9

بیماری های روانی نیز مانند بیماری های جسمی ، مسئله غیر عادی نیستند. این بیماری ها نیز مانند سایر بیماری ها ، احتیاج به درمان دارند و در برخی موارد ، فرد باید بستری شود. اما در برخی از کشور ها ، مردم نسبت به این موضوع دید بدی دارند.

مدتی که در بیمارستان بود، بجز برخی اعضای خانواده کسی به ملاقاتش نیامده و حالش را نپرسیده بود؛ انگار آنها فکر می کردند بیماری اش مایه آبروریزی خانواده است و هیچ فرد غریبه ای نباید از آن خبر داشته باشد.

 

انگار خجالت می کشیدند قبول کنند او بیمار است. روزی که مرخص شد هم، تنها بود و تنها برگشت. روزی که داشت به بیمارستان می رفت اوضاع خیلی بهتر نبود؛ ولی دست کم چند نفر او را بدرقه کرده و آرزو کرده بودند هر چه زودتر خوب شود و به خانه اش برگردد. اکنون خوب شده بود و داشت برمی گشت، ولی کسی انتظارش را نمی کشید. شاید بهتر بود هیچ وقت خوب نمی شد و به خانه نمی رفت! اینها همه فکرهایی است که در سر یکی از بیماران بستری در بیمارستان روانپزشکی می چرخد و او هم دائم خودش را سرزنش می کند که چرا کارش به اینجا رسیده است؟ این مرد چهل وپنج ساله، فکر می کند اکنون همه طور دیگری نگاهش می کنند و احساس می کند حق ندارد مانند گذشته در جمع حاضر شود.

 

بیمارانی که از بیماری شان خجالت می کشند

 

فقط این بیمار نیست که از این وضع ناراحت است و نگران قضاوت مردم، بیشتر کسانی که گذرشان به این بیمارستان ها می افتد، همین دغدغه را دارند. همان هایی که آرام و بی سروصدا می آیند و می روند تا مبادا دوست و آشنایی آنها را ببیند و آبروریزی شود. بسیاری چنین طرز فکری دارند و مراجعه به روانپزشک را اتفاقی وحشتناک می دانند، اما از نظر آنها بدتر از آن، وقتی است که کار با درمان های معمول تمام نمی شود و نیاز است بیمار چند وقتی در بیمارستان بستری شود. آن وقت است که خیلی به هیچ عنوان حاضر نمی شوند در بیمارستان بمانند و نمی خواهند این موضوع را بپذیرند.

 

البته به نظر می رسد اگر نگاه جامعه نسبت به بیماری های روانپزشکی اصلاح شود، اگر مردم فکر نکنند کسی که به روانپزشک مراجعه می کند، انسانی بی مسئولیت، بی منطق یا حتی خطرناک است و اگر تصاویری درست و براساس واقعیت از این اختلالات ارائه شود، بسیاری از این مشکلات هم حل خواهد شد یا دست کم برخورد مناسب تری با آنها صورت خواهد گرفت. دکتر سامان توکلی، روانپزشک و روان درمانگر در گفت وگو با «جام جم» ضمن تعریف اختلالات روانپزشکی، در این باره چنین توضیح می دهد: مشکلاتی که موجب بروز تغییراتی در افکار، احساسات یا رفتار انسان می شود و می تواند باعث ناراحتی فرد شده یا عملکرد او را در زمینه های مختلف شغلی، خانوادگی، اجتماعی و مانند آن کاهش دهد یا مختل کند، به عنوان اختلالات روانپزشکی شناخته می شود.

 

این روانپزشک با تاکید بر این که بیشتر بیمارانی که به روانپزشکان مراجعه می کنند، نیازی به بستری شدن ندارند، یادآور می شود: ابتدا باید این موضوع را در نظر داشته باشیم که درصد قابل توجهی از افرادی که به دلیل مشکلات یا اختلالات روانپزشکی به متخصصان مراجعه می کنند، نیازی به بستری شدن ندارند و تنها درصد کمی از این بیماران لازم است برای مدتی در بیمارستان بستری شوند.

 

