130116_DX_oldermom01_final.jpg.CROP.original-original

 افرادی که در سن پیری بچه دار می شوند دچار چه مشکلاتی خواهند شد آن ها معمولا با چه عارضه هایی درگیر هستند و مهمترین مشکلات فرزندان آن ها در آینده چیست آیا در سنین میانسالی فرزنددارشدن کار درستی است ؟

ایجاد امید در میان سالمندان یکی از زیباترین اتفاقات است اما به راستی این زوج‌ها به عواقب فرزندآوری خود اندیشده‌اند؟ در این مقوله به خوب و بد بودن این اتفاق کاری نداریم بلکه بحث اصلی اینجاست که فرزندی که با ٧٠ سال تفاوت سنی متولد می‌شود در بهترین حالت در سنین نوجوانی و جوانی یکی از والدین خود را از دست خواهد داد و باقی سن خود را باید با غم و خاطراتی سرکند که از لحاظ روانشناسی به طور صددرصد در زندگی او تاثیر به‌سزایی خواهد داشت.

به گزارش سلامت نیوز، روزنامه سایه نوشت: «انسان به امید زنده‌ است»، این جمله‌ای‌ست که بارها شنیده‌ایم. امید و ایجاد انگیزه در هر سنی متفاوت است. گاه فردی به امید موفقیت در یک مصاحبه‌ی کاری گذران زندگی می‌کند و گاه به امید موفقیت در مرحله‌ای از دوران تحصیلی ا‌ست. مسئله‌ی مهمی که در امید بسیار حائز اهمیت است، موضوع باورپذیری آن با توجه به سن و موقعیت فرد است. مانند اینکه فردی در ایران باشد و به امید ورود به FBI دوران زندگی‌اش را به بطالت بگذراند، هرچند که این آرزو نمی‌تواند آرزوی محال باشد اما برای رسیدن به این گام بزرگ پیش‌نیازهایی لازم است. گاهی اوقات امیدها هم به مانند این آرزو است، یعنی بدون اینکه بخواهیم به عواقب آن نگاهی بیندازیم با آن امید گذران زندگی می‌کنیم. امید به بچه‌دار شدن از نمونه این امید و آرزوهاست. هستند افرادی که بدون توجه به شرایط مالی و آینده کودک این امید را در دل پرورانده و منتظر ورود نوزاد به زندگی شده تا به عشق او بتوانند سال‌های دیگر زندگی‌شان را بگذرانند. طبق آمارهای ارائه شده در ۹ ماه اول سال گذشته ۹۰۰ ولادت و فرزندآوری در میان مردان بالای ۷۰ سال رخ داده و همچنین ۸ هزار ازدواج در زنان و مردان بالای ۶۰ سال نیز به ثبت رسیده است. بیشتر این ازدواج‌ها و فرزندآوری باعث افزایش سن امید به زندگی در میان افراد سالمند و پیرمردها و پیرزن‌ها شده است به طوری‌که آمار ثبت احوال نشان می‌دهد که در سال گذشته ازدواج این افراد درصدی از آمارهای ازدواج در تمامی سنین را به خود اختصاص داده است که البته شاید تعداد آن‌ها کم باشد اما باز هم نشان دهنده امید و زندگی و سلامت در میان این افراد است.

