9

همه روزه شاهد رشد و پیشرفت جامعه به سمت جلو و ماشینی شدن کار ها هستیم. این مسائل باعث رشد و تغییر سریع فرهنگ جوامع مختلف می شود ، این تغییرات زمینه ساز ایجاد شکافی بزرگ بین نسل ها می شود. این شکاف نیز خود شروعیست برای بروز مشکلات فردی و اجتماعی افراد.

تحولات بی حد و حصر در بنیان های جوامع که بر اثر حرکت از دوران گذار به سمت زندگی ماشینی و صنعتی رخ داده، به پدید آمدن شکاف هایی منجر شده که انسان های امروز را ناگزیر از همنواسازی خود با شرایط جدید کرده است.

در چنین فضایی، بحران هایی پیش روی افراد پدید می آید که اگر متوقف نشود دنیای روحی روانی آنها را متلاطم می کند. آسیب های اجتماعی و روحی روانی از جمله طلاق، اعتیاد، خودکشی ، مشکلات تحصیلی، اختلافات خانوادگی، نارضایتی شغلی، اضطراب ، افسردگی و… محصول تحولات زندگی صنعتی اند.سؤال اینجاست که در کنار توسعه شگفت انگیز علوم و فنون دانش امروز باید بتواند پاسخگوی بحران های روحی روانی انسان ها باشد؛ بحران هایی که متعاقب پیشرفت علوم و تکنولوژی بر انسان ها رخ نموده است.در پاسخ به این سؤال ، علم «مشاوره و روانشناسی » قد علم می کند. حال باید دید مشاوره چگونه به یاری افراد می آید و جایگاه مشاوره درایران تا کجا پیش رفته است.

نقش مشاوره درکاهش بحران ها

اگرچه مشاوره در همه جوامع بشری مطرح بوده و انسان ها به نوعی خود را محتاج مشاوره با دیگران دانسته اند، اما امروزه به سبب ویژگی های خاص خود، ضرورت توجه به مشاوره در دنیای کنونی از اهمیت بسزایی برخوردار شده است. به گونه ای که در کنار تخصصی شدن علوم، مشاوره نیز به صورت یک علم حیاتی درآمده است.

ظهور آسیب های روحی، روانی و اجتماعی عدیده بر سر راه مردمان جوامع ضرورت توجه به علم روانشناسی و مشاوره را بیش از پیش افزایش می دهد.درباره اهمیت این علم، دکتر «مرتضوی کیاسری» مدیر انجمن مرکز خدمات مشاوره ای ایرانیان می گوید: «با توجه به تجربیاتی که در ۱۴ سال اخیر از مراجعان خود داشته ایم این نقش را سرنوشت ساز دیده ام. به دلیل این که اندیشه آدمی، شرایطی که می خواهد درست عمل کند و با مشکلی هم روبرو نشود تا او را به خطا یا اشتباه در دریافت و برداشت و ارزیابی و فراز و نشیب های فکری رو به رو نکند، نیازمند مشاوره است. مشاوره ای که به عنوان یک کمک اندیشه در دستیابی مردم به سلامتی (بایدها) و فاصله گرفتن از نبایدها مطرح می شود. دکتر «ناصر قاسم زاده» ، روانشناس، نیز به بررسی نقش مشاوره در دنیای امروز می پردازد. وی می گوید: «جوامع جوان و بویژه کشورهای در حال توسعه ای مثل ما، نیازمند به واکسینه شدن در مقابل بیماری های عاطفی، رفتاری و عصبی هستند و این نیاز برطرف شدنی نیست مگر با حضور کارشناسان بهداشت و روان.

دکتر «عبدالله مشاعی» ، استاد دانشگاه به ضرورت اجتناب ناپذیر بودن تغییرات جوامع در پی گذر آنها از حالت سنتی به حالت صنعتی تأکید می کند و می گوید: با شدت یافتن این تغییرات ، فرهنگ نیز از آنها متأثر می شود و طبیعی است که آسیب ها و ناهنجاری های اجتماعی بیشتر خود را نمایان کند.»

این استاد دانشگاه می افزاید: «ما دریک جریان سریع تغییرات اجتماعی قرار گرفته ایم. در چنین شرایطی، طبیعتاً کار فکری و احساس افراد به عنوان یک مؤلفه مهم در تغییر رفتار تعیین کننده است. این که ما چگونه می اندیشیم و چگونه احساس می کنیم. مجموعه این عوامل درک ما را درست می کنند، لذا می گوییم در آن قسمت بنیادسازی و سالم سازی تفکر و احساس، مشاوره نقش اساسی دارد».

از این روست که« مشاوره و روانشناسی» در ردیف یکی از پایه ای ترین ضرورت های زندگی انسان امروز مطرح می شوند آن هم، در دوره ای که انسان سالم، محور توسعه پایدار تلقی می شود.

