادی آفرین است و اصولا این امر بستگی به سن ندارد. دقیقا یک مرد و یا زن مسن 70 یا 80 ساله هم با فعال بودن بخش کودک وجودش می تواند شاد بوده و احساس شادمانی کند.

وقتی کسی کودک درونش فعال نیست، این فرد به صورت دل مرده و غمگین است. ما خیلی از آدم ها را می بینیم که به دنبال ارزش ها و تعصبات خود هستند و کودک درون خود را طرد کرده اند. یعنی این آدم ها نیز کودک درون دارند اما با پیروی از تعصبات خشک، این بخش از شخصیت آن ها غیر فعال شده و کودک درون آن ها افسرده است .

مثلا وقتی فرد مسنی را می بینیم که در مراسمی مانند چهارشنبه سوری با شادی فراوان از روی آتش می پرد، این حرکت در حقیقت ناشی از فعال بودن کودک درون اوست که تولید شادی می کند. یا مثلا پدربزرگ یا مادربزرگی که با شادی فراوان با نوه کوچک خود بازی می کند، این دقیقا بازتاب حضور کودک درون خود ، پیدا کنیم.

در واقع شادی یکی از هیجانات اساسی انسان است که وجود آن به انسان کمک می کند سلامت روان بهتری داشته باشد. شاد بودن و شاد زندگی کردن یکی از عوامل مهم پیشگیری از ابتلا به اختلالات روان شناختی است. به عبارتی می توان گفت، شادی حالتی هیجانی است که نشان گر میزان رضایتمندی فرد در زمینه های مختلف به ویژه زمینه های روانی است. هنگامی که انسان شاد است برخی مناطق مغز او تحرک می شود و ترشح برخی هورمون ها از جمله سروتونین و نوراپی نفرین و دوپامین در بدن افزایش پیدا می کند.

شاد بودن و شاد زندگی کردن و روی خوش نشان دادن به زندگی و مقابله با مشکلاتی که در زندگی برای هر فردی به وجود می آید از ارکان سلامت روان محسوب می شود. افراد سالم که دچار افسردگی نیستند به صورت ذاتی به دنبال شادمانی هستند. لازم به ذکر است که در حالت شادی انرژی بدن افزایش می یابد و عملکرد ذهنی فرد کارآمدتر و بهینه تر می شود. افراد درباره یک پدیده یکسان به میزان هیجان شادی از خود نشان نمی دهند و به همین دلیل راهکارهای متفاوتی پیشنهاد می شود تا در نهایت همه افراد بتوانند شادی خود را افزایش دهند.

چرا افسرده ام؟!

برای بررسی معضل افسردگی و هم چنین دلایل ایجاد افسردگی و نحوه رفع افسردگی و دلایل روی آوری به قرص های شادی آور، گفت و گویی با دکتر سید مهدی صابری، ، متخصص روان پزشکی، انجام دادم. وی در مورد دلایل بروز افسردگی معتقد است: « افسرگی یک اختلال خلقی است که از یک افسردگی خفیف تا افسردگی بسیار شدید همراه با حالت های روان پریشی ، متخصص روان پزشکی، انجام دادم.

وی در مورد دلایل بروز افسردگی معتقد است: «افسردگی یک اختلال خلقی است که از یک افسردگی خفیف تا افسردگی بسیار شدید همراه با حالت های روان پریشی فرق می کند. افسردگی های خفیف که شیوع بیشتری دارند، بیشتر از عوامل محیطی ناشی می شوند. مثل درگیری های شغلی و خانوادگی، شرایط و مسائل اجتماعی. این ها می تواند فرد را از نظر خلقی افسرده کند که شدت این افسردگی ها خفیف است و نحوه درمان آن هم با برطرف کردن عامل به وجود آورنده یا کاهش اثر آن است.

افسردگی های خیلی شدید بیماری هایی با زمینه های ژنتیک هستند که حتی در برخی مواقع، فرد استرس خاصی ندارد و شاید هم ممکن است زندگی خوب و مرفهی داشته باشد که چنین مواردی نیاز به درمان های دارویی و مداخلات روان پزشکی دارد. عموما این افراد دارای افسردگی های شدید، به همراه نومیدی های زیاد هستند و همواره احساس پوچی و بی ارزشی، احساس از دست دادن انگیزه ها را دارند و در افکار این افراد اقدام به خودکشی هم وجود دارد.»

دکتر صابری در مورد افسردگی های خفیف، می گوید:«در این نوع افسردگی فرد احساس می کند، دچار بی حوصلگی شده است و زود عصبانی می شود و کارهایش کمی با کندی و تانی انجام می شود و تمرکز ذهنی اش کم شده است. به این ها اختلالات کج خلقی یا بد خلقی یا اختلالات سازگاری گفته می شود. درمان ابتدایی این نوع اختلالات دارویی نیست و معمولا روان پزشک به فرد مبتلا به چنین نوع افسردگی کمک می کند، تا فرد با رفع دلایل بروز بیماری، از این حالت در بیابد. روان درمانی یکی از روش های بسیار خوب است مداخلات روان پزشکی در چنین مواردی فقط برای پیدا کردن عامل افسردگی، رفع یا کاهش اثر آن است که بخشی از این عوامل هم عوامل محیطی هستند.»

