29

هر فردی در طول زندگی خود به شغلی مشغول می شود. داشتن یک شغل برای فراهم کردن رفاه اقتصادی فرد لازم است. اما اینکه شغل شما چگونه باشد و محیط شغل شما چه شرایطی داشته باشد ، مسئله ایست که هیچگاه نباید آن را نادیده بگیرید. شغل فرد می تواند باعث ایجاد فشار های روانی زیادی برای وی شود.

شرایط ناشی از تاثیر مشاغل بر افراد و تغییرات درونی كه آنان را به انحراف از كنش معمولی خود ناچار می كند از علایم شاخص فشار روانی است. براین اساس، فشار روانی را می توان پاسخ انطباقی به یك موقعیت خارجی كه به انحراف های جسمانی، روان شناختی و یا رفتاری كاركنان سازمان منجر می شود تعریف كرد و از دو جنبه مورد بررسی قرار دارد. یكی از این موارد تقا ضای محیطی و دیگری تقاضای فردی است. زمانی كه موقعیت محیطی، اوضاع و احوال و شرایط شغلی فرد را بسازد و این موقعیت تامین كننده خواسته ها و توقعات فرد نباشد و باعث شود كه فرد واكنش های غیر معمولی را در خود تجربه كند، حالت به وجود آمده را فشار روانی ناشی از شغل می نامند. در اصل هر گاه كاركنان یك سازمان در پاسخ به یك موقعیت خارجی، انتظارها، خواسته های شخصی و وظایف محوله، دچار مشكلات جسمانی، روان شناختی و رفتاری شوند عنوان فشار روانی به آن اطلاق می كنیم. مشكلات و اختلالات جسمی شامل سیستم خودكار بدن مانند سیستم سمپاتیك و پاراسمپاتیك و تراوش های هورمونی است. فشار روانی باعث می شود در ریتم قلبی اختلال به وجود آمده، فشار خون بالا رفته، سوء هاضمه پدیدار شده و زخم معده عود كند. فشار روانی هم چنین باعث اختلال در خواب و بروز میگرن، تهوع، بیماری های عروقی، بیماری های مربوط به كاهش ازدیاد قند خون و تورم مفاصل و غیره می شود. البته مشكلات فوق در مواجه مداوم با فشار شغلی به وجود می آیند، زیرا فشار روانی اندك، گاه می تواند عملكرد شغلی را بهبود بخشد اما فشار روانی شدید باعث می شود كاركنان به طور دائم گوش به زنگ بوده و پیوسته در حالت آمادگی و مقاومت به سر ببرند. نتیجه چنین وضعی فرسودگی و تحلیل قوای جسمی و روانی آنها است كه زمینه مناسبی را برای ابتلا به انواع بیماری ها فراهم می سازد. مشكلات روان شناختی و رفتاری كاركنان به شكلی غیر مستقیم در عملكرد روزمره افراد بروز می كند. فشار روانی شدید و مداوم باعث بروز اختلالات و از هم پاشیدگی شخصیت و علایمی مانند اضطراب، افسردگی، بلاتكلیفی، برگشت به رفتارهای كودكانه و نظایر آن می شود. نتیجه این حالات در افراد به تغییرات خلق و خو و دیگر حالات عاطفی و در رابطه با عملكرد شغلی به كاهش عزت نفس، رنجش از سرپرست، ناتوانی در تمركز فكر و اتخاذ تصمیم و نارضایتی شغلی منجر می شود.این عواقب می تواند در كنش سازمانی اثرات منفی داشته باشد. بنابراین مشكلات فیزیكی، روان شناختی و رفتاری ناشی از فشار هر كدام به قسمی می توانند در كاركنان اثرات مخرب بر جای گذارند به طوری كه نقش آنان را در اثربخشی سازمان كاهش داده و باعث نقل و انتقالات كاركنان و غیبت آنان از سازمان شده و امنیت كاركنان را به مخاطره اندازد و یا باعث مسامحه كاری و عدم تصمیم گیری به موقع در شرایط لازم كار شود.