image_13950603857150

 

آیا همیشه مهاجرت به تهران و اقامت در آن به نفع ما تمام می شود و می تواند باعث پیشرفت ما در زندگی مان شود ؟ساکنم پایتخت شدن رویای بسیاری از دختران و پسران فارغ التحصیل است آن ها به دنبال شغل و آینده ای درخشان به تهران می آیند و اکثرا بدون هیچ آگاهی و اطلاع وارد این شهر می شوند.

رویای وهم‌آلود پایتخت

پانسیون ها و شرکت‌های خصوصی و نیمه خصوصی تهران، بیشتر میزبان دختران هستند؛ دخترانی که از شهرستان ها و شهرهای دیگر برای کار به تهران می آیند. این دختران جوان که در بیشتر مواقع تحصیلکرده هستند به امید یافتن شغل مناسب و متناسب با رشته تحصیلی خود راهی پایتخت می شوند، اما نتیجه همیشه آن چیزی نیست که پیش بینی می کنند.

، در بسیاری از موارد اگر دستاورد خاصی از این کار کردن و زندگی پرمشقت در شهری دور از خانواده نصیب فرد نشود باز هم باید خدا را شکر کرد، زیرا برخی از این دختران در اثر تنهایی و همنشینی با افرادی که مشکلات اخلاقی و خانوادگی دارند به مسیری پا می گذارند که دیگر بازگشت از آن سخت است.اعتیاد و ازدواج های صوری و از همه بدتر فساد و فحشا هرچند در مورد همه این مهاجران که به امید رشد و پیشرفت مهاجرت می کنند صادق نیست ولی وجود دارد.

تهران جذابیت زیادی برای مهاجران دائم و موقت دارد. سالانه هزاران نفر از نقاط مختلف ایران به منظور دستیابی به فرصت‌های بهتر کار، درآمد، تحصیل و زندگی به این شهر می‌آیند. بسیاری از این افراد که اغلب جوان، دانشجو، کارمند، یا کارگرند، به تنهایی و دور از خانواده خود به صورت «مجردی» زندگی می‌کنند. پانسیون های زنانه خیابان ولیعصر تهران محل زندگی دختران جوانی است که تقریبا از همه شهرهای ایران برای کار به تهران می آیند.

مهاجرت به پانسیون

مدیر یکی از این پانسیون ها در این باره می گوید: حدود ۱۳ سال است که یکی از بزرگ‌ترین پانسیون های اقامت دختران شهر تهران را اداره می کنم که هر سال میزبان حدود ۵۰۰ دختر و زن جوان است. او بیشتر مشتریان پانسیون را از شهرهای شمالی کشور و به ویژه کردها و برخی شهرهای مرکزی ایران می داند و می گوید: با وجود این، نمی توان گفت از همه شهرهای ایران دخترانی برای کار به تهران می آیند و همه فرهنگ ها این مساله را به راحتی هضم می کنند

مدیر این پانسیون برخی شهرهای جنوبی یا شهری مانند ایلام را از شهرهایی می داند که طی این سال‌ها هیچ مراجعه کننده ای به پانسیون او نداشته اند، با وجود این، سایر شهرهای کشور کم و بیش مراجعانی دارند.

او در مورد دستاورد و نتیجه این سبک زندگی و مهاجرت و تجربه ای که از مشاهده این افراد طی این سال‌ها داشته می گوید: اولش همه خوشحال هستند و با امید زیاد دوری خانواده را تحمل می کنند، اما تا به حال کسی را ندیده ام که بعد از حداقل سه سال ماندن در این شهر هزار رنگ (تهران) رنگ عوض نکند و همان آدم سابق باشد. مدیر پانسیون مشتریانش را بعد از سه سال ماندن در تهران به چهار دسته تقسیم می کند و می گوید: دسته اول چون می بینند هر کاری بکنند بیشتر از ماهی یک میلیون درآمد ندارند و باید دو سوم این یک میلیون تومان را خرج خورد و خوراک و اجاره پانسیون کنند، عطای کار را به لقای آن می بخشند و دست از پا درازتر به شهر خود بر می گردند.

دسته دوم آنهایی هستند که از ابتدای راه مسیر خود را گم می کنند و با همنشینی با افرادی که همه فن حریفند ظرف مدت کمی به راه های بد می افتند، یعنی اگر گرفتار اعتیاد نشوند در دام مردان خیابانی افتاده و بعد از مدتی رها می شوند که اینها وضعشان از همه بدتر است. او می افزاید: عده کمی هم بعد از مدتی شوهر می کنند و اینها باز هم خودشان را از بقیه موفق تر می دانند ولی باز هم کار کردن در تهران را ادامه نداده اند و دسته چهارم هم کجدار و مریز شاید سال‌ها بدون فساد اخلاقی کار می کنند و درآمد کمی را پس انداز می کنند، در حالی که هر عقل سلیمی می داند اگر این افراد بتوانند در شهر خودشان کاری هرچند با حقوق کمتر پیدا کنند بهتر از صرف این همه هزینه است. در واقع این کار هیچ دستاوردی ندارد و در نهایت انگار فرد کار نکرده است.