جایگاه نظام مشاوره ای در ایران

در حالی که علم مشاوره و روانشناسی پا به پای علوم دیگر و حتی فراتر از آنها در جامعه تکنولوژی زده امروز اهمیت پیدا می کند تا بتواند نقش خود را در پرورش سلامت روحی و روانی انسان ها در توسعه پایدار ایفا می کند، اما آن گونه که به نظر می رسد این علم در کشور ما از جایگاه در خور و شایسته ای برخوردار نیست. البته عدم توسعه مشاوره و روانشناسی در ایران ریشه درعوامل مختلفی دارد.

دکتر مشاعی معتقد است: «متأسفانه به لحاظ اجتماعی و به لحاظ کارکردی که رسانه ها نسبت به امر مشاوره باید انجام دهند فعالیت های چندان قوی انجام نشده است. همچنین مراکز خدمات مشاوره مورد بی مهری قرار گرفته و تا حدودی هم به لحاظ اجتماعی در سطح جامعه ما جایگاه خود را پیدا نکرده است».

نبود فرهنگ مشاوره در جامعه ، یکی از مشکلات اساسی است که رشد و توسعه مشاوره و روانشناسی را با مشکل مواجه کرده است. این مطلب را در اظهارات بیشتر مشاوران و روانشناسان کشور می توان فهمید.

دکتر مرتضوی کیاسری ، مدیر مرکز خدمات مشاوره ای رهگشا، می گوید:«مشکلی که پیش روی مراکز مشاوره است، گسترش نیافتن فرهنگ مشاوره در جامعه است و نیز، بیگانه بوده جامعه با تأثیرات علوم روانشناختی در زندگی روزمره اعم از مشکلات تحصیلی، اشتغال، ازدواج و سایر ابعاد معیشب فردی و زندگی اجتماعیشان است. برای مثال در بسیاری از موارد، وقتی به کسی می گوییم برویم مرکز مشاوره می گوید مگر من دیوانه ام بروم مرکز مشاوره، تو خودت برو، می گوییم برویم پیش روانشناس می گوید من مشکل ندارم، تو مشکل داری برو پیش روانشناس. در حالی که این اشتباه بزرگی است که از بیگانگی ما با فرهنگ مشاوره و روانشناس سرچشمه می گیرد».

مشکلات پیش رو

در جایی که از نبود فرهنگ مشاوره در جامعه سخن می گوییم، باید از مشکلات وموانع پیش روی مشاوران و روانشناسان نیز، در نامطلوب جلوه داده شدن این فضا یاد کرد. مشکلاتی که بی تردید، روند توسعه فرهنگ مشاوره و نقش تأثیرگذار آنها را در سلامت روح و روان جامعه با بن بست هایی مواجه می کند.

یکی از مشکلاتی که برای مشاوران مطرح می شود «نبود حمایت اجتماعی لازم از مشاوران» است.دکتر مرتضی کیاسری،روانشناس و مشاور در این زمینه می گوید: «در جامعه ما، حمایت اجتماعی از جایگاه هویتی مشاوران پایین است. یک پزشک یک اعتبار خاصی دارد. یک مهندس از اعتبار ویژه ای برخوردار است، یک پزشک عمومی ضمن احترام به عظمت و جایگاه تأثیر کاری اش در حقیقت تا اندازه کارشناسی ارشد تحصیلات دارد.

ولی دکترای روانشناس به اندازه یک فوق لیسانس در علوم پزشکی دارای جایگاه نیست».

سازمان ملی جوانان در چند سال اخیر حامی مراکز خدمات مشاوره ای بوده است و سازمان نظام مشاوره ای هم که حدود دو سال است راه اندازی شده سعی در نظام مند کردن جایگاه مشاوره و مشاوران در کشور دارد، اما باید دید این جایگاه تا چه حد تحقق پیدا کرده است؟

دکتر مشاعی در مورد جایگاه سازمان نظام مشاوره و فعالیت های آن می گوید: «اگرچه این سازمان ، گام های خود را بر می دارد، اما باید مورد حمایت بیشتری قرار گیرد». این روانشناس که خود، مسؤولیت حوزه تهران را در سازمان ملی جوانان برعهده داشته درباره معضلات پیش روی مراکز خدمات مشاوره بیان می کند : «من طی دو سالی که در این سازمان بودم در خود مراکز مشاوره می دیدم که افراد برای دریافت وام، انتخاب محل، نوع پرداخت مالیات، نرخ تعرفه ها، مسائل تبلیغی و… مشکل داشتند. البته اقداماتی شد و خود ما حرکت هایی را انجام دادیم ولی این مراکز هنوز به نتیجه مطلوب خود دست پیدا نکرده اند».

