img09040201

متاسفانه با توجه به افزایش آمار طلاق در بین زوجین جوان در سال ها و ماههای اولیه پس از ازدواج دیگر علاقه ای به تشمیل زندگی در جوانان مجرد وجود ندارد آن ها از ترس طلاق و جدایی ازدواج نمی کنند و تمایلی به تشکیل زندگی مشترک ندارند .

 

 مجرد ماندن میلیون‌ها جوان ایرانی یکی از مهم‌ترین مشکلات جامعه امروز ایران به شمار می‌رود. این تعداد قابل توجه نیازمند برنامه‌ریزی‌های مختلف هستند، اما همه برنامه‌ها محدود به ترویج و تشویق ازدواج مانده است که البته سازمان‌های مربوطه در این زمینه موفقیت چندانی هم حاصل نکرده‌اند. این در حالی است که فارغ از مساله ازدواج جمعیت میلیونی مجرد‌ها نیازمند برنامه‌های مختلف هستند تا نیاز‌هایشان پاسخ داده شود.

به گزارش روزنامه آرمان شاید وقت آن رسیده باشد که مجردها را به رسمیت بشناسیم و فارغ از اینکه چرا ازدواج نکرده اند زمینه زندگی سالم را برای آنها فراهم کنیم. این در حالی است که عمده برنامه‌ها سمت و سویی دیگر دارد و این می‌تواند بحران‌ها در این زمینه را تشدید کند.

امیرمحمود حریرچی، جامعه شناس و استاد دانشگاه درباره عدم کارایی دولت در افزایش آمار ازدواج می‌گوید: در جامعه ای که بیکاری زیاد است، شغل‌ها موقتند، هفت تا هشت میلیون جوان تحصیلکرده کار اقتصادی ندارند، درآمد کافی برای تامین زندگی نیست، اجاره بهای مسکن بالاست و تعداد زیادی از افراد زیر خط فقر هستند، چطور می‌توان توقع داشت که جوانان ازدواج کنند؟ در این باره نگرانی‌هایی وجود دارد که مسئولان آن را حل نمی‌کنند.
عنوان می‌شود بیش از ۱۱ میلیون مجرد در ایران وجود دارد. هر گاه بحث مجرد‌ها مطرح می‌شود، مسئولان می‌گویند برای آنها برنامه دارند و به بحث ازدواج می‌پردازند. این در حالی است که به هر دلیل میلیون‌ها جوان ایرانی مجرد مانده‌اند و به نظر می‌رسد برای آنها نیز باید برنامه‌ریزی‌هایی انجام داد. به نظر شما این برنامه‌ها باید در چه راستایی باشند؟
معمولا اگر افراد تا ۴۵ سالگی ازدواج نکنند جز آمار مجردان به حساب می‌آیند. به همین دلیل در ابتدا باید دید که چرا ازدواج صورت نمی‌گیرد و بعد بر اساس کار کارشناسی تحقیقات در این زمینه شروع شده و از مجردان پرسیده شود که چرا شما مجرد باقی مانده اید؟ اگر این تحقیقات را انجام بدهیم به چند نتیجه می‌رسیم. یکی بحث هزینه‌هاست که وقتی بحث ازدواج مطرح می‌شود جوانان می‌گویند هزینه‌های زندگی زیاد شده و ما شغل نداریم و اگر هم شاغل باشیم، درآمد کافی نداریم. به همین دلیل نمی‌توانیم تشکیل خانواده بدهیم.

از سوی دیگر خانواده‌ها یا مسئولان هم خطاب به جوانان می‌گویند مثل قدیمی‌ها باشید، مگر قدیمی‌ها چه‌کار می‌کردند؟ آنها هم زندگیشان را از یک اتاق شروع کردند، در حالی که نیازهای جامعه امروز متفاوت است و جوانان می‌خواهند که استقلال خود را حفظ کنند. آنها نمی‌خواهند از نظر سکونتی به خانواده وابستگی داشته باشند.

همچنین گاهی اوقات جوانان می‌گویند که فرد مورد دلخواه خود را برای ازدواج پیدا نکرده ایم که باید این مساله هم روشن شود تا ببینیم معیارهای جوانان برای ازدواج چیست. نکته ای که وجود دارد این است که بین دختران و پسران این معیارها متفاوت است.

دختران ترجیح می‌دهند با کسی زندگی کنند که توان مالی داشته باشد و بتواند از پس مخارج زندگی برآید. پسران هم بیشتر به ظواهر توجه می‌کنند و دختر ایده‌آلشان باید از نظر ظاهر مناسب باشد، در حالی که شریک زندگی باید معیارهای دیگری چون همراهی و همدلی داشته باشد.

