image_13950116356992
مشاجرات و اختلافات بین زوجین مختلف امری طبیعی است اما همسرآزاری در اشکال مختلف دیده می شود می خواهیم به انواع آن ها اشاره کنیم و  آمار خشونت علیه همسران در منزل را بررسی کنیم

 این سؤالات مطرح است که اولاً خشونت علیه زنان در ابعاد مختلف در جامعه‌ مورد مطالعه به چه میزان بوده و ثانیاً کدام‌یک از متغیرهای مورد استفاده توانسته‌اند بیش‌ترین تأثیرگذاری را بر آن داشته ‌باشند؟

، پدیده‌ خشونت خانوادگی علیه زنان ریشه‌ بسیاری از آسیب‌های فردی و اجتماعی تلقی می‌شود و در تمامی کشورهای دنیا، توسعه‌یافته و در حال توسعه، و در همه‌ طبقات اجتماعی و اقتصادی، گروه‌های سنی و شغلی تفاوت به‌چشم می‌خورد. خشونت خانوادگی دارای عواقب جسمانی غیرکشنده مثل جراحت (از بریدگی تا شکستگی و آسیب ارگان‌های داخلی) و عواقب روانی مثل افسردگی، ترس، اضطراب، مشکلات تغذیه‌ای، اختلالات جنسی، وسواس و اختلال در عمل‌کرد اجتماعی است.

از آن‌جاکه زنان عامل امنیت خاطر و شکل‌گیری پیوندهای اخلاقی و عاطفی خانواده و به‌تبع آن جامعه هستند، این سؤالات مطرح است که اولاً خشونت علیه زنان در ابعاد مختلف در جامعه‌ مورد مطالعه به چه میزان بوده و ثانیاً کدام‌یک از متغیرهای مورد استفاده توانسته‌اند بیش‌ترین تأثیرگذاری را بر آن داشته ‌باشند؟ در این پژوهش تلاش بر این‌است که به سؤالات یادشده از جوانب مختلف پاسخی علمی ارائه گردد.

روش‌شناسی
روش تحقیق به‌کاررفته در این پژوهش، بر اساس هدف تحقیق، از نوع کاربردی و بر اساس نحوه‌ گردآوری داده‌ها، پیمایشی است. جامعه‌ی آماری در این پژوهش، کلیه‌ زنان متأهل از شهر تبریز است که بر اساس سرشماری عمومی نفوس و مسکن سال 1385، 378460 نفر زن متأهل هستند که از این میان، 384 نفر به روش نمونه‌گیری تصادفی طبقه‌ای به نسبت 8 منطقه‌ شهرداری و با استفاده از فرمول کوکران انتخاب گردیدند.

یافته‌های توصیفی تحقیق
الف) سرمایه‌ اجتماعی
براساس یافته‌ها، میانگین سرمایه‌ اجتماعی کل در بین آزمودنی‌ها در حد متوسط به بالا است. به‌طور کلی می‌توان گفت که میزان حمایت‌های دریافتی زنان از خانواده‌ پدری زیاد بوده و در این میان زنان کم‌ترین حمایت را از دوستان‌شان دریافت کرده‌اند.

ب) همسرآزاری
براساس یافته‌ها در بین انواع همسرآزاری‌ها میانگین همسرآزاری روانی در بین زنان بیش‌ترین مقدار را داشته و همسرآزاری فیزیکی زنان پایین‌ترین مقدار را به خود اختصاص داده‌ است.

یافته‌های استنباطی دومتغیره و چندمتغیره
برای سنجش همبستگی بین متغیر سرمایه‌ی اجتماعی با ابعاد چهارگانه (حمایت خانواده‌ پدری، حمایت خانواده‌ شوهری، حمایت دوستان و اعتماد بین زن و شوهر) و همسرآزاری در ابعاد چهارگانه (همسرآزاری فیزیکی، همسرآزاری روانی، همسرآزاری جنسی و همسرآزاری اقتصادی) از ضریب همبستگی پیرسون استفاده شد. نتایج نشان داد:

رابطه خطی بین سرمایه‌ اجتماعی و ابعاد آن با همسرآزاری روانی به تأیید رسید. در ضمن، همبستگی کلیه ابعاد سرمایه‌ اجتماعی با همسرآزاری روانی به‌جز حمایت دوستان با اطمینان 99 درصد و سطح معنی‌داری 0.01 معنی‌دار واقع شد. بعد مذکور نیز در سطح معنی‌داری 0.05 با همسرآزاری روانی هم‌بستگی معنی‌دار و معکوسی داشت. شدت همبستگی سرمایه‌ اجتماعی کل و ابعاد حمایت خانواده‌ پدری و اعتماد بین زن و شوهر با متغیر همسرآزاری روانی، متوسط و با ابعاد حمایت خانواده‌ پدر و حمایت دوستان ضعیف است. هم‌چنین نوع رابطه‌ معکوس است؛ بدین معنی‌که هرچه سرمایه‌ اجتماعی زنان پایین‌تر باشد، همسرآزاری روانی بیشتر است.

