AFP6E1

بعد از بروز تصادف ، و یا حوادث دیگر ، جدا از بحث مشکلات و ضربات جسمی و فیزیکی ، مشکلات روحی گوناگونی به سراغ فرد می آید. از افسردگی گرفته تا کابوس های شبانه. اما آیا راهی برای درمان و رهایی از این موضوع وجود دارد؟

مرد شصت و پنج ساله برای درمان همسرش که مبتلا به تومور مغزی بود به بیمارستان مراجعه کرد. آنها به خاطر نداشتن فرزند به یکدیگر وابسته تر شده بودند. با وجود تلاش زیاد، همسر او یک روز بعد از عمل جراحی جان سپرد. مرد که دچار ضربه سختی شده بود، مسئولان بیمارستان را مقصر می دانست و حتی میان صحبت ها، رئیس بیمارستان را تهدید به کشتن کرد که البته کسی آن را جدی نگرفت. مدتی بعد، یک روز با اسلحه وارد بیمارستان شد و با تیراندازی او چند بیمار و پزشک کشته و زخمی شدند.

 

در کنار رعب و وحشتی که ایجاد شده بود، بسیاری از پزشکان دوستان صمیمی خود را نیز از دست داده بودند. در پی این اتفاق، تقریبا همه پزشکان تحت تأثیر قرار گرفتند. یکی از پزشکان بسیار مجرب تصمیم گرفت این شغل را برای همیشه کنار بگذارد؛ یکی دیگر هر شب کابوس می دید و صبح ها با فریادهای بلند از خواب می پرید و در طول جراحی لرزش دست داشت، بعضی دیگر بسیار پرخاشگر شده بودند و… در پی این بحران، متخصص روان شناسی که برای بررسی موضوع آمده بود، همه آنها را مبتلا به اختلال استرس پس از ضربه تشخیص داد، که باید تحت مراقبت و درمان قرار می گرفتند.

 

اختلال استرس پس از سانحه چیست؟

 

ممکن است بسیاری از افراد با اصطلاح استرس آشنا نباشند، اما بسیاری دیگر بدون این که با این نام آشنا باشند، علائم آن را در خود یا دیگران دیده اند. تقریبا همه افراد تکرار صحنه های آزاردهنده جنگ را در بازیگر نقش اول فیلم «آژانس شیشه ای» یا برخی دیگر از فیلم های دفاع مقدس دیده اند. خاطره چنان برای فرد تکرار می شود و فرد طوری رفتار می کند که انگار همین الان در حال اتفاق افتادن است. تجربه تصادف شدید ممکن است باعث شود فرد برای همیشه از رانندگی دست بکشد. در ایران مثال هایی از شایع شدن این اختلال پس از زلزله بم، زلزله آذربایجان و قبل از آنها در جنگ تحمیلی و زلزله رودبار و منجیل دیده شده است.

 

تصادف شدید، مورد دزدی یا حمله قرار گرفتن و بسیاری دیگر از تجربه های آسیب زا، مثل وارد شدن ضربه ای بر پیکره فیزیکی و روان شناختی ما هستند. همه ما کم و بیش در زندگی مان با چنین ضربه هایی روبه رو شده ایم، اما گاهی به دلایل مختلف، یکی از این ضربه ها، تأثیر عمیقی بر ما به جای می گذارد. گویی همیشه برای ما زنده است و هر لحظه امکان تکرار آنها وجود دارد در نتیجه همواره نگران هستیم. اگر این شرایط ادامه یابد در این صورت دچار مشکلی می شویم که به آن اختلال استرس پس از ضربه یا post traumatic stress disorder) PTSD) می گوییم.

 

البته انسان به صورت معمول، آنقدر قوی است که از بسیاری از این ضربه ها با موفقیت عبور خواهد کرد و به اختلال دچار نمی شود. با این حال وقتی این اختلال روی می دهد، زندگی را برای فرد و اطرافیانش بشدت سخت و طاقت فرسا می کند. فرد مدام در ترس و وحشت و بی قراری است و گاهی حتی کارهای معمول خود را نمی تواند انجام دهد. گاهی صحنه حادثه حتی لحظه ای او را رها نمی کند و اطرافیان از حساسیت و تحریک پذیری بیش از حد فرد و خشم های ناگهانی او به ستوه می آیند. در این حالت گاهی صدای به هم خوردن یک در می تواند فرد را تا حد یک خشم انفجاری بکشاند. از این رو این علائم بویژه وقتی شدید است به بروز افسردگی و اضطراب در فرد و اطرافیانش منجر می شود.

