15

چاقی یکی از مهم ترین و اصلی ترین مسائلی است که سلامت را به خطر می اندازد و این خطر هر روز در حال رشد است. افراد چاق مسلما شکمو تر هستند ، این موضوع باعث می شود که وزن آنها روز به روز بیشتر و بیشتر شود.

جمعیت چاق جهان بسرعت در حال افزایش است. بیشتر جمعیت کشورهای توسعه یافته یا اضافه وزن دارند یا چاق هستند و این نسبت هم رو به رشد است. گرچه بیشتر مردم می دانند رژیم غذایی سالم چگونه است و چه اهمیتی دارد، اما پیروی از یک رژیم غذایی خاص بسیار سخت است.

 

ولی چرا کمتر غذا خوردن تا این حد مشکل است؟ تحقیقات مشخص کرده تصمیم های ما درباره غذا خوردن تحت تاثیر نیروهای ذهنی و روانشناختی است که اغلب در ضمیر ناخودآگاه انسان اتفاق افتاده و خارج از کنترل اوست. این مساله می تواند دلیل شکمو بودن افراد را هم توضیح دهد. یعنی به جای خوردن چند عدد چیپس، پنج مشت از آن را می خوریم یا قبل از این که حواسمان باشد دیگر معده مان پر شده است، یک ظرف پر از دسر برداشته و قلع و قمعش می کنیم. ظاهر غذا در دهان به وسیله طعم و احساسی که به ما می دهد می تواند مغزمان را فریب داده و وانمود کند بدن به انرژی بیشتری نیاز دارد و به این ترتیب بیش از حد لازم کالری مصرف کند. بنابر گفته روان شناسان، مغز به غذاهای قندی و چرب نسبت به غذاهای یافت شده در طبیعت واکنشی قوی تر نشان می دهد و محصولات غذایی که روزانه آماده می شود حاوی مقادیر فراوانی از این نوع مواد است و مغزمان را به چنین واکنشی تحریک می کند.

 

تحقیقات جدید نشان داده که خوردن برای لذت بردن، بیش از گرسنگی ما را به سمت شکمو شدن پیش می برد و مغزمان را به گونه ای تحریک می کند تا بیشتر به سمت لذت جویی پیش برویم. در واقع الگوهای فعالیت عصبی مغز افراد پرخور همانند معتادان به مواد مخدر، در لحظه تجربه پاداش است. این افراد هنگام مصرف غذا همان لذتی را می برند که معتادان هنگام مصرف مواد مخدر حس می کنند. غذاهای قندی و پرچرب همان چرخه های اشتیاق را موجب می شود که مواد مخدر در معتادان ایجاد می کند. این تغییرات مغز بسیاری از مردم را به سمت رفتارهای اعتیادوار درخصوص برخی غذاهای خاص و مصرف بیش از حد آنها هدایت می کند. اما خبر خوب این است که با آگاهی و شناختن محیطی که ما را به سمت شکمو بودن پیش می برد، می توانیم جلوی این خصیصه را بگیریم.

 

وای همه غذا را خوردم

 

خوردن، لذتی آنی و ضرورتی بسیار مهم است. در گذشته دانشمندان معتقد بودند که بدن مقدار اشتهای ما را در پاسخ به تغییرات درخواست انرژی تنظیم می کند. مثلا وقتی یک دونده شروع به تمرین های ماراتن می کند، برای دویدن در مسافت های طولانی تر، به کالری بیشتری برای قوی کردن ماهیچه هایش نیاز دارد، بنابراین اشتهایش بیشتر می شود. این تنظیم درونی محصول سیستم پیچیده هورمون ها و انتقال دهنده های عصبی است که موجب احساس گرسنگی در انسان می شود و او را به دریافت انرژی بیشتر تشویق می کند و وقتی به اندازه کافی انرژی ذخیره شد، آرام می گیرند، اما بسیاری از محققان امروز، این تفکر را غلط می دانند.

نکته: خوردن برای لذت بردن، بیش از گرسنگی ما را به سمت شکمو شدن پیش می برد و مغزمان را به گونه ای تحریک می کند تا بیشتر به سمت لذت جویی پیش برویم. در واقع الگوهای فعالیت عصبی مغز افراد پرخور همانند معتادان به مواد مخدر، در لحظه تجربه پاداش است

 

 

 

یکی از محققان می گوید: «ما نمی خواهیم مردم غذا نخورند، فقط می گوییم با لذت نخورند.» در واقع دانشمندان با متمرکز شدن روی جنبه لذت جویی از غذا، متوجه سازوکارهای عصبی و روانشناختی بسیاری شده اند. نه تنها طعم و ظاهر غذا روی اشتیاق ما در ادامه دادن به خوردن تاثیر می گذارد، بلکه در طولانی مدت موجب می شود ما رفتارهای اعتیادواری از خود بروز دهیم. وقتی مثلا چیپسی می خوریم، ترد، نمکین و چرب بودن را سریع حس می کنیم. اشتیاق ما برای خوردن این چیپس ها بیشتر به این کیفیت های حسی بستگی دارد تا نیاز بدن ما به خود چیپس و معمولا زمانی از خوردن دست می کشیم که از نمک و چربی چیپس خسته شده باشیم. دانشمندان به این نقطه توقف «سیری خاص ـ حسی» می گویند و اصلا هم ربطی به سیری متابولیسمی که وقتی انرژی بدن با خوردن غذا تکمیل می شود و فرد احساس «سیری و تکمیل بودن» می کند، ندارد. ما همه این نصیحت را شنیده ایم که آهسته غذا بخورید تا بدن احساس سیری کند؛ اما این احساس حداقل ۲۰ دقیقه طول می کشد که بسیار بیشتر از زمان خوردن یک وعده غذایی است. اما سیری خاص ـ حسی بسیار زودتر یا حتی با خوردن چند لقمه، رخ می دهد.