همبستگی بین متغیر سرمایه‌ اجتماعی و سه بعد آن (حمایت خانواده‌ پدری، حمایت خانواده‌ شوهری و اعتماد بین زن و شوهر) در سطح معنی‌داری 0.01، و بعد حمایت دوستان در سطح معنی‌داری 0.05، با همسرآزاری فیزیکی، معنی‌دار است، نوع رابطه نیز معکوس و منفی است. همبستگی بین سرمایه‌ اجتماعی و ابعاد آن بخ‌جز حمایت خانواده‌ پدری با همسرآزاری جنسی در سطح معنی‌داری 0.01به تأیید رسید؛ نوع رابطه نیز معکوس است.

رابطه‌ خطی بین سرمایه‌ اجتماعی و تمامی ابعاد با همسرآزاری اقتصادی با اطمینان 99 درصد و سطح معنی‌داری 0.01 درصد مورد تأیید واقع شد. شدت همبستگی سرمایه اجتماعی کل، متوسط و نوع رابطه‌ها نیز معکوس است.

همبستگی بین سرمایه اجتماعی و ابعاد آن با همسرآزاری کل نیز با سطح معنی‌داری 0.01 به تأیید رسید، هم‌چنین نوع رابطه معکوس است؛ بدین نحو که هرچه سرمایه‌ اجتماعی کل و ابعاد آن در سطح پایین‌تر باشد، همسرآزاری بالاتر خواهد بود.

در تحلیل مسیر صورت‌گرفته، نتایج تأثیرات مستقیم، غیرمستقیم، و کل ابعاد چهارگانه‌ سرمایه‌ اجتماعی (حمایت خانواده‌ پدری، حمایت خانواده‌ شوهری، حمایت دوستان و اعتماد بین زن و شوهر) بر همسرآزاری به شرح زیر است:

اثر مستقیم متغیر اعتماد بین زوجین بر متغیر همسرآزاری روانی 26/- و معنی‌دار بوده است؛ تأثیر غیرمستقیم این متغیر بر همسرآزاری روانی یعنی از طریق متغیرهای همسرآزاری جسمی، جنسی و اقتصادی 25/- و معنی‌دار برآورده شده و در مجموع این متغیر توانسته است 51/- از تغییرات متغیر وابسته‌ همسرآزاری را تبیین کند.

متغیر حمایت دوستان 02/- تأثیر مستقیم و غیر معنی‌دار بر متغیر همسرآزاری روانی داشته است. این متغیر از طریق متغیرهای همسرآزاری جسمی، جنسی، اقتصادی و متغیر اعتماد بین زوجین، 08/- بر همسرآزاری روانی تأثیر غیرمستقیم و معنی‌دار داشته‌ است. در مجموع این متغیر10/- تغییرات متغیر همسرآزاری روانی را تبیین کرده ‌است.

متغیر حمایت خانواده‌ شوهر، از طریق متغیرهای همسرآزاری جسمی، جنسی، اقتصادی و اعتماد بین زوجین بر متغیر وابسته همسرآزاری روانی 14/- اثر مستقیم و 22/- اثر غیرمستقیم داشته‌ است. متغیر حمایت خانواده شوهر در مجموع 22/- درصد از تغییرات متغیر همسرآزاری روانی را تبیین کرده ‌است.

متغیر حمایت خانواده‌ پدری زن 05/- اثر مستقیم و غیرمعنی‌دار و 08/ تأثیر غیرمستقیم و غیرمعنی‌دار و در مجموع 13/- بر متغیر همسرآزاری روانی تأثیر داشته است. متغیر همسرآزاری جسمی 31/ درصد، متغیر همسرآزاری جنسی 16/ درصد و متغیر همسرآزاری اقتصادی 25/ درصد تأثیر مستقیم و معنی‌دار بر همسرآزاری روانی داشته‌اند. هم‌چنین متغیر همسرآزاری اقتصادی 14/ بر متغیر همسرآزاری روانی را تبیین کرده ‌است. نتیجه‌ بارز این‌که سه متغیر اعتماد بین زوجین، همسرآزاری اقتصادی و حمایت خانواده‌ شوهر، بیشترین تأثیر را بر همسرآزاری روانی داشته‌اند. به این نحو که بر اساس یافته‌ها زمانی از احساس آزردگی روانی زنان مورد مطالعه کاسته می‌شود که الف) شوهر به لحاظ اقتصادی زن را در تنگنا قرار ندهد و آزادی نسبی نیز به او اعطا نماید ب) بین زن و شوهر اعتماد بالایی وجود داشته ‌باشد و ج) خانواده‌ شوهر از عروس خانواده حمایت لازم را انجام دهند.