 

علائم اختلال پس از ضربه

 

باید گفت در صورتی استرس پس از ضربه در فرد به معنای اختلال خواهد بود که حداقل به مدت یک ماه طول کشیده و در ضمن فرد متخصصی آن را تائید کرده باشد؛ چراکه در واقع پس از هر ضربه ای، بروز این علائم در همه افراد طبیعی است و وقتی طول می کشد نشانه اختلال خواهد بود. علائم اصلی اختلال استرس پس از ضربه عبارت است از:

 

واکنش ترس، درماندگی یا وحشت شدید

 

یادآوری های مکرر و عذاب آور واقعه

 

دیدن مکرر واقعه در رویا

 

رفتار کردن فرد به گونه ای که انگار واقعه تکرار می شود.

 

واکنش جسمی و رنج و عذاب شدید در رویارویی با چیزهایی که به نوعی به آن اتفاق مربوط باشند.

 

اجتناب کردن از محرک های مرتبط با آن اتفاق؛ به عنوان مثال اجتناب از مکان های مرتبط.

 

علائم دیگر که ممکن است در سایر مشکلات روان شناختی دیده شود و اینجا هم رخ می دهد، عبارت است از:

 

کم علاقگی در انجام امور مهم زندگی، بی انگیزگی و ناامیدی، مشکل در تمرکز، خشم و گوش به زنگ بودن.

 

گفتنی است بعضی از این علائم در بچه ها کمی متفاوت رخ می دهد. به عنوان مثال کودکی که دچار ضربه ای مثل آسیب جسمی یا جنسی شده ممکن است بسختی بتواند راجع به آن صحبت کند و آن را بیشتر در قالب بازی و کابوس دیدن ها نمایان کند. بچه ها معمولا به انجام تکرار بازی هایی با مضمون حادثه می پردازند و خواب های نامشخص به شکل کابوس های ترسناک یا خواب هایی درباره غول و اتفاقات ترسناک می بینند. علائم جسمی مثل شب ادراری، دل درد و سردرد نیز در آنها شایع است. ضربه های شایع در دوران کودکی بلایای طبیعی، آزارهای جنسی و جسمی مزمن، سوختگی و آدم ربایی است.

 

شیوع اختلال استرس پس از ضربه

 

احتمال ضربه، آن هم از نوع شدید برای همه افراد وجود دارد. از این رو اختلال استرس پس از ضربه نیز از اختلالات به نسبت شایع روان شناختی محسوب می شود. میزان شیوع این اختلال، ۸ درصد در جمعیت عمومی است. احتمال آن در زنان بیشتر از مردان و حدود ۱۰ تا ۱۲ درصد است و در مردان بین ۵ تا ۶ درصد (چکیده روانپزشکی کاپلان و سادوک، ۲۰۰۷، ترجمه دکتر فرزین رضاعی). بیشترین ضربه های اصلی در زنان، حمله یا تجاوز و در مردان، جنگ است.

 

همچنین براساس تحقیقات، احتمال بروز این اختلال در افراد مجرد، مطلقه یا کسانی که همسرشان را از دست داده اند، بیشتر است. ممکن است دلیلش، کمتر بودن میزان حمایت اجتماعی در این گروه افراد باشد. چون همان طور که بعد از این خواهیم گفت، داشتن حمایت اجتماعی هنگام بروز ضربه می تواند از بروز اختلال پس از ضربه و همچنین در پیشگیری از آن مفید باشد. در ضمن در سطوح اقتصادی ـ اجتماعی پایین تر، این اختلال بیشتر مشاهده شده است.