 

بنابر تحقیقات، پردازش این نوع سیری در بخش قشر مخی اوربیتوفرانتال مغز صورت می گیرد که درست زیر پیشانی و ابرو قرار دارد. در واقع این بخش با فرآیند پاداش و تصمیم گیری در ارتباط است. وقتی ابتدا طعم غذایی را می چشیم اعصاب این ناحیه بشدت واکنش نشان می دهند و با خوردن لقمه های بعدی بتدریج از واکنش شان کم می شود. اما اگر دوباره همان موقع غذای متفاوت دیگری را بچشیم، فعالیت اعصاب این بخش فورا به سطح اولیه اش بازمی شود و واکنشی ایجاد می کند که می تواند ما را به خوردن بیشتر تشویق کند، حتی اگر کاملا سیر باشیم. این روند تا زمانی که ما با ویژگی های حسی متفاوتی نسبت به آنچه پیش از آن خورده ایم سر و کار داشته باشیم، ادامه خواهد داشت. به عبارت دیگر همیشه برای خوردن دسری متفاوت جای خالی خواهیم داشت. این حقیقت نشان می دهد می توان با محدود کردن گزینه های متفاوت غذا، مقدار خوردنتان را کم کنید؛ بنابراین در یک وعده غذایی، خوراکی های متنوع برای خود در نظر نگیرید.

 

البته گاهی پرخوری مشکلی به وجود نمی آورد. افراط در خوردن شاید برای گذشته تکاملی انسان لازم بوده است. انسان در دورانی زندگی می کرده که غذا همیشه در دسترس نبوده است، بنابراین هنگام یافتن غذا باید تا آنجا که می توانستند می خوردند تا چربی لازم را برای روزهای قحطی ذخیره کنند، اما شرایط غذایی امروز بشریت بسیار متفاوت است. شما می توانید خیلی راحت در یخچال را باز و غذای مورد نیازتان را مصرف کنید. واکنش پرخوری کاملا غیرضروری است، اما وقتی در محاصره انواع خوراکی های خوش طعم بویژه قندی یا چرب قرار می گیرید، فرآیند پاداش و لذت مغزتان مدام تحریک شده و شما را به سمت پرخوری هدایت می کند.

 

خطر دیگر فرورفتن در پرخوری، پرخوری بیشتر است. در واقع وقتی فرد پرخوری می کند این رفتار در او تشدید شده و او را به خوردن بیشتر وامی دارد. مخصوصا وقتی آنها در مقابل انواع متفاوتی از خوراکی ها قرار می گیرند. این افراد اگر از غذا خوردن منع شوند و تحت رژیم غذایی خاصی درآیند، مغزشان نسبت به هر نشانه ای از خوراکی واکنش شدیدی بروز می دهد.

 

تحقیقی دیگر نشان می دهد خوردن غذای بسیار خوشمزه و پر از مواد قندی و چربی ممکن است یک سری واکنش در ناحیه ای از مغز، اکومبنس هسته ای، ایجاد و فرد را به خوردن بیشتر تشویق کند. فعالیت این بخش از مغز نیز برای بقای انسان های اولیه بسیار ضروری بوده است. محققان دریافته اند که غذاهای خوشمزه حاوی قند و چربی نوعی مولکول به نام «مولکول های لذت» در مغز تولید می کنند که به پرخوری منجر می شود.

 

ترک قند؟

 

سال ۱۳۸۵ در بیمارستان برایتون میشیگان، پزشکان متوجه شدند بیشتر بیمارانی که برای درمان چاقی به آنها مراجعه کرده و با روش های جراحی از اضافه وزن خود کاسته بودند، پس از مدتی به مواد مخدر یا الکل معتاد شدند. این افراد مرد یا زن هایی از طبقه متوسط تا خوب جامعه بودند. پس از تحقیقات مشخص شد جراحی، توانایی بیماران را برای رفع اعتیادشان به مواد غذایی از بین می برد و آنها برای این که بتوانند چیزی جایگزین غذا کنند به سوی مواد مخدر یا الکل رو می آورند. دقیقا عکس این موضوع هم صحت دارد، افرادی که سعی می کنند مواد مخدر یا مصرف الکل را ترک کنند به پرخوری عادت کرده و دچار اضافه وزن می شوند. این بررسی اعتیادآور بودن غذاهای خوش طعم پرشکر و چرب را تائید می کند. برخی تحقیقات دیگر نشان داده است که ترک قند و چربی می تواند علائمی چون ترک اعتیاد از خود بروز دهد؛ علائمی مانند: اضطراب، اشتیاق و دردی که معمولا افراد در حال ترک مواد مخدر یا الکل به آن گرفتار می شوند.

 

البته باید توجه داشت که اعتیاد به غذا از چاقی متمایز است. بسیاری از افراد معتاد به غذا ممکن است وزنی نرمال داشته باشند، اما بسیار پرخور باشند. از طرفی ممکن است برخی افراد چاق هم اصلا پرخور نباشند.