27-16

پدر بیشتر وقت خود را صرف کار و تلاش برای حفظ موقعیت و رفاه خانواده اش می کند. می توان گفت که همه ی پدران دو شخصیت مجزا دارند، شخصیتی قاطع که شان مردانگی و اقتدار را در بر دارد و شخصیتی مهربان که شان پدری اوست. پدر بهترین راهنما برای تکامل رفتاری و تربیتی فرزند است.

محبتى که او را به سهل‏گيرى و آزاد و رهاگذاشتن کودک ترغيب مى‏نمايد و قاطعيتى برخواسته از دورانديشى و ژرف‏نگرى که او را معتقد به استحکام و سختگيرى مى‏کند.

تربيت کودک بايد حول دو محور متفاوت و در عين حال متجانس شکل گيرد. يکى سهل‏گيرى و واگذارى و ديگرى سختگيرى و کنترل، ضمن رعايت حد اعتدال در اين دو شيوه متضاد. رمز بزرگ و هنر ظريف تربيت متعادل براى پرورش شخصيت متعالى کودک توسعه‏يافتگى اين دو محور متضاد است.

در دوران طفوليت نمايش مهر و محبت پدر بيشتر از دو طريق محبت محسوس و با صراحت و محبت از طريق بازى قابل اجراست.

مديريت پدر بايد بر پايه اين دو اصل کلى بنا شود و پدر وظايف خود را در حيطه تربيت با رعايت اعتدال و بکارگيرى درست و منطقى اين دو اصل مهم انجام دهد.

نقش مهر پدرى در تربيت کودک

پدر از طرق مختلفى مى‏تواند مهر خود را به فرزند بنماياند. اما در دوران طفوليت نمايش مهر و محبت بيشتر از دو طريق محبت محسوس و با صراحت و محبت از طريق بازى قابل اجراست.

محبت پدر به نوزاد

پدر بايد محبت به کودک را از همان روزهاى بعد از تولد آغاز نمايد زيرا پدر نيز مانند مادر از طريق وراثت با کودک پيوند دارد و همين پيوند به وى امکان مى‏دهد که در همان ايام نوزادى با فرزندش ارتباط برقرار نمايد. نوازش طفل، اثرى درازمدت در رابطه پدر و کودک دارد. ضمن آنکه موجب افزايش علاقه پدر به کودک نيز مى‏گردد.

 

دکتر «ويليام سيرز» معتقد است که: «بيشتر نوزادان در حالت هوشيارى خاموش به سر مى‏برند … اين حالتى است که بعد از آن هرگز تکرار نمى‏شود؛ چشم‏هاشان گشاده و باز است و نسبت به محيط اطراف خود حالتى پذيرنده دارند، اين لحظه‏هاى پيوند اوليه نبايد از دست برود. در اين زمان با نوزاد حرف بزنيد و بيان احساسات را آزاد بگذاريد؛ سلام عزيزم، من پدرت هستم …»

پدر و کودک شيرخواره

پدر در دوران شيرخوارگى نيز مى‏تواند با محبت کردن به کودک، او را به همراهى، مديريت و حکمروايى خود عادت بدهد. پدرى که در اين دوران نسبت به طفل بى‏تفاوت بوده و بعد از گذشت دو، سه سال، تازه مى‏خواهد در امر تربيت و پرورش کودک دخالت کند، توفيق کمترى مى‏يابد زيرا کودک به دليل نبود انس قبلى، با ديدن پدر به وجد نمى‏آيد و شادمان نمى‏شود، در اين صورت پدر چاره‏اى ندارد جز اينکه يا با زحمت بيشترى گذشته را جبران نمايد و مورد اعتماد و محبوب کودک شود و يا آنکه راه آسان‏ترى را برگزيند و تربيت را با خشونت درهم بياميزد که راه دوم به هيچ وجه پسنديده نيست.

 پدر و کودک خردسال

بعد از گذشت دوران شيرخوارگى، دايره محبت به کودک وسيع‏تر شده و محبت از طريق کلام، قوت مى‏گيرد. از اين پس وابستگى کودک به مادر کاهش مى‏يابد او بيش از گذشته به سمت پدر مى‏رود. متأسفانه برخى از پدران بعد از گذشت اين دوران از توجه و محبت خود به کودک مى‏کاهند. زيرا کودک، ديگر آن جذابيت رفتار و شيرينى قبل را ندارد. اين دورى پدر، براى کودک بسيار گران است و مى‏تواند موجب ناهنجارى‏هاى رفتارى گردد. مخصوصا که او اکنون بزرگتر شده و مسائل عاطفى را بهتر درک مى‏کند و طالب محبت بيشترى است. البته طبيعى است که در کيفيت محبت تغييراتى ايجاد شود، اما اصل آن بايد محفوظ و محسوس بماند. از اين پس، پدر مى‏تواند از عامل تعريف و تأثير نيز بهره بگيرد.

تعريف، تمجيد و تأييد کودک

انرژى مثبت کلمات پسنديده، بر روح و روان کودک تأثيرگذاشته و احساس خوشايندى در او نسبت به گوينده ايجاد مى‏کند. تعريف از کودک به تقويت عزت نفس او نيز کمک خواهد کرد.