به گفته وی، فقط در مواردی خاص و محدود برای درمان اختلالات روانپزشکی نیاز است که بیمار بستری شود. گروهی از این افراد، بیمارانی هستند که به دلیل مشکلات ناشی از اختلالات روانپزشکی ممکن است به خودشان یا دیگران آسیبی برسانند، مانند کسانی که افکار خودکشی دارند. گاهی نیز از نظر تشخیصی نیاز داریم بیمار را در بیمارستان بستری کنیم. در این هنگام که معمولا حالت اورژانسی هم ندارد، فقط برای تشخیص دقیق، مدتی بیمار را تحت نظر می گیریم، علائم بیماری را بررسی می کنیم و دیگر اقدامات تشخیصی لازم مثل آزمایش ها، تصویربرداری ها یا بررسی های نوروالکترو فیزیولوژیک برای بیمار انجام می شود. علاوه بر این، در صورت ناموفق بودن روش های درمانی که در گذشته برای بیمار انجام شده ـ به دلایلی مانند اجرا نکردن توصیه های درمانی از سوی بیمار ـ نیز ممکن است لازم باشد فرد بستری شود تا با نظارت دقیق تر بر روند درمان، روش درمانی مناسب انتخاب و اجرا شود. سرانجام نیز ممکن است گاهی در شروع بعضی درمان های دارویی یا در شرایطی که بیمار دچار مشکلات جسمی خاصی است، بهتر باشد تا زمان تثبیت اولیه داروها، بیمار در بیمارستان بماند تا با کنترل دقیق عوارض دارو یا وضع سلامت او، اقدامات درمانی اولیه انجام شود.

 

البته فردی که برای درمان اختلالات روانپزشکی در بیمارستان بستری می شود، پس از گذراندن دوره درمان و کنترل علائم بیماری، می تواند به زندگی عادی برگردد و مانند دیگر افراد جامعه مشغول کار و فعالیت های روزانه شود. پس باید این نکته را در نظر داشت که بستری بودن بیماران روانپزشکی در بیشتر موارد به شرایط خاصی مربوط می شود که در دوره خاصی از بیماری وجود داشته و به این معنا نیست که آن فرد در تمام عمر درگیر آن علائم و مشکلات خواهد بود.

 

گاهی فقط علائم بهبود می یابد

 

بعضی وقت ها، نشانه های بیماری های روانپزشکی به کلی برطرف یا کنترل می شود؛ ولی عملکرد بیمار خیلی فرقی نمی کند و شرایطش چندان بهتر نخواهد شد.

 

به گفته دکتر توکلی، چنین اختلالاتی که در حیطه های فکر، احساس یا رفتار بروز می کند، می تواند موجب ایجاد عوارض و عواقب گسترده تری بشود و بر زندگی و عملکرد فرد تاثیر بگذارد. به عنوان نمونه، فردی که دچار افسردگی است، ممکن است علائم گوناگونی مانند احساس غم، افکار ناامیدی، به هم خوردن وضع خواب و اشتها یا نداشتن انرژی و انگیزه کافی را تجربه کند. مجموع این علائم همراه با نشانه های دیگری که برای افسردگی مطرح می شود، می تواند موجب نارضایتی و احساس ناراحتی فرد شود؛ ولی از طرف دیگر چنین شخصی به دلیل این که انگیزه و انرژی کافی برای انجام کارهایش ندارد، نمی تواند مسئولیت هایش را نیز بخوبی گذشته انجام دهد و آنها را به پایان برساند. این روانپزشک خاطرنشان می سازد: گاهی ممکن است با چنین حالتی روبه رو شویم که با وجود ایجاد بهبود علامتی، بهبود عملکردی برای فرد اتفاق نیفتد؛ یعنی بعد از درمان، فرد علائم اولیه اختلال روانپزشکی را ندارد، ولی با این حال نمی تواند عملکرد گذشته خود را به دست بیاورد. این وضع بویژه برای کسانی که دچار بیماری های مزمن روانپزشکی هستند یا کسانی که از پیش این باور را دارند که تمام این اختلالات، ناتوان کننده و مزمن است، بیشتر مشاهده می شود.

 

به عبارت دیگر، ممکن است پس از گذشت مدتی علائم بیماری برطرف شود، ولی به دلیل نگرش خاص فرد و همچنین تصویری که برای خودش از بیماری روانی ایجاد کرده و پذیرفته، شاید پس از بهبود نیز اعتماد به نفس کافی برای ادامه فعالیت هایش را نداشته باشد.

 

پس گاهی با بیمارانی مواجه می شویم که از نظر علامتی بهبود یافته اند و علائم بیماری در آنها برطرف یا کنترل شده است؛ ولی از نظر عملکردی چندان بهبود پیدا نکرده اند و به همین دلیل براحتی نمی توانند به جایگاه و شرایطی که قبل از بیماری داشته اند، برگردند و زندگی عادی را دوباره از سر بگیرند.