به نظر نگارنده ایجاد امید در میان سالمندان یکی از زیباترین اتفاقات است اما به راستی این زوج‌ها به عواقب فرزندآوری خود اندیشده‌اند؟ در این مقوله به خوب و بد بودن این اتفاق کاری نداریم بلکه بحث اصلی اینجاست که فرزندی که با ٧٠ سال تفاوت سنی متولد می‌شود در بهترین حالت در سنین نوجوانی و جوانی یکی از والدین خود را از دست خواهد داد و باقی سن خود را باید با غم و خاطراتی سرکند که از لحاظ روانشناسی به طور صددرصد در زندگی او تاثیر به‌سزایی خواهد داشت. حتی اگر والدین او سال‌های بیشتری را در کنار او زندگی کنند مسئله‌ی دیگری که مطرح می‌شود این است که یک پدر ٧٠ ساله تا چه حد توان بازی کردن و پا به پای شیطنت‌های کودکانه‌ی فرزند خود دوام می‌آورد؟ و دوران نوجوانی و جوانی او که فرزند نیازمند یک همراه است چگونه خواهد گذشت؟ دنیای امروز در حال پیشرفت است و به همان نسبت والدین از بچه‌های‌شان دورتر می‌شوند و شکاف بین نسل‌ها عمیق‌تر خواهد شد. وقتی این شکاف ایجاد شد، دیگر والدین نمی‌توانند روی فرزند خود کنترل داشته باشند. وقتی تفاوت سنی زیاد باشد، همانطور که پیش‌تر اشاره کردیم علاوه‌بر اینکه در دنیای مدرن بین والدین و فرزند اختلافات پیش می‌آید، والدین با سن بالا انرژی لازم را برای همراهی با فرزندشان ندارند و دیگر همدلی و همزبانی بین اعضای خانواده نیست و همین موضوع می‌تواند باعث ایجاد روابط سرد در خانه شود.

بحران در بحران
یکی از اشکال‌هایی که فاصله خیلی زیاد سنی پدر و فرزند ممکن است در پی داشته باشد، این است که وقتی بچه به سن نوجوانی می‌رسد، پدر سنین میانسالی را طی می‌کند. در این حالت هر دو دچار بحران هستند، یکی در بحران نوجوانی به سر می‌برد و دیگری بحران میانسالی را پشت سر می‌گذارد و این ممکن است باعث شود تعامل‌شان منجر به برخورد شود شاید در پاره‌ای مواقع این قضیه ایراد نداشته باشد که آن هم به به شیوه‌ی تربیت فرزند و شناخت و درک پدر از نیازهای نوجوان بستگی دارد، که اگر تربیت درست و رابطه دوطرفه سالم باشد، می‌توانند در فضای درک و احترام متقابل، تعامل داشته باشند. البته براساس گفته‌های جامعه‌شناسان چون والدین این کودکان نمی‌توانند پدر یا مادر شادی برای آن‌ها باشند، بسیاری از این کودکان ترجیح می‌دهند با افرادی که با آن‌ها تفاوت سنی کمتری دارند، در جامعه و جمع دوستان‌شان ظاهر شوند، نه با والدین‌شان. در این مقوله قصد نداریم شور و حالی که در بین افراد میانسال ایجاد شده است را از بین ببریم یا بخواهیم این حس امید به زندگی را مورد انتقاد قرار دهیم. بلکه نکته‌ی اصلی این است، حال که شور و انگیزه در رگ‌های این عزیزان دمیده است، خوب است که برای فرزندآوری و بچه‌دار شدن همه‌ی جوانب را بسنجد و آمادگی آن را داشته باشند تا در سنینی که کودک بحران نوجوانی و جوانی را می‌گذارند پاسخگوی نیازهای آن‌ها باشند به ویژه اینکه پدر برای فرزند در هر سنی نقش یک قهرمان را دارد و همراه نبودن پدر چه برای دختر و چه پسر می‌تواند ایجاد بحران‌های روحی و همچنین آسیب‌های اجتماعی شود. علاوه‌بر همراه نبودن ضربه‌ای که فرزند از فوت والدین خود می‌خورد، ضربه‌ای است که به آسانی درمان نمی‌شود و در هر سنی که این اتفاق بیفتد لطمه‌های آن جبران‌ناپذیر است. خالی از لطف نیست به نقل قولی که در میان خیلی از جوان‌های امروزی رایج شده است، اشاره کنیم که می‌گویند: «می‌خواهیم فرزندان‌مان در مدرسه به جای گفته به روح پدرم بگوید به جان پدرم!» کاش در فرزندآوری فقط به علایق و خودمان فکر نکنیم و بپذیریم در مقابل موجودی که به دنیا می‌آوریم مسئول هستیم و باید در آینده پاسخگوی نیازهای آن باشیم.