page_1

یادگرفتن ارتودنسی نه غیرممکن است و نه آسان!
آموزش و یادگیرى ارتودنسى نه آن‌قدر سخت است که می‌گویند و نه آن‌قدر راحت که برخی از همکاران فکر می‌کنند! در این مقاله سعی خواهم کرد دو جبهه و دو مکتب متضاد فکری در این مورد را با موشکافی مورد بررسی قرار دهم:

به‌عنوان یک دانشجوی دندان‌پزشکی همیشه به یاد دارم که بخش ارتودنسی از حیاتی‌ترین بخش‌های دانشکده به‌حساب می‌آمد؛ خصوصاً زیرمجموعه تخصصی این بخش با رزیدنت‌های آن ‌که هیچ‌وقت یادم نمی‌آید جرئت کرده باشم به آن نزدیک شوم. زیرا اگر رزیدنت هم اجازه می‌داد و استادی هم نبود که چشم‌غره برود، سنگینی نگاه‌ها (مثلاً منشی بخش) این جرات را از من دانشجو می‌گرفت. عملاً جز برخی دانشجویان نورچشمی، دانشجوی دیگری را در محوطه عملی تخصصی نمی‌شد دید. این تابو «ارتودنسی ثابت مخصوص متخصصین است» باعث شده بود چنان هاله تقدس و ابهام غلیظی ارتودنسی ثابت را احاطه کند که دامنه آن حتی ارتودنسی متحرک و پیشگیری را درگیر کرده بود.
اغلب خاطرات ما از بخش‌های عملی ارتودنسی، کلاس‌های تئوری بی‌سر و ته، بازی با اعداد سفالومتری، گچ‌بازی و تریم کست بود. در نهایت در بهترین حالت تجربه عملی ما از این کورس‌ها حداکثر ارائه یک پلاک متحرک یا در صورت خوش‌شانسی یک دستگاه فانکشنال بود.

سال‌ها بعد که خود به‌عنوان رزیدنت وارد بخش تخصصی شدم، هنوز این دید از بالا به پایین و سلسله‌ مراتب امنیتی را احساس می‌کردم. فراموش نمی‌کنم روزی را که از رزیدنت سال بالا (که هم‌اکنون عضو هیات‌علمی است) سؤالی در مورد نحوه و میزان فعال‌سازی الاستومریک چین پرسیدم و این جواب را شنیدم که: «بستگی داره!»
کاش آن روز کسی بود که عکسی از صورت من می‌گرفت وقتی در دلم می‌گفتم: «خوب، من هم میدونم بستگی داره! من همین بستگی‌اش رو دارم می‌پرسم، که توضیح بدی به چى بستگی داره!» گویی خست در آموزش دادن شامل حال آموزش به رزیدنت‌های سال پایین‌تر هم می‌شد.
در آن دوران شرایط من به‌گونه‌ای بود که مجبور بودم به‌اندازه ٢ یا ٣ نفر کتب مختلف را مطالعه کنم و سمینارهای داخل و بین‌بخشی آماده کنم. در این شرایط جواب بسیاری از سوالات را باید خود با مطالعه رفرنس‌های مختلف (بورد و خارج از بورد)، تمرین و تکرار متمادی در لابراتوار تخصصی و روی مدل ارتودنسی، ساخت دستگاه‌های متعدد و بیش از ریکوارمنت رسمی بخش و در نهایت تمرین علمی زیر نظر اساتید محترم داخل بخش تخصصی به دست بیاورم و طی این مسیر باعث شد به این نتیجه برسم که:
«ارتودنسی آن‌قدرها هم که به ما می‌گفتند سخت و دست‌نیافتنی نیست!»

از همان زمان تصمیم گرفتم که تا می‌توانم دانسته‌هایم را به اطرافیانم منتقل کنم: چه رزیدنت‌های سال پایین‌تر و چه همکاران جنرال که سؤالی دارند. اما در همان دوران و اندکی قبل از سال‌های دستیاری‌ام، موجی هم راه افتاده بود برای شکستن تابو ارتودنسی؛ همکارانی که اقدام به یادگیری خودجوش یا… کرده بودند نه‌تنها به‌وضوح انحصار ارتودنسی به متخصصین را شکستند، بلکه اقدام به آموزش ارتودنسی به دیگران نمودند!
شکستن این انحصار اتفاق بدی نبود، اتفاقی بود که باید زودتر رخ می‌داد و در بسیاری از کشورها زودتر هم رخ‌داده بود؛ اما در این‌ بین اتفاق نامیمونی هم رخ داد: این پیام به همکاران منتقل شد که «ارتودنسی خیلی راحت است، طرح درمان می‌گیری بعد مهم براکت چسبوندنه و بقیه‌اش راحته! مشکلی هم پیش اومد من هستم!»

این ساده‌انگاری به‌جایی رسید که برخلاف تمام رفرنس‌های علمی، طرح درمان‌ها با ارائه عکس و کست و گاه حتی بدون آنالیز سفالومتری ریخته می‌شد و اجرا می‌شد و مشکلات تلفنی و آنلاین طرح و حل (!؟) می‌شد!

