استرس

اضطراب طبیعی و انطباقی یک بخش ذاتی از رشد انسان است. لازمه گذر از مراحل مختلف زندگی تجربه اضطراب می باشد. یک عصب شناس اتریشی به نام زیگموند فروید از تولد نوزاد به عنوان مثالی برای شرح نحوه بروز اضطراب استفاده می کند. او معتقد است که انسان ها شبیه نوزادی هستند که قرار است متولد شود. اگر چه ترک کردن رحم که مکانی راحت و امن است و ورود به دنیای جدید ظاهرا بسیار دشوار است اما این مکان جدید آزادی بیشتری را برای نوزاد به همراه دارد. در هر مرحله رشدی اضطراب جدیدی پایدار می شود. گام بعدی در رشد یک کودک خودمختاری است. آن ها راه رفتن را می آموزند و کم کم از والدینشان فاصله می گیرند. کودکان خانه را به قصد رفتن به مدرسه یا دانشگاه ترک می کنند. بعدها ازدواج می کنند با مشکلات پرورش فرزندان روبرو می شوند، پا به سن می گذارند، دچار مشکلات جسمی و بیماری می شوند و نهایتا می میرند. ما همواره از مواجهه با مراحل بعدی زندگی دچار اضطراب می شویم.
در دوره ابتدایی زندگی رسیدن به مراحل بعدی رشد حس رهایی از فشارهای مراحل قبل و در دوره های پایانی زندگی ترس از فقدان ازادی های پیشین را به همراه دارد.
تمام این دوره های اضطراب طبیعی هستند. گذر از هر دوره ممکن است تحت تاثیر تجربیات انسان از دوره های قبلی رشد قرار گیرد. برای مثال کودکی که با طلاق یا مرگ والدینش در اثر بیماری مواجه شده است ممکن است به دلیل خاطرات تلخ و ترس هایش برای ترک منزل و رسیدن به استقلال دچار مشکلات بیشتری شود. این کودک احتمالا در قبال مراقبت از والد خود احساس مسئولیت می کند یا نگران است که رفتن او از منزل ممکن است پدر یا مادرش را بکشد. وقتی افراد مهم زندگی کودک او را ترک می کند و باعث رنجش اش می شوند احساسات واقعی وی در ارتباط با طلاق تحت تاثیر این ترس ها قرار می گیرد.

این مطلب توسط  مجله پزشکی دکتر سلام تهیه شده است. استفاده از آن فقط با ذکر منبع دکتر سلام(hiDoctor.ir) مجاز می باشد