childreen6

کودکان طرد شده نه تنها نسبت به والدین خود بلکه نسبت به دیگران هم احساس خشم و تنفر می کنند. آنها با صاحبان قدرت سر ناسازگاری دارند زیرا تصور می کنند که از آنها انتقاد و آنها را طرد خواهند کرد. ممکن است کنترل خشم برایشان دشوار باشد به خصوص در مواقعی که با کسانی که به آنها علاقه دارند اختلاف پیدا می کنند. در عین حال اغلب اوقات به لحاظ روانی و عاطفی احساس نیازمندی می کنند. ممکن است همواره از کسانی که به آنها نزدیک اند راهنمایی، مراقبت و حمایت دائمی بطلبند. ممکن است والدین پدر بزرگ و مادر بزرگ و معلم های این قبیل کودکان احساس کنند که هر قدر محبت، مراقبت و حمایت برای آنها فراهم کنند برای آنها هیچ وقت کافی نیست.

این ها کودکانی هستند که در زمینه نیازهای عاطفی صدایشان را بلند کرده اند. آنها به طور مکرر و با شدت از والدین خود تقاضا می کنند که به آنها توجه کنند و زمانی که والدین چنین نمی کنند بسیار خشمگین می شوند. آنها ممکن است وقتی از این بابت از والدین خود دلسرد می شوند گریه کنند یا فریاد بکشند. یا این که ممکن است با نافرمانی از قوانین و مقررات خانواده یا با جواب پس دادن به طور غیرمستقیم خشم خود را ابراز کنند.متاسفانه اتخاذ چنین راهبردی باعث می شود که همان کسانی که کودک مطرود انتظار دارد از آنها آرامش دریافت کند از او رو بگردانند. والدین چنین کودکانی احساس می کنند مورد حمله و انتقاد قرار گرفته اند. احساس می کنند که نمی توانند نیازهای فرزند خود را برآورده سازند و قادر نیستند از عهده خشم و غضب او برآیند. در نتیجه رابطه ای که  این قدر برای کودک مهم است سرشار از تعارض و نومیدی می شود.
احتمال زیادی دارد که دختران نوجوانی که به لحاظ بالینی افسرده به حساب می آیند با والدین خود چنین رابطه ای داشته باشند. این قبیل دختران همواره نگران آنند که مبادا والدینشان آنها را ترک کنند. غالبا این نگرانی ها به جا است.

این مطلب توسط  مجله پزشکی دکتر سلام تهیه شده است. استفاده از آن فقط با ذکر منبع دکتر سلام(hiDoctor.ir) مجاز می باشد