images

بیماران مبتلا به افسردگی معمولا راه های غیر موثر و خود ناکام کننده برخورد با عواطف را آموخته اند. بعضی از این افراد مانند رابرت به نظر می رسد که از همه عواطف خود واهمه دارند و در ارتباط با دیگران در قالب انسانی سرد ولی هوشمند و گریزان از معاشرت ظاهر می شوند. رابرت پس از بهبود به این مسئله واقف شد و با لحنی طنزآمیز خود را انسانی خواند که با احساساتش در حال مقابله است. بعضی دیگر برعکس گروه اول خود را آن چنان در لبه پرتگاه حس می کنند که می ترسند ناگهان در جمع گریه سر دهند. بسیاری از افراد افسرده با مسئله خشم مشکل دارند چون احساس می کنند که هیچ گاه نباید خشمگین شوند بنابراین آن قدر مشکلات را درون خود می ریزند تا تحملشان تمام می شود و ناگهان از کوره به در می روند. افرادی که با این گونه بیماران در تماس اند علت چنان رفتار انفجاری ای را درک نمی کنند زیرا از همه
ناکامی های کوچکی یکه منجر به آن شده خبر ندارند. در این وضعیت افسردگی بیمار به علت از دست دادن  اختیار رفتارش شدیدتر می شود. هنگام درمان باید درباره این گونه نمونه های رفتاری به بیمار آگاهی داده و به او آموخته شود که روابط نزدیک و صمیمانه نباید باعث محدودیت در ابراز احساسات شود و بروز دادن خشم پایان دهنده رابطه نیست. این روش در بسیاری مواقع میان بیمار و روان درمانگر آزمایش می شود به این ترتیب که بیمار برای اولین بار وجود اعتماد و آزادی برای ابراز خشم را تجربه می کند بدون آنکه از انجام دادن آن اجتناب کند یا نگران نابودی خود باشد.

این مطلب توسط  مجله پزشکی دکتر سلام تهیه شده است. استفاده از آن فقط با ذکر منبع دکتر سلام(hiDoctor.ir) مجاز می باشد