24

شاید بار ها واژه ی هوش هیجانی به گوشتان خورده باشد ، اما شاید هنوز در مورد این موضوع اطلاعات کاملی نداشته باشید. هوش هیجانی امروزه حتی از هوشی که با معیار IQ سنجیده می شد نیز بیشتر مورد توجه دانشمندان قرار گرفته است.

بسیاری از افراد واژه «هوش هیجانی» را حداقل برای یک بار شنیده اند، اما کمتر کسی به درستی می داند هوش هیجانی چیست و چه کاربردی دارد.

 

اتفاقا اهمیت هوش هیجانی هم در کارکرد آن است. افرادی که هوش هیجانی بالایی دارند در زندگی فردی، خانوادگی و اجتماعی موفق ترند و می توانند زندگی سالم تری برای خود و اطرافیانشان به ارمغان آورند. هوش هیجانی یا عاطفی (EQ) و ضریب هوشی (IQ) متفاوت است.

 

مهم ترین تفاوت این که افراد با ضریب هوشی متوسط به طور عمومی موفق تر از افراد با بهره هوشی بالا هستند. اگر کسی بتواند معادلات ذهنی را به سرعت انجام دهد یا روش های خلاقانه برای انجام کارها یا توضیح مسائل پیدا کند می توان دریافت ضریب هوشی بالایی دارد.

 

در مقابل، هوش هیجانی بر شناخت و کنترل هیجان ها و عواطف مبتنی است. این مفهوم اولین بار در دهه ۹۰ میلادی معرفی و شناسایی شد و پس از آن ذهن محققان و متخصصان علوم رفتاری و رشته های مرتبط با علوم انسانی را به خود مشغول کرده است. بویژه آن که هوش هیجانی با موفقیت انسان در زندگی رابطه مستقیم دارد.

 

باهوش ها کدامند؟!

 

افرادی که از هوش هیجانی بالایی برخوردارند چه ویژگی هایی از خود نشان می دهند؟ پاسخ به این سوال اهمیت هوش هیجانی را بخوبی آشکار می کند.

 

آنان مشکلات رفتاری کمتری دارند، از آسیب های اجتماعی و خانوادگی مصون می مانند یا به هر ترتیب در رفع آنها موفق عمل می کنند، هیجان های خود را می شناسند و بهتر از سایرین بیان می کنند، مهربان هستند و یافتن خشونت در رفتار یا اندیشه هایشان دشوار است، به حرف های دیگران گوش می کنند و با واقع بینی بیشتر مشاوره می دهند، واقعیت های موجود را می پذیرند، اما برای رفع آنها یا کاهش آثار منفی مسائل راهکار دارند، دوستان زیادی دارند، بانشاط هستند و افسردگی ها و بحران های عاطفی را راحت تر پشت سر می گذارند، از روحیه همکاری و مشارکت بالایی برخوردارند و آخر سر این که مثبت اندیش هستند.

 

در حقیقت، آنان نسبت به اطرافیان خود و موقعیت هایی که در آنها قرار می گیرند احساس بهتری دارند. اگر کسی را ملاقات کردید که زندگی معمولی و ساده ای داشت، اما اعتراف کرد هرگز با همسرش مشکلی نداشته است بدانید که وی هوش هیجانی بالایی دارد.

 

افرادی که هوش هیجانی خود را به کار می گیرند، می توانند پیش از بروز مشکل از آن جلوگیری کنند. اگر مشکلی برای مثال در رابطه رفتاری یا کلامی با اعضای خانواده برایشان پیش بیاید بسرعت آن را مدیریت می کنند.

 

آنان از کوره درنمی روند، ناگهان فریاد نمی کشند و چیزی را نمی شکنند. بلکه موقعیت بحرانی را برای مثال از طریق سکوت یا دعوت به آرامش مدیریت می کنند و سپس در فرصتی مناسب برای حل مشکل به گفت وگو می پردازند.

 

چگونه هوش هیجانی را تقویت کنیم؟

 

همه افراد درجاتی از هوش هیجانی را با خود دارند؛ درست مانند ضریب هوشی. با این حال جنبه اکتسابی هوش هیجانی از ضریب هوشی بیشتر است.

 

می توان هوش هیجانی را در خود افزایش داد و آن را به قدرتی درونی برای کنترل عواطف و هیجانات تبدیل کرد.

 

معلوم است کسانی که هیجانی و براساس احساسات آنی تصمیم می گیرند از هوشی هیجانی پایینی برخوردارند و البته احتمال موفقیت کمتری در تصمیم هایشان وجود دارد.

 

شناخت عواطف، خود اولین گام برای افزایش هوش هیجانی است. معمولا افراد با افزایش سن، هوش هیجانی بیشتری کسب می کنند و از خود نشان می دهند.

 

بر این اساس می توان پذیرفت هوش هیجانی نتیجه خودآگاهی است. هنگامی که عواطف و تمایلات خود را شناختیم بستری برای شناخت عواطف دیگران پدید می آید و اینجاست که می توان موقعیت های هیجانی را کنترل کرد.

 

هوش هیجانی می تواند محصول تفکر منطقی و اعتماد به رفتارهای عقلانی، تجربه، آینده نگری، تیزبینی و بررسی جوانب و ابعاد مسائل مختلف یا قدرت تجزیه و تحلیل موضوعات باشد.