 

آسیب شناسی اختلال استرس پس از ضربه

 

بعضی از عوامل، افراد را نسبت به بروز اختلال پس از ضربه مستعد می کند. بعضی از این عوامل عبارت است از:

 

آسیب های دوران کودکی

 

کافی نبودن سیستم حمایت خانوادگی و اجتماعی

 

داشتن ویژگی شخصیت بدبینانه یا وابسته

 

روان شـــنــاســان و روانپزشکان نظریه هایی درباره علت ابتلا به این اختلال مطرح می کنند. به عنوان مثال، تئوری روانکاوانه معتقد است اتفاق یا ضربه، یک نقطه حساس یا تعارض ناخودآگاه در فرد را فعال می کند. این تئوری تا حد زیادی قابل توجیه است، چون بسیاری از افراد مبتلا به این اختلال معتقدند ضربه های سخت تر را تجربه کرده اند، اما باعث مشکل در آنها نشده است، چراکه در واقع از درون نسبت به آن آسیب پذیر نبوده اند.

 

براساس تئوری های دیگر افراد به این دلیل دچار این اختلال می شوند که در پردازش اطلاعات مربوط به یک اتفاق مشکل دارند. به عنوان مثال فرد همیشه اتفاقات را بسیار بدتر و فاجعه بارتر از آنچه هست برآورد می کند. طبق بعضی نظریه ها، برخی افراد واکنش های زیستی خاصی مانند بالابودن غیرطبیعی سطح فعالیت دستگاه عصبی خودکار دارند که در مواقع استرس و ضربه، آنها را مستعد ابتلا به اختلال استرس پس از ضربه می کند.

 

درمان

 

براساس مطالعات انجام شده ۳۰ درصد افرادی که دچار این علائم می شوند، بدون درمان و خود به خود بهبود پیدا می کنند، اما بقیه آنها در صورت درمان نشدن ممکن است همچنان در طولانی مدت با آن درگیر باشند. درمان این اختلال به دو صورت فردی و گروهی انجام می شود و در هر دو شکل درمان فردی و گروهی، تمرکز اصلی درمان آن است که فرد تشویق شود درباره واقعه و معنای آن اتفاق تا جای ممکن صحبت کند. عنصر اصلی در این زمینه، حمایت است. در درمان فردی، درمانگر یک فضای امن و حمایتگرانه ایجاد می کند و در درمان گروهی نیز هم درمانگر و هم سایر اعضای گروه نقش حمایتی در قبال هم ایفا می کنند.

 

ویژگی منحصربه فرد گروه درمانی این است که فرد با افرادی که از این نظر به او شبیه هستند روبه رو می شود و همین نکته صحبت درباره اتفاق را برای او آسان تر می کند. در بسیاری از انواع درمان های فردی و گروهی، روش های آرام سازی خود یا ریلکسیشن به افراد آموزش داده می شود.

 

وقتی علائم بسیار شدید و آزاردهنده است، تجویز دارو به دست روانپزشک نیز کمک کننده است.

 

یکی از درمان هایی که درباره این مشکل مطرح شده درمان با حساسیت زدایی و بازپردازش حرکات چشم است که توسط متخصصی به نام «شاپیرو» شکل گرفت. او معتقد است در موقع بروز افکار منفی و تکرار واقعه، حرکات چشم بسیار سریع می شود و اگر بتوان این حرکات را کنترل کرد، افکار هم کمتر آسیب زا خواهد بود. اگرچه در ایران این روش چندان رایج نیست، اما بعضی شواهد حاکی از اثربخشی آن است. به هر حال، همان طور که در ابتدا اشاره شد، کمک به حل این مشکل بیش از همه متکی بر صحبت راجع به آن، بویژه با کمک یک متخصص و حمایت اجتماعی است.

 

نقش خانواده و اطرافیان نزدیک

 

حمایت اعضای خانواده و دوستان صمیمی در این مواقع بسیار کمک کننده است. آنها با ایجاد فضایی امن، رازداری، اعلام حمایت همه جانبه از فرد پس از ضربه و انجام اقدامات عملی در این زمینه، نقش مهمی در پیشگیری و درمان آن خواهند داشت. تحمل و صبوری در برابر بی قراری یا خشم فرد پس از ضربه، نوعی از این حمایت ها محسوب می شود. اگرچه همان طور که گفته شد با طولانی شدن مدت علائم، نیاز به درمان ضرورت پیدا می کند.