مرز در هم تنیده جامعه شناسی و روان شناسی

از این متخصص روان پزشکی، نقش عوامل محیطی در این زمینه را می پرسم، که پاسخ می دهد: «این بحث خیلی طولانی است و در واقع یک بخش جامعه شناسی و یک بخش روان شناسی دارد. برخی از جوامع در شرایط تنش و استرس هستند مثل جوامعی که در حال جنگ یا تجزیه یک بلای طبیعی هستند در چنین جوامعی طبیعتا مردم دچار افسردگی می شوند. مواردی هستند که مربوط به  مسائل کاری و شغلی می شود که این هم به نوعی با مسائل اجتماعی مرتبط است در جامعه ما خیلی از افراد بیکارند و این بیکاری عامل استرس زا و پرفشار است و گاهی افراد به دلیل عدم توانایی مالی در پرداخت هزینه های زندگی مجبور می شوند در یک یا دو جا کار کنند که خستگی ناشی از کار و فرسودگی ناشی از آن باعث می شود افراد دچار تنش و استرس شوند و از این  طریق افسردگی سراغ افراد می رود. گاهی ممکن است فرد از شغل خود راضی نباشد و امکان دارد فرد در یک رشته ای لیسانس بگیرد و به دلیل نبود شغل مناسب در یک شغل پایین تر مشغول به کار شود در واقع نبود کار مناسب و شرایط کار مناسب یکی از عوامل خستگی و افسردگی افراد است.»

صابری، هم چنین می افزاید:«نکته مهم دیگر عدم وجود ساعات کافی برای استراحت است. معمولا یک تقسیم بندی برای زندگی وجود دارد که افراد باید هشت ساعت کار کنند و هشت ساعت برای تفریح اختصاص بدهند که این تقسیم بندی برای خیلی از افراد جامعه مقابل ما انجام نیست و برخی از افراد هستند که حتی روزهای تعطیلی کار می کنند یا دچار تنش های ناشی از کار هستند.

افرادی هم که می خواهند در روزهای تعطیل، به تفریح بپردازند، مجبور هستند برای ایجاد یک تفریح در داخل شهر ، چندین ساعت ترافیک را تحمل کنند که خود این شرایط، ایجاد تنش و استرس می کند. این ها مهم ترین مسائل محیطی هستند. البته مسائل موجود در خانواده هم خیلی مهم است. متاسفانه با وجود به اینکه در بعضی خانواده ها، هم زن و هم مرد کار می کنند و فرصت در کنار هم بودن را ندارند، اختلافات خانوادگی و تنش های خاصی بروز می کند که این مسائل از طریق گفت و گو قابل حل است.»

عوامل خانوادگی

وی همچنین با اشاره به عوامل خانوادگی ایجاد تنش در خانواده، بیان می کند:« تنش های ناشی از عدم تفاهم در زندگی زناشویی، فشارهایی که جوانان خانواده وارد می کنند، عدم وجود شرایط مناسب مثل ازدواج و اشتغال برای جوانان خانواده باعث ایجاد استرس در خانواده می شود.

عدم کنترل خانواده ها خانواده ها در مهار جوانان و عدم درک و شناخت مسائلی که جوانان دارند، باعث تشدید تنش ها در خانواده ها می شود که غالبا مهارت های مهار جوانان در خانواده ها وجود ندارد و اگر وجود دارد معمولا از طریق آموزش های غیر رسمی است که خود این ها باعث می شود که افراد گاهی به روان پزشک مراجعه کنند و یا بدتر از آن ها به خود درمانی روی می آورند و انواع و اقسام داروهای گیاهی و شیمیایی مصرف می کنند.» این متخصص روان پزشکی با تاکید بر عدم خوددرمانی، برای وی دارویی تجویز شده است، اقدام به مصرف آن دارو بکند.

در این موارد باید توجه داشت که شاید علائم فردی که به وی دارو تجویز شده است، علائم شدیدتری بوده است و شاید اصلا علائم بیماری وی ناشی از مسائل ژنتیکی بوده باشد و فردی که بدون تجویز روان پزشک دارو مصرف می کند، شاید نیازی به آن دارو نداشته باشد و با مصرف آن دارو شرایط بدتر شود و عوارض خطرناکی برای مصرف کننده بدون تجویز داشته باشد. ضمن اینکه باید توجه داشت اگر در افسردگی های خفیف دارویی تجویز می شود، صرفا برای کاهش علائم و جلوگیری از بروز افسردگی شدید است و مسلما باید عوامل محیطی و اجتماعی موثر از طریق مشاوره و روان درمانی باشد.»

فرق داروی ضد افسردگی و داروی شادی آور!