اثر مستقیم متغیر اعتماد بین زوجین بر متغیر همسرآزاری جسمی 14/- بوده ‌است. این متغیر از طریق متغیر همسرآزاری اقتصادی 18/- درصد اثر غیرمستقیم و معنی‌دار بر همسرآزاری جسمی داشته و در مجموع 32/- درصد از تغییرات متغیر وابسته همسرآزاری جسمی را تبیین کرده ‌است. متغیر حمایت دوستان 02/- تأثیر مستقیم و غیرمعنی‌دار و هم‌چنین 06/- درصد تأثیر غیرمستقیم از طریق متغیرهای اعتماد بین زوجین و همسرآزاری اقتصادی بر متغیر همسرآزاری جسمی داشته ‌است؛ متغیر مذکور در کل 08/- تأثیر غیر معنی‌دار بر همسرآزاری جسمی داشته ‌است. متغیر حمایت خانواده‌ شوهر 03/- تأثیر مستقیم غیرمعنی‌دار بر متغیر همسرآزاری جسمی داشته‌ است، ولی متغیر مذکور از طریق متغیرهای اعتماد بین زوجین و همسرآزاری اقتصادی 14/- تأثیر غیرمستقیم و معنی‌دار بر متغیر وابسته‌ همسرآزاری جسمی داشته ‌است و در مجموع 17/- درصد از تغییرات متغیر همسرآزاری جسمی را برآورد کرده‌ است.

تأثیرات مستقیم و غیرمستقم و کل متغیر حمایت خانواده‌ پدری بر متغیر همسرآزاری جسمی به‌ترتیب 05/-، 04/- و 09/- و غیرمعنی‌دار بوده ‌است. متغیر همسرآزاری اقتصادی نیز 43/ درصد از تغییرات متغیر همسرآزاری جسمی را تبیین می‌کند. نکته‌ مهم این‌که همسرآزاری اقتصادی و اعتماد بین زن و شوهر بیشترین تأثیر را بر متغیر همسرآزاری جسمی داشته‌اند.

اثر مستقیم متغیر اعتماد بین زوجین بر متغیر همسرآزاری جنسی 28/- و معنی‌دار بوده است؛ اثر مستقیم متغیر حمایت دوستان بر متغیر همسرآزاری جنسی نیز 12/- و معنی‌دار بوده است، ولی اثر غیرمستقیم این متغیر بر متغیر همسرآزاری جنسی از طریق اعتماد بین زوجین 01/- و غیرمعنی‌دار بوده ‌است و در مجموع متغیر مذکور 13/- درصد از تغییرات متغیر وابسته‌ همسرآزاری جنسی را برآورد می‌کند.

متغیر حمایت خانواده‌ شوهری 04/- اثر مستقیم غیرمعنی‌دار و 10/- درصد اثر غیرمستقیم و معنی‌دار از طریق اعتماد بین زوجین بر متغیر همسرآزاری جنسی را تبیین کرده ‌است. متغیر حمایت خانواده‌ پدری 01/- اثر مستقیم و 03/- اثر غیرمستقیم و در مجموع 04/- درصد تأثیر بر متغیر همسرآزاری جنسی داشته ‌است. گفتنی ‌است کلیه‌ اثرات مذکور بر متغیر همسرآزاری جنسی غیرمعنی‌دار بوده ‌است. در این میان متغیر اعتماد بین زوجین بیشترین تأثیر را بر متغیر وابسته‌ همسرآزاری جنسی داشته ‌است.

متغیر اعتماد بین زوجین 42/- درصد تأثیر مستقیم بر متغیر همسرآزاری اقتصادی داشته‌ است. اثر مستقیم متغیر حمایت دوستان بر متغیر همسرآزاری اقتصادی 10/- و معنی‌دار بوده ‌است، ولی تأثیر غیرمستقیم این متغیر از طریق متغیر اعتماد بین زوجین بر متغیر همسرآزاری اقتصادی نیز 12/- درصد برآورد گردید.