متاسفانه جوانان در این زمینه آموزش ندیده اند. باید این موضوع زودتر شروع شود و جوانان از سن ۱۹ سالگی آموزش ببیند تا هدفشان از ازدواج مشخص شود، چرا که چند جلسه مشاوره قبل از ازدواج کافی نیست.
ضعف دولت در پیشبرد آمار ازدواج چیست؟
بحث طلاق در امر ازدواج تاثیر منفی دارد. از وقتی آمار طلاق بالا رفته به تبع آن آمار ازدواج نیز پایین آمده است. به همین دلیل جوانان نگرانند که ازدواجشان به جدایی بینجامد. بنابراین ضروری است که جوانان در فرصت‌های مختلف مهارت‌های اجتماعی و زندگی را آموزش ببینند تا آمار طلاق کاهش یابد. همچنین باید دلایل جدایی‌ها مشخص شود، چرا که یک سوم ازدواج‌ها در کلانشهرها قبل از پنج سال زندگی مشترک به جدایی کشیده می‌شود و در تهران نیز ۲۵ درصد زوج‌ها قبل از سه سال زندگی از هم جدا می‌شوند.

به نظر من اگر انتخاب‌ها درست باشد و زوج‌ها یاد بگیرند که زندگی را ساده شروع کنند و با هم زندگی را بسازند، قطعا آمار ازدواج بالا می‌رود. با وجود این، در صورت تداوم زندگی اکثر زوج‌ها تمایلی به فرزندآوری ندارند و باید در این زمینه هم فرهنگ سازی شود.

متاسفانه ما داریم به تدریج از ساده‌زیستی فاصله می‌گیریم، چون زندگی اشرافی در کشور ما به این قضیه دامن زده و روز به روز هم پر رنگ تر می‌شود. بنابراین دولت هم باید در تسهیل ازدواج همکاری کند. برای مثال مبلغ وام ازدواج زیاد شده است، اما همچنان بانک‌ها اعتبار ندارند، یعنی در مورد وام ازدواج تا دلتان بخواهد مصوبه داریم که اجرایی نشده است.

همچنین در جامعه ای که بیکاری زیاد است، شغل‌ها موقتند، هفت الی هشت میلیون جوان تحصیلکرده کار اقتصادی ندارند، درآمد کافی برای تامین زندگی نیست، اجاره بهای مسکن بالاست و تعداد زیادی از افراد زیر خط فقر هستند، چطور می‌توان توقع داشت که جوانان ازدواج کنند؟ در این باره نگرانی‌هایی وجود دارد که مسئولان آن را حل نمی‌کنند.

قطعا توقعات افراد تحصیلکرده نیز برای ازدواج بالاتر است و در انتخاب‌هایشان ملاک‌های دیگری دارند. بنابراین دولت باید زمینه را برای این امر فراهم کند، اما انگار متوجه نیست که با بالا رفتن آمار تجرد در دراز مدت چه مشکلاتی ممکن است به وجود بیاید، چون دائما خطر تجرد در رابطه با جمعیت قیاس می‌شود. گرچه آن هم در جای خود مشکل‌زاست، اما تشکیل خانواده آرامش به افراد می‌دهد و باعث می‌شود که آنها از انواع آسیب‌ها دور بمانند. بنابراین بیشتر از پیش توجه به امر ازدواج ضروری است.
دولت برای تشویق جوانان به ازدواج اولویت استخدام قرار داده است. به نظر شما این قانون تاثیرگذار است؟
به نظر من باید قوانین اصلاح شود، گرچه در استخدام مردان و زنان متاهل و صاحب فرزند در اولویت قرار دارند تا افراد برای ازدواج تشویق شوند، اما با این قانون دختران مجرد تحصیلکرده ضرر می‌کنند و عملا خانه نشین می‌شوند. باید قوانین تسهیل کننده ازدواج، مقطعی و فاقد ارزش نباشند و با استمرار سبب تحکیم خانواده شوند. به همین دلیل باید بررسی کنیم که آیا این قوانین درست است یا نتیجه معکوس دارد. همچنین حمایت از خانواده به اشکال مختلف به ویژه از نظر مالی باید جزو سیاست دولت قرار گیرد.

برای مثال باید حق اولاد را نه تنها به کارمندان دولت اختصاص بدهیم بلکه همه مردم نیز باید حق اولاد داشته باشند، حتی برای فرزندان زیر ۱۵ سال باید بهداشت، درمان و آموزش رایگان باشد. با وجود این، جوانان می‌دانند که وقتی ازدواج کنند و صاحب فرزند شوند برای هزینه‌های زایمان، نگهداری از فرزند و هزینه‌های مهدکودک و مدرسه و… از جانب دولت حمایت نمی‌شوند. بنابراین اشتیاقی به ازدواج ندارند، در حالی که باید به سمتی پیش برویم که جوانان ازدواج کنند و دولت نیز پشتشان باشد.

سلامانه