البته باید در این‌ بین عملکرد متخصصین ارتودنسی را در دو مورد هم مؤثر دانست:
١- نحوه ارائه خدمات
بسیاری از ارتودنتیست‌های مشهور عملا در اغلب مراحل درمان خود دست به بیمار نمی‌زدند و این شائبه را ایجاد کرده بودند که: «وقتی فلانی اصلاً خودش دست به مریض تمی‌زنه و دستیارش همه کارها رو می‌کنه، مگه من دندان‌پزشک چی کم دارم از دستیار دیپلمه دکتر فلانی!؟»
این روش هنوز در بین ارتودنتیست‌ها وجود دارد و متاسفانه به طریقی نشانه‌ای از «رستیژ» شده است؛ در حدی که حتى برخى ارتودنتیست‌های تازه‌کار هم سعی می‌کنند همین روش را تکرار کنند!

٢-کیفیت پایین درصد بالایی از درمان‌های ارائه‌شده توسط ارتودنتیست‌های بنام
این اتفاق باعث شد سطح انتظار جامعه عادی و حتی علمی از نتیجه درمان ارتودنسی کاهش یابد و این طرز فکر ایجاد شود که: «اگه ارتودنسی اینه که من هم می‌تونم همین کار انجام بدم! براکت رو بذار، سیم رو بنداز، دندون‌ها صاف می‌شن خوب! کی اکلوژن می‌گیره؟ دندون‌ها هم خودشون بعدا جامیوفتن!»

این‌گونه شد که در برابر مکتب قدیمی «ارتودنسی سخته و کار هر کسی نیست» مکتب جدیدی قد علم کرد: «ارتودنسی که کاری نداره!»
برای اینکه تقابل این دو مکتب بیشتر روشن شود مثلی را نقل می‌کنم:
مسگری بود که شاگردی جدید استخدام کرده بود. شاگردی که بعد از چند روزی کار کردن ناپدید شد. استاد بعد از چند روز با نگرانی به منزل شاگرد رفت تا سراغی از او بگیرد و از سلامتش خبری کسب کند. وقتی درب را به صدا درآورد مادر شاگرد (سابق) درب را باز کرد و در جواب استاد گفت که پسرش نه‌تنها حالش خوب است بلکه کارگاه مسگری زده و به کار مشغول است!
استاد با تعجب پرسید که آیا واقعا این پسر با چند روز شاگردی توانسته مسگر شود؟
مادر جواب داد: «بله، کاری نداره که: مس رو می‌ذاری تو آتیش داغ می‌شه، بعد می‌کوبیش تخت میشه، بعد گوشه‌هاش رو خم می‌کنی می‌شه ظرف مسی!»
استاد بعد از شنیدن این سخن گفت: «من نمی‌دانستم مسگری این‌قدر سهل و ساده است که این پسر تو چند روز هم خودش یاد گرفته و هم به مادرش یاد داده!»

داستان بالا به زیبایی وضع کنونی ارتودنسی در بخشی از جامعه را نشان می‌دهد. همکاران عزیز متخصص آن‌قدر در انحصار زیاده‌روی کردند و «زورکی» بر همکاران «فشار» آوردند که به قول «رضا مارمولک»: «از اونورش زد بیرون!»

امروز درمان ارتودنسی در کشور شرایط خاصی را می‌گذارند. ادامه انحصارطلبی نه‌تنها اوضاع را بهتر نکرده، بلکه وضعیت بدتر شده است. هرچه بیشتر همکاران منع شده‌اند و مدرسین غیر آکادمیک ارتودنسی تحت فشار و حتی پیگردهای قانونی بی‌سرانجام و بی‌معنی قرارگرفته‌اند، طبق قاعده «الانسان حریص ٌ علی ما مُنِع»
آتش اشتیاق بیشتر شده است. هرچه انحصارطلبان تلاش کرده‌اند محفل‌های آموزشی داخل کشور را تحت فشار قراردهند، محفل‌ها به کشور‌های اطراف کوچ کرده‌اند و نه‌تنها آموزش متوقف نشده، بلکه با خروج ارز از کشور و افزایش هزینه‌های تمام شده برای علاقه‌مندان همراه شده اشت!

