12

زیبایی برای افراد ملاک بسیار مهمی به حساب می آید. به خصوص در جوانان ، افراد زیادی هستند که به زیبایی خود اهمیت فراوانی می دهند ، شاید خود شما نیز از آن دسته افراد باشید که ساعت های طولانی جلوی آینه می ایستید.

شاید شما هم افراد زیادی را بشناسید که مدام جلو آینه می ایستند، به چین و چروک های دور چشم خود خیره می شوند و فکر می کنند ثانیه به ثانیه میزان این چین ها بیشتر می شود. یا مثلا دایما بینی خود را نگاه می کنند و افکار منفی به سرشان هجوم می آورد که مثلا از قبل هم بزرگ تر شده و افتادگی نوک دماغشان بیشتر، یا حالت بدن و شکل آن هم بدتر شده و لباس ها برایشان مناسب نیستند و اگر قرار است به مراسم یا میهمانی بروند نامناسب ترین و زشت ترین میهمان جمع هستند، اما تمامی این مشکلات چیزی است که تنها در ذهن این افراد ساخته شده است. این افراد چهره معمولی خود را به شکل خارق العاده ای زشت می بینند و این افراد بیشتر مبتلایان «اختلال بدشکلی بدن» هستند؛ اختلالی که در ذهن، آنها از خودشان یک هیولای بدشکل می سازند و باعث می شود به شکلی افراطی، به لوازم آرایشی و عمل های جراحی رو بیاورند.

اما کسانی که مدام سراغ انواع عمل های زیبایی می روند و هیچ وقت هم راضی نمی شوند، به نوعی اختلال روانی مبتلا شده اند. آنها با دیدن یک جوش روی صورت خود مضطرب می شوند و ساعت های طولانی از روز شان را تنها به تغییراتی فکر می کنند که می تواند آنها را زیباتر کند. عمل جراحی، راهی برای آرام کردن این اشتیاق نیست، بلکه می تواند چنین اختلالی را به مراتب تشدید کند زیرا این افراد بعد از انجام عمل، باز هم از چهره یا بدنشان راضی نمی شوند و می خواهند با تکرار این کار، باز هم ظاهرشان را تغییر دهند. اختلال بدشکلی بدن، یک مشکل شایع روانی است، مشکلی که در آغاز مبتلایان به آن، تنها زمان زیادی را برای فکر کردن به ظاهر شان سپری می کنند اما در مراحل پیشرفته تر، با جراحی های مکرر یا تلاش برای زیبا شدن به قیمت آسیب دیدن، سعی می کنند خود را آرام کنند.

این اختلال تنها یک ناراحتی گذرا نیست، بلکه چنین بیماری اگر با هیچ کدام از این تلاش ها از ظاهرش راضی نشد، ممکن است خود را در خانه حبس کند یا دست به خودکشی بزند. مشکل اینجاست که این افراد هرگز از تغییراتی که در ظاهرشان ایجاد می کنند، راضی نمی شوند. در مراحل بالای این اختلال، آنها حتی به دلیل نارضایتی از ظاهر شان، در موقعیت های اجتماعی ظاهر نمی شوند و تحصیل، کار یا هر پیشرفت دیگری را قربانی این تصور می کنند. این افراد با قرار گرفتن در جمع دچار اضطراب شدید می شوند. چنین افرادی ممکن است چندین بار با تیغ جراحی برای تغییر چهره شان تلاش کنند یا در یک ماه، بارها مدل و رنگ موهای شان را تغییر دهند و باز هم راضی نشوند.

گرچه مبتلایان اختلال بدشکلی بدن، از وضعیت عمومی ظاهرشان ناراضی هستند اما در بیشتر موارد شکایت اصلی آنها از بینی، موها، پوست، چشم ها، گونه و لب های شان است. البته آنها برای چاق یا لاغر شدن هم انرژی زیادی می گذارند و هیچ وقت از اندامی که دارند، راضی نمی شوند. آنها همیشه گمان می کنند که بخشی از بدنشان زیاد از حد کوچک یا بزرگ است و برای تغییر دادن آن، وقت و هزینه زیادی صرف می کنند. چنین افرادی ممکن است برای فراهم کردن هزینه عمل، زندگی شان را با مشکلات زیادی روبه رو کنند، اما اولویت آنها رفاه شان نیست؛ بلکه تنها رسیدن به ظاهری است که آرزویش را دارند. برای این بیماران، وضعیت ظاهر شان از هر اندوهی در زندگی غم انگیزتر است. شاید نتوانید به آنها خرده ای بگیرید چون تا زمانی که توسط یک متخصص درمان نشوند، کنار آمدن با وضعیتی که دارند برایشان سخت ترین کار ممکن است.

بعضی محققان می گویند این بیماری، منشأ ژنتیک دارد اما بسیاری دیگر، استرس های جبران ناپذیر و اتفاقاتی که در مسیر زندگی فرد می افتد را منجر به چنین آسیب روانی ای می دانند، اما این مشکل به هر دلیلی که ایجاد شود، باید آن را مثل یک بیماری، جدی دانست و برای درمان آن از یک متخصص کمک گرفت. شما نمی توانید مبتلایان آن را با تندی و خشم آرام کنید بلکه تنها یک روانپزشک و روانشناس، پا به پای هم، به کمک دارو و درمان شناختی رفتاری از پس آن برمی آیند. دارو درمانی توسط یک روانپزشک، راه آخر آرام کردن مبتلایان به این اختلال است و درمان شناختی رفتاری با کمک یک روانشناس یا روان درمانگر هم در از بین بردن نشانه های این بیماری بی تاثیر نیست.

اختلال بدشکلی بدن، یک بیماری پنهان است. زیرا بسیاری از دارندگان آن از اینکه دچار چنین بیماری ای هستند، اطلاع ندارند و آن را یک حساسیت عادی می دانند. بسیاری دیگر هم از اینکه مشکل خود را به زبان بیاورند و به دنبال راه حل آن باشند، خجالت می کشند. از طرف دیگر، بسیاری از مبتلایان به آن از انواع دیگری از اختلالات روانی هم رنج می برند و متاسفانه بسیاری از متخصصان، از تشخیص این مشکل جدی و ارجاع بیمار به یک روانپزشک غافل می شوند. محققان می گویند از هر صدنفر، چهار تا پنج نفر از این مشکل رنج می برند.