images

برای بیشتر افسردگان خشم مشکل آفرین ترین موضوع است. افسردگان اغلب از غریبه بودنشان با دنیای حاضر آگاه اند و در حالی که مشغول مشاهده زندگی واقعی هستند در پشت پرده، یک تلخکامی، دلگیری یا رنجش را حس می کنند و هم زمان ممکن است فکر کنند که داشتن این نوع احساس تقصیر خودشان است چون در هر حال آن ها تصور می کنند که در هر لحظه می توانند تصمیم بگیرند وارد شرایط زندگی واقعی شوند. به همین لحاظ در زندگی افسردگان خشم زیادی وجود دارد که آگاهانه یا ناخودآگاهانه اعتقاد دارند که شایستگی آن را ندارند. این خشم و خودمقصر بینی می تواند در یک چرخه باطل خودش را تغذیه کند و از این رو در اکثر مواقع برایشان تقریبا غیر ممکن است دریابند که ایا خشم عمیقی که در وجود آن ها هست عادلانه است یا نه. آنان مرتبا در این باره دچار شک می شوند و اغلب کاری جز ناراحت کردن دیگران صورت نمی دهند. برخی از کارهای تدافعی که افسردگان در مقابله با آگاهی از خشم خود به کار می برند مانند پرخاشگری انفعالی سبب خشمگین شدن دیگران نسبت به آن ها می شود و این در حالی است که افسردگان با این تفکر که دیگران اختیار خودشان را ندارند نسبت به آن ها احساس برتری می کنند. در موقعیت های دیگر داشتن احساس گناه افسردگان را به حالت خود قربانی کردن در می آورد یعنی اینکه رفتار غیر دوستانه دیگران را با این استدلال که حقشان است تحمل می کنند و در نهایت در اثر خشمی که درونشان ایجاد شده و فشار مضاعفی که بر روانشان وارد آمده است از کوره در می روند. حال اگر این گونه برخوردها تکرار شود شخص افسرده به عنوان فردی که ارتباط برقرار کردن با او مشکل است شناخته و از معاشرت با او پرهیز می شود. ولی چنانچه این رفتار تحمل گرایانه به ندرت اتفاق بیفتد شخص افسرده شهرت روانی بودن و ناپایدار بودن را به خود می گیر و به عنوان شخصی معروف می شود که بی دلیل از کوره در می رود.

این مطلب توسط  مجله پزشکی دکتر سلام تهیه شده است. استفاده از آن فقط با ذکر منبع دکتر سلام(hiDoctor.ir) مجاز می باشد