از آنجا که پدر در نظر کودک مظهر قدرت و شجاعت است و معمولاً در نظر کودکان، پدر بيش از مادر از هيبت و ابهت برخوردار است، تعريف از کودک، توسط پدر براى او بسيار ارزشمند و لذت‏بخش خواهد بود. شايسته است که پدر در مسير تربيت از عامل تعريف بهره گيرد و روح کودک را با نسيم کلمات نوازش دهد. اگر پدر قصد پند و نصيحت و يا انتقاد از کودک را دارد، ابتدا مى‏تواند از طريق تعريف، فضاى دوستانه‏اى را ايجاد نمايد و زمينه را براى تأثير بيشتر کلام خود مهيا سازد.

جملاتى همچون «از وقتى تو به دنيا آمده‏اى زندگى ما شيرين‏تر شده» و يا «تو گلى هستى که خداوند به ما هديه داده است» چه احساسى در کودک مى‏آفريند؟ آيا اين‏گونه جملات در ميزان حرف‏شنوى و همراهى کودک با پدر مؤثر نخواهد بود؟

 

البته تعريف و تمجيد در صورتى مطلوب است که غيرواقعى و غيرمنطقى نباشد و کودک را دچار توهم و کبر و غرور نسازد. رعايت اندازه نيز در آن شرط است.

بازى دوستانه با کودک

بازى مجموعه فعاليت‏هايى است که کودکان به منظور سرگرمى، تفريح، فرار از غم و کدورت و کشف مجهولات بدان روى مى‏آورند و در حين آن انرژى‏هاى  فراوان خود را تخليه مى‏کنند.

جايگاه پدر در بازى کودک

پدر از دو طريق عمده مى‏تواند در مسير بازى، مديريت تربيتى خود را اعمال نموده و به نحوى مطلوب و مطابق با ويژگى‏هاى کودک، او را در مسير هدايت سوق دهد. اين دو طريق عبارتند از:

1. ايجاد زمينه و فضاى مناسب براى بازى و تهيه اسباب‏بازى‏هاى مفيد.

2. بازى با کودک و دخالت مستقيم در بازى.

علاقه زياد کودک به بازى موجب علاقمندى او به همبازى نيز خواهد شد. هرکسى به راحتى مى‏تواند از طريق بازى، دل ساده و پاک کودک را به دست آورده و با محبوبيتى که کسب مى‏کند بر روح و روان وى تأثير بگذارد. پدر در امر تربيت علاوه بر نيازى که به اين محبوبيت دارد، به شناختى هم که از طريق بازى نسبت به کودک به دست مى‏آورد نيازمند است در حقيقت: «بازى وسيله‏اى است براى کشف دنياى پنهان کودک و شناخت دنياى وجودى او. چه بسيارند خوى‏ها و رفتارها، حب و بغض‏ها، کين و مهرها که در کودک پنهانند و مربى را به شناخت آن دسترسى نيست مگر آنگاه که او را به بازى وادارد و يا بازى او را با خود و ديگران مشاهده کند … در سايه اين کشف‏هاست که مى‏توان، در پى اصلاحش کوشيد و عوارض و نابسامانى‏ها را در او اصلاح کرد و يا جنبه‏هاى مثبت او را تقويت نمود. حتى در اصلاح و درمان نابسامانى‏هاى کودک يکى از راه‏ها و شيوه‏ها، شيوه بازى درمانى است که در سايه آن مى‏توان بسيارى از اختلالات را از بين برد.»

بازى کودک و پدر، معمولاً داراى هيجان، تحرک و فعاليت و شور بيشترى بوده و از ديگر بازى‏ها متمايز است

در بازى کودک با پدر تفاوت‏هاى آشکارى نسبت به بازى کودک و مادر و حتى همسالان ديده مى‏شود. بازى کودک و پدر، معمولاً داراى هيجان، تحرک و فعاليت و شور بيشترى بوده و از ديگر بازى‏ها متمايز است. لذا ذکر اين نکته لازم به نظر مى‏رسد که: هرچند قوام بازى به ايجاد شادى و نشاط براى کودک است، اما ممکن است پدر ناخواسته از طريق بازى‏هاى جنجالى و هيجان‏زا موجبات ضعف اعصاب و بدخوابى کودک را فراهم کند.

در حين بازى توجه به سن کودک، توانايى‏ها و ظرفيت و افکار کودکانه ضرورى است. شرکت دادن کودکان در بازى‏هاى سخت، ترسناک و يا بازى‏هاى ويژه افراد بزرگتر، موجب قويتر شدن و يا رشد عقلانى سريع‏تر کودک نمى‏شود بلکه ممکن است طفل را دچار تضاد و اختلال کند.

براى هر پدرى با هر ميزان از اطلاعات و فرهنگ، بازى کردن با کودک بهتر از ترک بازى است. گاهى تصور نادرست از مردانگى، بى‏حوصلگى و کسالت و يا خستگى و درگيرى بيش از حد در مسائل کارى، پدر را از بازى با کودک باز مى‏دارد و موجب ايجاد شکاف عاطفى بين پدر و کودک مى‏گردد.