من دیگر نمی‌توانم در شهر خودم زندگی کنم

ترکیبی از نیازهای عاطفی، میل به فردیت, استقلال‌طلبی, میل به رشد و پیشرفت تحصیلی و حرفه‌ای و توسعه‌ نامتوازن تهران در مقایسه با شهرستان‌ها باعث گرایش فزاینده دختران به زندگی مجردی در تهران می‌شود. مائده از گرگان برای کار به تهران آمده است. او فوق لیسانس مدیریت دولتی دارد و البته چون مدرکش را از تهران گرفته بعد از اتمام تحصیل همین جا مانده و چون نمی توانسته در خوابگاه بماند در پانسیون اقامت می‌کند. او در مورد کار و زندگی در تهران می گوید: راستش را بخواهی یک جور‌هایی عادت کرده ام! من دیگر نمی توانم در شهر خودم زندگی کنم، زیرا به محیط تهران و آزادی اینجا عادت کرده‌ام و تحمل نگاه‌های سنگین و کنجکاوانه همشهریانم و البته دخالت فامیل و همسایه در زندگی شخصی‌ام را ندارم و چون امکان ازدواج ندارم ترجیح می دهم فعلا این‌طور زندگی کنم. او در مورد هزینه های زندگی در تهران می گوید: ‌اولش خیلی سخت بود، ولی الان با صرفه جویی عادت کردم. او در شرکتی خصوصی به صورت تمام وقت کار می کند و ماهی یک میلیون و ۲۰۰ هزار تومان حقوق می گیرد. با وجود این، ۴۰۰ هزار تومان پول پانسیون و همین اندازه هم خرج خورد و خوراک و رفت آمدش است و در نهایت ماهی ۳۰۰ الی ۴۰۰ تومان برایش می ماند که آن هم تا آخر ماه خرج می شود. او می‌گوید: ‌شاید باورتان نشود، اما با این حقوق من حتی نتوانسته‌ام بعد از پنج سال کار کردن یک گوشی بخرم. با وجود این، حاضر نیستم دوباره به گرگان برگردم!

امکان همه نوع سوء استفاده وجود دارد

بعضی ها برای کار کردن تن به هر خفتی داده و هر شرایطی را تحمل می کنند، زیرا از بی پولی و عواقب آن می ترسند. مدیر یک شرکت خصوصی که دستگاه‌های الکترونیکی می فروشد و به بازاریاب خانم نیاز دارد می گوید: ما هر ماه نیرو می گیریم و چون به خانم برای کار تبلیغات نیازمندیم اکثر کسانی که برای کار به ما مراجعه می کنند دختران جوانی هستند که از شهرستان به تهران آمده اند. او دلیل این مساله را مهاجرت این افراد و نداشتن درآمد برای گذران زندگی می داند و می گوید: ‌حتی برخی از این افراد با اینکه شاید برای بیشتر خانم ها تحمل آن کمی سخت باشد به ما می گویند اگر مشکلی نباشد شب ها هم می توانند در شرکت بمانند چون جایی را ندارند. در حالی که اکثر این افراد در شهر خود خانواده‌هایی آبرومند دارند که شاید ندانند آنها در تهران چه وضعی دارند. مدیر این شرکت خصوصی می افزاید: علاوه بر این، برخی از افراد جویای کار که در ابتدا مشکل اخلاقی ندارند به دلیل تامین مخارج زندگی مجبور می شوند به هر خواسته نامشروعی تن بدهند، زیرا فقط اگر کارفرما کمی سوءاستفاده‌گر باشد امکان همه نوع سوءاستفاده وجود دارد.

رواج خانه مجردی دختران

۳۰ درصد از جوانان ایرانی ساکن شهرهای بزرگی چون تهران، تبریز، اصفهان، مشهد، اهواز و شیراز زندگی مجردی را انتخاب کرده اند. اگر در سالهای گذشته «خانه مجردی» مقوله‌ای بود که تنها به پسران اختصاص داشت، امروزه دختران زیادی نیز به این سبک زندگی روی آورده اند و به تنهایی یا همراه با دوستان همخانه خود زندگی مجردی را تجربه می‌کنند، طوری که زندگی مجردی دختران در تهران به یک پدیده ملموس و روزمره تبدیل شده و از سوی برخی پذیرفته شده و از سوی دیگران با نگرانی و اعتراض مواجه شده است.

یکی از بنگاهداران شرق تهران درباره مراجعه دختران مجرد برای اجاره کردن خانه می گوید: تا ۱۰سال پیش شاید سالی دو تا سه مورد دختر مجرد داشتیم که می خواستند تنها زندگی کنند و آن هم بیشتر دختران پولدار تهرانی بودند که می توانستند از خانواده جدا باشند. او می افزاید: از ۱۰سال قبل به این طرف ناگهان با موجی از دختران مجرد رو به رو شدیم که از شهرهای مختلف به تهران می آمدند و چون تنهایی نمی توانستند اجاره خانه را پرداخت کنند به صورت دو نفره یا بیشتر خانه اجاره می کردند. این مشاور املاک می گوید: این روزها بیشتر فایل های ما برای رهن و اجاره دختران و پسران مجرد هستند و تعداد منازلی که به مجردها اجاره می دهیم بیشتر از متاهل هاست، در حالی که تا همین چند سال پیش اجاره دادن خانه به آدم مجرد به سختی انجام می‌شد.

او می افزاید: این در حالی است که ۹۰ درصد این افراد از شهرهای دور و نزدیک به تهران می آیند تا اینجا کار کنند ولی در بیشتر مواقع همه پولشان صرف اجاره خانه می‌شود و البته موارد زیادی هم بوده که به دلیل شکایت همسایه ها ما مجبور شدیم فرد را زودتر از موعد مقرر از ملک بلند کنیم. او مصرف مواد و برگزاری مهمانی های شبانه را عمده ترین دلیل شکایت همسایه ها از این افراد مجرد می داند و می گوید: با وجود این، ما باز هم نمی توانیم به مجردها خانه اجاره ندهیم، زیرا تقریبا ۸۰ درصد مشتری های ما مجرد هستند.

http://www.salamatnews.com