اما آنچه در این میان فدا شده یادگیری صحیح و اصولی و مبتنی بر علم و تمرین علمی است. «تجربه» ملاک خوبی برای یادگیری نیست! تجربه برای بسیاری از ما نامی است که روی اشتباهات می‌گذاریم. بسیاری از ما به تجربه خود می‌بالیم ولی درواقع سال‌ها است که همان اشتباهات قدیمی را تکرار می‌کنیم!
یادگیری هر تکنیکی در محیط‌های علمی (از جمله دانشگاه) نه از طریق آزمون‌ و خطا، که از طریق آموزش کنترل‌ شده و زیر نظر اساتید مختلف انجام می‌شود. علم تئوری مطالعه و بارها تکرار می‌شود و بعد از تمرین روی مدل بی‌جان، دستیار اجازه می‌یابد زیر نظر استاد اقدام به درمان بیماران کند؛ اما در آموزش «ارتودنسی تجربی» مانند هر «درمان تجربی» دیگری به درمانگر القاء می‌شود که می‌تواند شروع کند و بعد در طی دوره درمان کم‌کم یاد بگیرد و درمان را به پایان برساند!
با مراجعه به سایت‌های وابسته به این جریانات می‌توانید نمونه‌هایی را ببینید که مثلاً بعد از گذر ٣ سال هنوز فضای اکسترکشن بسته نشده است و هنوز یادگیری ادامه دارد!

فراموش نکنیم که این متد از نظر «اخلاق پزشکی» هم مشکلاتی دارد! توجه کنید که وقتی فردی جهت درمان به دانشگاه مراجعه می‌کند، خود می‌داند که تحت آموزش درمان خواهد شد، اما آیا بیماری که در مطب به دکتر اعتماد می‌کند هم می‌داند که ابزار آموزشی برای دکترش خواهد بود؟
با گسترش کاربرد محیط‌های مجازی این طرح درمان گرفتن‌ها به شرایط خاصی رسیده است: کیس‌ها مطرح می‌شوند و درخواست طرح درمان و اظهارنظر می‌شود. اما مگر می‌توان به کسی هشدار داد؟ بارها شده که سعی کرده‌ام به پیچیدگی خاص یک کیس اشاره‌ کنم یا درخواست توجه بیشتر به تشخیص و آنالیز داده‌ها نمایم ولی به‌سرعت با مقاومت روبرو شده‌ام! در بسیاری از موارد وقتی سعی کنید هشداری به این عزیزان بدهید، به این شکل تفسیر به سوء می‌شود که:
«این هم می‌خواد بگه کار تونیست» یا «ارتودنتیست‌ها که یاد نمیدن!»

به نظر می‌رسد بهتر است هرچه زودتر کاری که قبلاً باید انجام می‌شد را عملی کرد یعنی ایجاد محیط‌هایی با بازسازی شرایط آکادمیک برای:
– آموزش کلیات ارتودنسی همراه با تقویت روحیه مطالعه در مشتاقان آموزش ارتودنسی
– تأکید ویژه بر کیس‌سلکشن دقیق و درست به شکلی که مشکلات درست تشخیص داده شوند و تریاژ درست انجام شود
– ایجاد امکان تمرین علمی روی مدل‌های لابراتواری
– نظارت دقیق در مورد درمان‌های در حال انجام توسط افراد خبره به شکل مستمر تا روندهای نادرست زودتر کنترل و اصلاح شوند
– تبادل‌نظر مرتب بین مشتاقان در محیطی علمی (ولو مجازی) زیر نظر افراد خبره
-…

به‌این‌ ترتیب جامعه دندان‌پزشکی از آفت «ساده‌انگاری» در ارتودنسی نجات پیدا خواهد کرد و دندان‌پزشکان علاقه‌مند ارتودنسی خواهند توانست کیس‌های مناسب را انتخاب کرده و با درمانشان در مطب خود هم به بیمار خدمت کنند و هم به پرستیژ و اقتصاد مطب. در این‌ بین متخصصین ارتودنسی هم نه‌تنها صدمه‌ای نمی‌بینند بلکه با افزایش آگاهی جمعی نسبت به ارتودنسی و افراد نیازمند ارتودنسی، از افزایش ارجاع‌ها هم بهره خواهند برد!
به این شکل امید است که هرکسی درمانی را که واقعاً می‌تواند انجام دهد، به بهترین شکل انجام دهد: کیس‌های ساده‌تر توسط همکاران علاقه‌مند جنرال و کیس‌های پیچیده‌تر توسط متخصصین ارتودنسی.

اما آنچه در این میان توجه بسیار را می‌طلبد آموزش توان تشخیص میزان پیچیدگی کیس‌ها و در کنار آن آموزش چگونگی درمان کیس‌های راحت‌تر به بهترین شکل ممکن است. تنظیم فضا برای درمان‌های زیبایی در قدام، انجام درمان‌های محدود، درمان کرودینگ‌های فاقد پیچیدگی و… هیچ‌کدام آن قدر پییچیده نیستند که نتوان آن را آموزش داد. می‌توان با طراحی و اجرای کورس‌های مناسب و با زمان کافی آموزشی را که در دانشکده‌ها به خاطر کمبود وقت ممکن نبوده، در محیط‌های شبیه دانشگاه و با در نظر گرفتن مطالب پایه‌ای عملی کرد.
امید هست هرچه زودتر توجه نهادهای علمی و برنامه‌ریزی کشور به این مهم جلب شده و موانع قانونی و گاه فراقانونی موجود در این راه به شکل صحیح اصلاح و بازتعریف شوند!/