متغیر حمایت خانواده‌ شوهر نیز 07/- اثر مستقیم و غیرمعنی‌داری بر متغیر همسرآزاری اقتصادی داشته ‌است؛ همچنین، این متغیر از طریق متغیر اعتماد بین زوجین 14/- تأثیر غیرمستقیم و معنی‌دار بر متغیر همسرآزاری اقتصادی داشته ‌است و در مجموع متغیر مذکور توانسته ‌است 21/- درصد از تغییرات همسرآزاری اقتصادی را تبیین کند. متغیر حمایت خانواده پدری 30/- اثر مستقیم و غیرمعنی‌دار از طریق متغیر اعتماد بین زوجین بر متغیر همسرآزاری اقتصادی داشته ‌است؛ همچنین اثر کل این متغیر بر متغیر وابسته‌ همسرآزاری اقتصادی 07/- و غیرمعنی‌دار برآورد شده ‌است. در این بین، متغیر اعتماد بین زوجین بیش‌ترین تأثیر را بر متغیر همسرآزاری اقتصادی داشته ‌است.

نتیجه‌گیری
هدف تحقیق حاضر بررسی رابطه بین سرمایه‌ اجتماعی در ابعاد چهارگانه‌ با متغیر همسرآزاری بود. نتایج حاکی از آن ‌است که همسرآزاری روانی با 23 درصد، بیش‌ترین میزان را در بین سایر ابعاد به خود اختصاص داده ‌است، بدین معنی که اغلب زنان دچار همسرآزاری روانی بوده‌اند؛ از طرفی، میانگین به‌دست‌آمده برای همسرآزاری کل در حد کمی برآورد گردید. همچنین میانگین به‌دست آمده برای متغیر سرمایه‌ اجتماعی، در کل، در حد زیادی قرار داشت. در ضمن، رابطه‌ خطی بین متغیرهای سرمایه اجتماعی کل و ابعاد مربوط به همسرآزاری کل و ابعاد آن (به‌جز بعد همسرآزاری جنسی متغیر همسرآزاری با بعد حمایت خانواده‌ پدری) تأیید شد؛ نوع رابطه نیز معکوس بود. بدین معنی که هرچه سرمایه اجتماعی زنان مورد مطالعه بیش‌تر باشد، همسرآزاری نیز پایین‌تر خواهد بود؛ برعکس، هرچه سرمایه‌ اجتماعی زنان در سطح پایینی قرار داشته‌باشد، همسرآزاری نیز بیشتر است.

نتایج حاصل از تحلیل مسیر نیز حاکی از این بود که بعد اعتماد بین شخصی متغیر سرمایه اجتماعی در پیش‌بینی و تبیین ابعاد چهارگانه‌ همسرآزاری بیش‌ترین تأثیر را داشته ‌است؛ هم‌چنین در این تحلیل، همسرآزاری اقتصادی بخش عمده‌ای از تغییرات همسرآزاری روانی و همسرآزاری جسمی را تبیین کرده ‌است.

چه باید کرد؟
با توجه به اهمیت پیش‌گیری از خشونت خانگی علیه زنان، به نظر می‌رسد با تدوین برنامه‌های پیش‌گیرانه و برنامه‌های مشاوره خانوادگی لازم برای زوجین از سوی نهادهای آموزشی و سایر نهادها، می‌توان در چند جهت گام برداشت: افزایش حمایت‌های غیررسمی از سوی خانواده‌های زوجین، افزیش سرمایه اجتماعی زنان خشونت‌دیده از طریق حمایت‌های رسمی از سوی نهادهای دولتی و غیردولتی.

همچنین مشخص شد که اعتماد بین زوجین به‌عنوان یکی از بعدهای اساسی سازه‌ سرمایه اجتماعی، از عوامل مؤثر در پیش‌بینی و تبیین پدیده‌ همسرآزاری است. لذا زوجین باید وقت زیادی را صرف تقویت ارتباط و اعتماد بین اعضای خانواده، مخصوصاً بین خودشان کنند. البته باید توجه داشت که این ارتباط و اعتماد مبتنی بر صمیمیت و خالصانه باشد؛ چراکه فقط در این شرایط سرمایه‌ اجتماعی در بین زوجین افزایش می‌یابد و منجر به کاهش اختلافات زناشویی از جمله خشونت می‌گردد. از طرفی با توجه به این‌که همسرآزاری اقتصادی تأثیر عمده‌ای در تبیین تغییرات همسرآزاری روانی و همسرآزاری جسمی داشته و از عوامل اصلی افزایش این دو نوع همسرآزاری محسوب می‌گردد، پیشنهاد می‌شود که با ارائه حمایت‌های اقتصادی و عاطفی لازم از سوی خانواده‌های زوجین، زمینه برای جلوگیری از همسرآزاری اقتصادی، همسرآزاری روانی و همسرآزاری جسمی فراهم آید.

لازم به ذکر است پژوهش حاضر با عنوان کامل سنجش میزان همسرآزاری و عوامل مؤثر بر آن با تأکید بر سرمایه اجتماعی توسط دکتر محمد عباس‌زاده و موسی سعادتی انجام و سال 1391 در فصلنامه مسائل اجتماعی ایران منتشر شده است.