 

بی مهری اطرافیان هنگام بازگشت بیماران

 

یکی از مشکلاتی که بیشتر بیماران روانپزشکی با آن روبه رو هستند، پذیرش نشدن از طرف اعضای خانواده، همکاران و همه افراد جامعه است. به همین دلیل هم آنها معمولا نمی توانند پس از درمان، در محل کار گذشته مشغول شوند یا مانند گذشته در جمع خانواده حضور یابند، اما چرا چنین اتفاقی می افتد؟ چرا وقتی بیماری درمان می شود، اطرافیان به جای این که خوشحال شوند و از او پذیرایی کنند، او را مایه سرشکستگی می دانند؟

 

دکتر توکلی در پاسخ به این پرسش ها، می گوید: متأسفانه افکاری کلیشه ای و قالبی درباره بیماری های روانپزشکی در جامعه وجود دارد که الزاما با واقعیت نیز یکسان و هماهنگ نیست و پایه و اساس علمی ندارد. با این حال، چنین افکاری بیشتر به کل بیماران تعمیم داده می شود. به طوری که اگر فردی فقط دوره کوتاهی در زندگی اش، دچار علائم حاد بیماری روانپزشکی شود، این مساله به تمام عمر او و همچنین به همه افرادی که دچار اختلالات روانپزشکی مختلف هستند، تعمیم داده خواهد شد. بی شک، چنین نگرشی می تواند بر احساس مردم نسبت به این بیماران تاثیر بگذارد و در نتیجه، رفتارشان را نیز تغییر می دهد. وی در این باره تاکید می کند: در صورت وجود چنین افکار نادرستی که متأسفانه اکنون نیز میان بیشتر افراد جامعه شاهدش هستیم، طبیعی است که احساساتی منفی مانند بی اعتمادی یا ترس نسبت به این بیماران ایجاد شود و در نتیجه دیگران هم ترجیح می دهند از این افراد دوری کنند و خیلی با آنها ارتباط نداشته باشند.

حتی در مواردی این نگاه تبعیض آمیز ممکن است به شکل ساختاری و در قالب قوانین یا رویه های معمول نیز درباره این بیماران اعمال شود و مثلا در دست یافتن آنان به شغل یا برخی از حقوق شان تاثیر بگذارد. از طرف دیگر، بیماری که دچار اختلال روانپزشکی است نیز با این شرایط روبه رو می شود و ممکن است پس از مدتی این طرز فکر را باور و به اصطلاح آن را درونی کند که به گفته این روانپزشک، درونی کردن چنین باورهایی می تواند یکی از عوامل کاهش اعتماد به نفس این بیماران باشد و باعث می شود پس از بهبود علامتی و کنترل علائم بیماری، احساس کنند هنوز توانایی لازم برای بازگشت به زندگی عادی را ندارند و نمی توانند مسئولیت هایشان را بپذیرند. بنابراین می توان چنین گفت که در بسیاری از موارد، نوع نگاه و برخورد افراد جامعه، بیش از این که به ماهیت بیماری ها و اختلالات روانپزشکی ارتباط داشته باشد به کلیشه ها و انگ هایی مربوط است که به هیچ عنوان پایه و اساس علمی نیز ندارد.

 

چه کسانی در معرض این اختلالات هستند؟

 

اگر فکر می کنید این مشکل هیچ وقت برای شما پیش نخواهد آمد یا اگر تصور می کنید این مسائل به خانواده شما ارتباطی ندارد، باید نظر متخصصان و روانپزشکان را هم بدانید که می گویند براساس آمار در جامعه ما تقریبا از هر سه یا چهار نفر، یک فرد تجربه چنین اختلالاتی را داشته است.

 

به همین دلیل نیز دکتر توکلی و همکارانش بر این باورند که همه افراد و خانواده ها باید طرز فکرشان را نسبت به این اختلالات تغییر دهند و آن را براساس واقعیت، اصلاح کنند. همچنین با توجه به هزینه و فشار زیادی که بیماری های روانپزشکی بر جامعه تحمیل می کند، لازم است نه تنها اشخاص و خانواده ها که حتی مسئولان و سیاستگذاران حوزه سلامت نیز به این موضوع توجه کافی داشته باشند و برای ارتقای سطح سلامت روان افراد جامعه برنامه ریزی کنند.

 

انجمن هایی برای حمایت از بیماران روانپزشکی

 

بی شک اگر انجمن هایی برای حمایت از بیماران مبتلا به اختلالات روانپزشکی وجود داشته باشد و به نفع آنها فعالیت کند، شرایط کار و زندگی این بیماران هم بهتر از قبل خواهد شد. علاوه بر این، این نهادها تا حد زیادی هم می توانند نگرش مردم را اصلاح کنند و باورهای غلطی را که در جامعه وجود دارد، از بین ببرند. با این حال، به نظر می رسد این موضوع در جامعه ما خیلی مورد توجه قرار نگرفته و آن طور که باید و شاید به آن اهمیت داده نشده است. آن طور که دکتر توکلی می گوید اکنون چنین انجمن ها و نهادهایی در ایران وجود دارد؛ ولی به دلایل مختلف، این سازمان ها هنوز آن اقتدار و فعالیتی را که باید داشته باشند، ندارند. البته در بسیاری موارد، خود این بیماران و خانواده هایشان هستند که می توانند با تشکیل سازمان ها و نهادهایی از حقوق شان دفاع کنند و زمینه ساز رفع تبعیض و انگ بیماری های روانی باشند و شرایط بهتری را برای زندگی چنین افرادی در جامعه فراهم کنند.