mental1

 بیمار معمولا به واسطه وجود شرمساری و ترس از طرد شدگی عمق درد و رنج خود را برای نزدیکانش هم برملا نمی کند. او معمولا احساسات خود را به خاطر جلوگیری از برملا شدن مشکلاتش پنهان می کند. او احساساتش را مخفی می کند و چنین جلوه می دهد که اصلا وجود خارجی ندارند و اگر هم به ندرت احساساتش را ببروز دهد اطرافیانش به جای درک کردن او را نصیحت می کنند. برخی دیگر از اطرافیان بیمار به خاطر واهمه ای که همانند خود بیمار از گرفتار شدن در نیازمندی ها و درد و رنج بیمار دارند بدون مطالعه و به صورت آنی توصیه هایی به او می کنند چون می خواهند هر چه زودتر به کارهای شخصی خویش بپردازند. یک درمانگر خوب در چنین موقعیتی از نصیحت کردن پرهیز می کند و با به کار بردن سوابق و تجربیات گذشته بیمار را متقاعد می سازد که نباید از ابراز احساسات خود واهمه داشته باشد و از این طریق تلاش می کند که به اعماق احساسات بیمار وارد شود. او به بیمار آگاهی می دهد که افسردگی فرآیندی است که دوران خاص خود را دارد و احتمال رهایی از آن بسیار است ولی ابراز کردن احساسات بسیار اهمیت دارد.
گاهی اوقات یگانه کاری که از درمانگر ساخته است این است که دست بیمار را با مهربانی کامل در دست خود بگیرد تا اینکه اوضاع طوفانی درون بیمار آرام بگیرد. غالبا هیچ یک از اطرافیان بیمار توان انجام دادن چنین کاری را ندارند. پس از آنکه اعتماد و حس نیت درمانگر مورد قبول بیمار واقع شد فرآیند التیام بخشی روان درمانگر آغاز می شود. بسیاری از جنبه های عملکرد بیمار را می توان با کارهای درمانی تغییر داد

این مطلب توسط  مجله پزشکی دکتر سلام تهیه شده است. استفاده از آن فقط با ذکر منبع دکتر سلام(hiDoctor.ir) مجاز می باشد