صابری در مورد داروهای ضد افسردگی، می گوید:« داروهای ضد افسردگی بسیار گوناگون هستند و عمده اثر این داروها این است که فعالیت های شیمیایی مغز را در مناطقی که مربوط به احساسات و هیجانات انسان است کنترل می کنند در واقع با تداخل در ارتباطات شیمیایی سلول های عصبی که احساسات و عواطف را کنترل می کنند، به اصلاح اختلالات روانی می پردازند. یک نکته ای که باید به آن توجه کرد این است که قرص ضد افسردگی، قرص شادی آور نیست. قرص های شادی آور معمولا داروهای محرک مغزی هستند که این ها شادی کاذب ایجاد می کنند و بسیار هم مضر هستند و ما اصلا چنین داروهایی را تجویز نمی کنیم که یک محرک مغزی، برای رفع افسردگی و از طرف دیگر دارای عوارض هستند.

از وی در مورد عوارض چنین داروهایی، سوال می کنم که پاسخ می دهد: «داروهایی مثل ریتالین، آمفتامین و به طور کلی آمفتامین ها داروهایی محرک هستند و عموما این ها برای درمان افسردگی توصیه نمی شوند اگر چه ممکن است که مثلا داروی ریتالین را برای افرادی که دچار حملات ناخودآگاه خواب یا کودکانی که بیش فعال هستند، تجویز کنند که آن ها با نظر پزشک معنی ندارد و باعث درمان هم می شود و کنترل آن ها هم دست پزشک است عده ای از این دارو سوء استفاده می کنند که در این صورت اگر زیر نظر پزشک نباشد، هم وابستگی و اعتیاد دارویی ایجاد می شود و از طرفی دیگر عامل افسردگی را رفع نمی کند.

اما داروهای ضدافسردگی برای این منظور ساخته شده اند یعنی با شناسایی مسائل مختلفی که برای افسردگی در مغز به وجود می آید و اشباع آن ها، افسردگی در بلند مدت رفع می شود. لازم به ذکر است که داروهای شادی آور، نقش ایجاد فوری و کاذب شادی دارند اما داروهای ضد افسردگی برای این منظور ساخته شده اند یعنی با شناسایی مسائل مختلفی که برای افسردگی در مغز به وجود می آید و اشباع آن ها، افسردگی در بلند مدت رفع می شود. لازم به ذکر است که داروهای شادی آور، نقش ایجاد فوری و کاذب شادی دارند اما داروهای ضد افسردگی تاثیر درست و دراز مدت دارند که با مصرف آن ها بعد از سه الی چهار هفته شرایط روانی فرد بهتر می شود و تا ماه ها و شاید سال ها این بهبودی ادامه پیدا می کند اما در مورد داروهای شادی آور باید گفت که این ها عین هم نیستند و نباید مترادف هم دیگر به کار بروند.»

چگونه شاد باشیم و شاد بمانیم؟

با توجه به این که شادی حالتی روانی است که پس از برآورده شده خواسته های انسان ایجاد می شود و شامل میزان عاطفه مثبت و رضایتمندی فرد است، بنابراین برای این که بتوانیم شاد باشیم می توانیم از این راهکارها استفاده کنیم:

* بازسازی نگرش ها و شناخت ها: در این تمرین لازم است ابتدا مشخص کنید چه اتفاقاتی باعث می شود تا شما دچار خلق پایین و ناراحتی شوید. سپس معین کنید کنترل کدام یک از اتفاقات تحت اختیار شما بوده است و به نقش خود در بروز آن اتفاق نمره دهید. پس از آن لازم است مشخص کنید چگونه می توانید اتفاقات را بپذیرید و به میزان پذیرش خود نمره دهید. فهرستی از راه حل هایی را تهیه کنید که می توان بر آن اتفاق غلبه کرد و احتمال موفقیت آن را حل ها را نیز تعیین کنید.

* مدیریت زمان:برنامه ریزی به منظور درست و به موقع انجام دادن کارها به کاهش استرس و افزایش شادی منجر می شود.

* تهیه فهرستی از موفقیت ها و تمرکز بر آن ها

* برقراری روابط اجتماعی و رفت آمد با دوستان و اقوام

* تمرین مثبت نگری: تهیه فهرستی از ویژگی های خوب نزدیکان و اطرافیان و مرور آن ها

* مشورت: همفکری هنگام تصمیم گیری منجر می شود تا تصمیمات بهتری بگیرید و ترس از شکست در شما کاهش یابد.

* شمارش نعمت ها و تهیه فهرستی از دارایی های مادی و غیر مادی و تمرین شکرگزاری

* گوش دادن به موسیقی: موسیقی، نواحی خاصی در مغز را تحریک می کند که به افزایش شادی منجر می شود.

* تنفس عمیق و تمرین آرام سازی عضلات به منظور کاهش استرس و افزایش شادی

* عضویت در انجمن های خیریه

* خواندن مطالب طنز

* انجام فعالیت های لذت بخش

ماهنامه دنیای سلامت – محمود ابراهیمی سعید: