trish-walker-main

در سال 2014 یک روز قبل از تولد 50 سالگی خودم یک پیام متنی از برادر بزرگم «جان» دریافت کردم. جان می خواست من فکر کنم یک روز قبل از 50 سالگی روز واقعی تولد من است و با خنده گفت می خواهد اولین کسی باشد که برای من یک روز شاد را آرزو می کند اگرچه من از او خیلی تشکر و قدر دانی کردم ولی این پیام، سال ها واقعاً برایم تکان دهنده بود؛ گویا شمارش معکوس از 5 تا 0 برای من آغاز شده بود.

در سال 2014 یک روز قبل از تولد 50 سالگی خودم یک پیام متنی از برادر بزرگم «جان» دریافت کردم. جان می خواست من فکر کنم یک روز قبل از 50 سالگی روز واقعی تولد من است و با خنده گفت می خواهد اولین کسی باشد که برای من یک روز شاد را آرزو می کند اگرچه من از او خیلی تشکر و قدر دانی کردم ولی این پیام، سال ها واقعاً برایم تکان دهنده بود؛ گویا شمارش معکوس از 5 تا 0 برای من آغاز شده بود.

تبریک شما حالا نیمی از مرده هستید!

1. آیا چیز خاصی در زندگی شما وجود داشته است که می خواستید انجام دهید، اما ترس شما مانع از انجام آن شده است؟
من برای مدت زمان طولانی از صعود به کوه می ترسیدم. چون ترس وحشتناکی از ارتفاع داشتم. برای شروع این کوه پیمایی سوار بر تله کابین شوید و در ارتفاع 300 کیلومتری پایین بیایید و شروع به پیاده روی کنید. من این کار را انجام دادم و راه را به پایان رساندم. احساس شگفت انگیزی بود و توانستم بر ترس خود غلبه کنم.

2. آیا جایی در زندگی شما هست که لازم باشد در مورد آن صحبت کنید؟
این یک فرصت است بنشینید و در مورد آن صحبت کنید. سپس گفته هایتان را در یک نامه بنویسید، این کار به شما شجاعت صحبت کردن می دهد.

3. آیا در بخشی از زندگی خود ناراحتی در مورد چیزی وجود داشته است که حالا شما بخواهید خودتان را تخلیه کنید؟
من همیشه خواننده مطالب بودم، ولی یکبار تصمیم گرفتم نویسنده باشم و تعداد زیادی پست در وبلاگ شخصی خو منتشر کردم و حتی تعدادی مقاله و دو کتاب نوشتم. شما نیز هم اکنون گزیده ای از آن را خواندید، درست است؟

4. در کجای زندگی خودتان توانستید انتخاب کنید که از لغات متفاوت استفاده کنید؟
به عنوان مثال به جای این که بگویید نمی توانم، این جمله را به کار ببرید (در توان من نیست). من سعی کردم بهتر و بیشتر به کلمات گوش دهم. گوش دادن با دقت، شما را آگاه تر می سازد.
به کسی پاسخ نمی دادم تا زمانی که کاملاً کلامش تمام شود. این توقف و تنفس موجب می شود تا مکالمه بعدی با آرامش و انرژی بیشتری صورت بگیرد.

5. آیا چیزی در زندگی شما بوده است که برای مدت زمان طولانی دوست داشته باشید آن را انجام دهید؟
من برای اولین بار در زندگی روی ساعد دست خود تاتو (خالکوبی) انجام دادم. برای کسی به سن من انجام خالکوبی کمی وحشتناک است. هنگامی به خانه برگشتم و به پسر کوچکم خالکوبی را نشان دادم او با بی تفاوتی نگاه کرد و رفت. برای بچه های هم نسل او احتمالاً این کار خیلی جذاب و جالب نیست. اما این کار باعث شد تا من با بدن خود آشتی کنم و دوباره احساس کنم به خودم تعلق دارم.

در این باره بیشتر بخوانید: بررسی عوامل افزایش دهنده امید به زندگی