teacher1

کودکان و نوجوانانی که مشکلات بهداشت روانی خفیف تری دارند در اغلب موارد به خدمات روانپزشکی ارجاع داده نمی شوند یا آن که مایل به رجوع برای خدمات روانپزشکی نیستند. در چنین شرایطی معلمان ممکن است راهی جز این نداشته باشند که به بهترین نحوی که می توانند با این مشکلات در خود مدرسه برخورد کنند. تجربیات نشان می دهد که معلمان احساس می کنند برای ایفای این نقش چندان مجهز و راحت نیستند و دانش و شناخت کافی از بهداشت روانی کودکان ندارند در نتیجه نمی توان از آن ها انتظار داشت که بار این مسئولیت را به تنهایی، بدون پشتیبانی، آموزش و راهنمایی لازم به دوش بکشند. امروزه بر لزوم همکاری متخصصان خدمات بهداشت روانی کودکان و نوجوانان با سایر متخصصان که مستقیما با کودکان و نوجوانان ارتباط دارند تاکید روزافزونی می شود. هم چنین برای مقابله با مشکلات کودکان نیاز شدیدی به خدمات یکپارچه احساس می شود. پیوستگی موثر بین اعضای (CAMHS) و مدارس برای موفقیت در خدمات مرحله یک الگویی که پیشتر به آن اشاره کردیم حیاتی است. به این ترتیب می توان مطمئن شد که کودکان دارای مشکلات روانی بدون تشخیص رها نمی شوند تا احتمال ابتلای آنان به مشکلات شدیدتر در اینده زیاد شود. امید می رود که CAMHS محلی در مدرسه ها بیشتر در دسترس باشد و خدمات مشاوره ای، کارآموزی و پشتیبانی از معلمان را ارائه کند تا آن ها بتوانند نقش خود را ایفا کنند. در واقع CAMHS می تواند کمک های بسیاری به مدارس در جهت توسعه راهبردهای نوآورانه برای کار با همه شاگردان دارای مشکلات روانی و هیجانی بکند. اما تانون متخصصان بهداشت روانی منبعی اصولا دست نخورده در حیطه آموزش و پرورش بوده اند. بدین ترتیب بررسی برای یافتن راه همکاری بهداشت روانی و تعلیم و تربیت به منظور توجه به نیازهای این آسیب پذیرترین و گاه چالش برانگیزترین کودکان به جا و به موقع است.

این مطلب توسط  مجله پزشکی دکتر سلام تهیه شده است. استفاده از آن فقط با ذکر منبع دکتر سلام(hiDoctor.ir) مجاز می باشد