دکتر ناصر قاسم زاده نیز به مشکلات پیش روی سیستم مشاوره و رواشناسی کشور اشاره می کند. وی قبل از هرچیز به «قانونمند نبودن» این مجموعه تأکید دارد. «اول این که نگاه برنامه ریزان به امر مشاوره و روانشناسی نگاهی سلیقه ای بوده است. مثلاً می بینیم که سازمان بهزیستی در یک دوره ای خیلی شدید کار کرده و در دوره دیگر فروکش کرد. در دوره ای که در تهران نزدیک به ۲۰ مرکز صدای مشاوره فعالیت می کرد، الآن به تعداد انگشتان دست هم نمی رسد. یک دوره آمدند به موضوع خیلی اهمیت دادند و یک دوره دیگر این امر به فراموشی سپرده شد.از سوی دیگر با توجه به عدم نظارت دقیق، افرادی هستند که بدون داشتن مجوز، تجربه و علم لازم در کارهای مشاوره و روانشناسی مداخله می کنند».

قاسم زاده همچنین با مشکلات پیش روی خود مشاوران اشاره می کند. «کار ما واقعاً کار پراضطرابی است و خود ما هم مصون از اضطراب نیستم. واکسن خاصی هم که وجود ندارد. بنابراین کار مشاوره را باید در ردیف مشاغل سخت لحاظ کرد. در خارج از کشور رسم است که روانشناسان را به تعطیلات اجباری می فرستند یعنی آنها هرچند وقت ۸ تا ۱۵ روز باید استراحت کنند. چون با قشر خاصی از افراد جامعه ارتباط دارندکه نیاز به کمک روحی روانی دارند، از همه جا شکست خورده اند و به ما به عنوان حل کنند مشکلاتشان رجوع می کنند. باید روی این زمینه ها کار شود. در حالی که مراکز خدمات مشاوره ای مشمول خدمات بیمه ای نیستند». وی معتقد است: «نبود تسهیلات رفاهی لازم ، انگیزه مشاوران و روانشناسان را برای ارائه فعالیت های مطلوب کاهش می دهد».

دکتر مرتضوی کیاسری نیز مشکلات مشاوران را بر می شمارد: «عدم حمایت های کافی حقوقی، قانونی و مادی از مشاوران و روانشناسان، موجب می شود تا آنها در مسیر کار خود با مشکل روبه رو شوند، یعنی تأمین نباشند و یک کلینیک را نمی توانند اداره کنند. بنابراین سطح تمایل و گرایش آنها به مشاوره و روانشناسی افت پیدا می کند و نمی تواند خدمات مطلوبی به جامعه عرضه کند».

چه بایدکرد؟

انسان سالم، محور توسعه پایدار است. به گونه ای که تا انسان سلامت جسمی و روحی مطلوبی نداشته باشد قادر به درک مسائل، مشکلات ، ناهنجاری ها، بن بست ها و آسیب ها نبوده و از توان لازم برای ارائه راه حل ها و کمک به توسعه جامعه برخوردار نخواهد بود. از این رو، علم مشاوره و روانشناسی به عنوان مرهم بخش روح و روان انسان، اهمیتی فراوان می یابد.

اما در برابر مشکلات و سدهایی که توسعه این علم را مختل کرده چه باید کرد؟

دکتر مشاعی درباره جا افتادن فرهنگ مشاوره معتقد است: «دستگاه های حامی و پشتیبان باید حامی مراکز خدمات مشاوره باشند».مرتضوی کیاسری نیز با بیان این که «منابع مالی و منابع انسانی دو محوری است که در توسعه های اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و… تأثیرگذار است بنابراین باید در محور توسعه به آنها توجه کرد. می گوید: «اگر ما بتوانیم برای همه جامعه ، برای دست اندرکاران و برای کسانی که مدیریت جامعه را در بخش های برنامه ریزی و اجرایی به عهده دارند فرهنگ به این معنا که به باور و یقین برسند آن وقت هیچ یک از بخش های سیستم مشاوره (اعم از مشاور و روانشناس، مراجعه کننده و مراکز مشاوره و…) مشکلی نخواهند داشت».در بیان چگونگی جا انداختن فرهنگ مشاوره، «قاسم زاده» اظهار می دارد: «رسانه ها بخصوص صدا و سیما می تواند کمک بسیار بزرگی برای رفع این مشکلات باشد. از حضور روانشناسان برای میزگردهای آموزشی برای توانایی مقابله با مشکلات دعوت به عمل آید. دوستانی که در بخش ارتباطات بین فردی، مشاوره ای بهداشت و روان سیاستگذار هستند باید به میان مردم آیند و با در نظر گرفتن تفاوت های فرهنگی به ارائه برنامه های منظم علمی و سیستماتیک بپردازند تا مردم به خدمات مشاوره ای روی آورند».

وی اضافه می کند: «اگر نمی توانیم میزان نرخ تعرفه ها را افزایش دهیم لااقل بیاییم بحث خدمات بیمه را تضمین کنیم».حال این بحث مطرح می شود برای یک انسان که مغز و فکرش تمام مشخصه های رفتار، کردار و گفتار او راتشکیل می دهد در مواجهه با شرایطی که همواره درحال فشار بر این سیستم است چه برنامه های اساسی ای پی ریزی می شود؟