17

مرگ همیشه برای انسان پر از رمز و راز بوده است. به عقیده ی ادیان الهی پس از مرگ جسم انسان از بین رفته ولی روح آن سالم می ماند. دانشمندان نیز بر این عقیده اند که پس از مرگ نیز روح انسان همچنان فعالیت خود را ادامه خواهد داد. یکی از راه های اثبات این مسئله ، مطالعات انجام شده بر روی بیماران قلبی است.

مطالعات انجام شده بر روی بیماران قلبی حاکی است که هوشیاری و آگاهی پس از آنكه مغز از كار خود ایستاده باشد و از نظر پزشكی شخص مرده قلمداد شود، به كار خود ادامه می دهد.

دکتر سام پارینا(۱)، كه مطالعاتی در زمینه تجارب نزدیك به مرگ(۲)(NDE) داشته، می گوید: ما با بیمارانی سر و كار داشتیم كه هیچ گونه فعالیت مغزی نداشتند اما در چنین حالتی به صورت شفاف و واضحی تصاویر و افكاری داشته اند و این نشان دهنده عملكرد حافظه شان بوده است.

در واقع مغز آنها كار نمی كرد ولی ذهن شان هم چنان فعال بود. ما می خواستیم بدانیم آیا در صورت ایست قلبی و یا عدم تنفس شخص ذهن هم چنان به فعالیت خود ادامه می دهد یا خیر؟

در مطالعات اولیه، با ۶۳ بیمار حمله قلبی كه از نظر پزشكی مرده اما مجدداً به زندگی بازگشته بودند، مصاحبه شد. ۵۶ نفر از بیماران هیچ چیزی از زمان بی هوشی خود به یاد نمی آوردند ولی ۷ نفر از آنها مطالبی در خاطرشان بود. ۴ نفر از این افراد تجارب نزدیك به مرگ داشتند.

آنها در زمانی كه گفته می شد مغزشان كار نمی كند، مواردی از هوشیاری و حافظه فكری، حركت كردن، ارتباط برقرار كردن با پزشكان را به یاد می آورند.

از میان همه چیزهایی كه بیماران به یاد می آوردند، می توان به احساساتی مانند صلح و دوستی، لذت و هماهنگی اشاره كرد. سرعت زمان برای برخی از آنها بالا رفته و گویی احساسات شان قوی شده بود اما هیچ هوشیاری و آگاهی نسبت به جسم فیزیكی خود نداشتند.

بیماران از مشاهده یك نور روشن و ورود به یك سرزمین دیگر و ارتباط با خویشاوندان مرده شان سخن می گفتند. یكی از آنها كه از كاتولیك های به انحراف كشیده و شخص كافری بود اظهار می كرد كه برخوردی نزدیك با مسایل باطنی داشته و با وقایعی سّری مواجه شده است.

باید گفت كه تجارب نزدیك به مرگ از قرن ها پیش وجود داشته و تجربه می شده است ولی مطالعات گروه پزشكی پارینا مطالب تازه ای در این مورد ارائه داده اند.

شكاكان افراطی (نسبت به وجود جهان ها و پدیده های مافوق طبیعی) اعتقاد دارند كه بیماران در طول بی هوشی حافظه خود را از دست می دهند و درست در لحظه بازگشت هوشیاری، مسایل را به یاد می آورند. ولی پارینا اعتقاد دارد مغزی كه دچار حملات ناگهانی شده باشد، عموماً در لحظات قبل و بعد از دست دادن هوشیاری، چیزی را به خاطر نمی آورد.

معمولاً این افراد دچار مشكل به یادآورن ساعت هایی از حادثه می شوند مثلاً می گویند: «یادم می آید كه ماشینی را دیدم و بعد در بیمارستان بودم». پارینا می گوید: «در مورد حملات قلبی، این توهین بزرگی به مغز است كه بگوییم مغز كاملاً متوقف می شود، زیرا در این صورت شخص باید قبل و بعد از حادثه به شكل گسترده ای حافظه اش را از دست داده باشد». پارینا و همكارانش موفق به اثبات نظریه خود شدند.

آنها در آزمایشات اولیه قریب به ۳۵۰۰ نفر را یافتند كه دقیقاً در ساعت هایی كه از نظر پزشكی مرده به حساب می آمدند مسایلی را به خاطر می آوردند. اما برخی از بیماران از ترس اینكه دیوانه قلمداد شوند از بیان تجارب خود، خودداری می كردند.

یكی از بیماران، پسربچه ای ۵/۲ ساله ای بود كه دچار حمله ناگهانی و ایست قلبی شده بود. والدینش با پارینا تماس گرفتند چون پسرك پس از بازگشت تصویری از خود كشیده بود كه از بدنش خارج شده و از بالا به خودش نگاه می كرده است. در تصویر پسرك بالنی را كشیده بود كه گویی با بندی به او چسبیده باشد. وقتی از پسرك در مورد بالن سئوال شد وی گفت: «زمانی كه ما می میریم نور سفید رنگی می بینیم كه با ریسمانی به آن متصل هستیم». جالب این بود كه سن او كمتر از ۳ سال بود. والدین پسرك می گفتند كه ۶ ماه پس از حادثه و مرخص شدن از بیمارستان او هنوز همان منظره را می كشید.

پارینا می گوید كه با توجه به عملكرد مغز و آنچه كه این بیماران در زمان عدم هوشیاری یافته اند، می توان به این حقیقت پی برد كه هیچ كس به طور كامل نفهمیده است كه سیستم مغز چیست و چگونه فكر تولید می كند. آچه مسلم است مغز نیز شبیه سایر ارگان های بدن از سلول تشكیل شده است و در واقع قادر نیست پدیده های درونی ذهن را ایجاد نماید.

پارینا می گوید كه هوشیاری و آگاهی بشر مستقل از مغز وی فعال است و سلول های خاكستری مغز به صورت مكانیزمی برای آشكارسازی ذهن عمل می كنند، درست مانند یك تلویزیون كه امواج دریافتی را به صوت و تصویر تبدیل می نماید.

پارینا اعتقاد دارد: «زمانی كه كسی از نظر مغزی صدمه می بیند یا برخی از جنبه های ذهنی و شخصیتی را از دست می دهد، این مسئله لزوماً به معنای این نیست كه او ذهن خود را از دست داده است بلكه تنها نشان می دهد كه سیستم عصبی مغز صدمه ای دیده، زیرا مغز بوجود آورنده ذهن نیست و ذهن جدا از سیستم مغز و پس از مرگ آن نیز به كار خود ادامه می دهد».

افرادی كه تجارب NDE داشته اند می گویند كه عموماً احساس درد شدیدی در قفسه سینه داشته و ناگهان تشخیص داده اند كه در گوشه ای از اتاق بوده و حالتی آرام و احساسی شاد داشته اند. در آن حالت آنها بدن شان را مشاهده می كردند و تلاش پزشكان را در هنگام مداوای خود می دیدند. جالب است كه هیچ كدام از این افراد نمی گویند: «دردی را احساس كردم و فهمیدم روحم مرا ترك كرده است».