زندگی مراحل مختلفی دارد کودکی ، نوجوانی ، جوانی، بزرگسالی و کهنسالی و هر کدام از ما در طول زندگیمان از این مراحل عبور می کنیم و در هر مرحله با بحرانهای خاصی مواجه می شویم و تنها زمانی می توانیم وارد مراحل بعدی رشد روانی بشویم که مراحل قبلی را با موفقیت پشت سر گذاشته باشیم. به بیان دیگر اگر مرحلۀ قبلی را صحیح و کامل طی نکرده باشیم، به خاطر ناکافی بودن مهارت هایمان، فرصت های موجود در مرحلۀ بعدی را خواهیم سوزاند. حکایت رابطۀ فرد در دوران مجردی با طلاق زودهنگام هم همینطور است. جوانی دوران رسیدن به ثبات و انتخاب شریک زندگی است. در این دوران افراد با بحران صمیمیت در برابر انزوا مواجه می شوند. وقتی فرد در دوران قبل از ازدواج، بلوغ کافی را پیدا نکرده باشد و نگاهی آرمانی و رویایی به ازدواج داشته باشد به دلیل عدم آمادگی کافی برای دور شدن از رویا و ورود به مرحلۀ جدیدی از رشد در جهان واقعی با اولین تلنگر جا می زند و نمی تواند صمیمیت لازم را در رابطۀ زناشویی خود ایجاد کند.

چند دلیل برای اینکه ما در سال اول زندگی از متاهل بودنمان پشیمان می شویم؟

جامعۀ در حال گذر

ایران جامعه ایی در حال گذر بین سنت و مدرنیته است. از طرفی مرد با ساختارهای فکر سنتی تمایل به تسلط و کنترل خانواده را دارد و از طرف دیگر با رشد و آگاهی زنان و شکل گیری جنبش های تساوی حقوق زن و مرد در دنیا و به تبع آن ایران، زنان خواستار دارا بودن نقشی مساوی در زندگی مشترک و آینده هستند به همین دلیل این روزها زنان و به خصوص زنان طبقۀ متوسط جامعه نسبت به گذشته بیشتر خواهان طلاق هستند. در این مسیر تغییر دیدگاه جامعه نسبت به امر طلاق در افزایش آمار طلاق بی تاثیر نیست. در گذشته طلاق خیلی باب نبود و زوجین با اختلافات راحت تر کنار می آمدند، اما امروزه جامعه دیدگاه گذشته را نسبت به طلاق ندارد و شاید همین مسئله باعث شده زوجین با ظهور اختلافات اولیه به جدایی و طلاق فکر کنند.

بحران هویت

از منظر شخصی شاید مهمترین مسئله ایی که هر یک از ما در طول زندگی با آن مواجه می شویم دستیابی به هویت یکپارچه و پاسخ گویی به سئوال “من کیستم؟” باشد. مهمترین عامل خطرساز طلاق زودهنگام که ریشه در دوران قبل از ازدواج دارد حل نکردن بحران هویت و رسیدن به تعریف مشخص از خود است. کسی که تکلیفش با هویتش مشخص نیست و به جمع بندی کاملی از خود نرسیده است نمی تواند تکلیفش را با دیگران مشخص کند و مدام این شاخه و آن شاخه می پرد  و آمادگی لازم برای رسیدن به صمیمیت و ورود به رابطۀ بلندمدت زناشویی را ندارد و اگر هم وارد چنین تعهدی شود بیش از چند ماه تاب ادامۀ آن را نخواهد داشت. همچنین فردی که هویت مستقلی از خود ندارد معمولا به دیگران به راحتی اجازۀ دخالت در روابط خود را می دهد و بدون تفکر کافی نظرات آنها را اعمال خواهد کرد که این موضوع می تواند برای زوجین تنش زا باشد.

انگیزه های غلط برای ازدواج

انگیزه، موتور محرک رفتار است و اگر انگیزۀ یک رفتار غلط باشد، آن رفتار فرجام خوبی نخواهد داشت. از جمله انگیزه های غلط ازدواج می توان به نیاز جنسی، جبران ناکامی های عاطفی گذشته، خسته شدن از مجرد بودن، تسلیم شدن به فشارهای محیطی، تحت تاثیر علاقۀ یک طرفۀ فرد مقابل قرار گرفتن و ترس از افزایش سن و پیدا نکردن فردی دیگر اشاره کرد.

شناخت نا کافی

از مهمترین عوامل طلاق و جدایی عدم شناخت و آگاهی کافی از خصوصیات ، ویژگیهای رفتاری و شخصیتی طرف مقابل است. هر فرد باید همسری برگزیند که با تواناییها و ارزشهایش از لحاظ مذهبی،  اقتصادی، فرهنگی و… همخوانی داشته باشد. زوجین باید از نظر ظاهر و آراستگی با هم تفاهم داشته باشند. همچنین آنها باید دارای انرژی یکسان باشند.  توجه به عادتهای شخصی مثل نحوۀ راه رفتن ، صحبت کردن و… نیز اهمیت دارد. همسران باید دیدگاه متناسب نسبت به سطح در آمد و رفاه و پیشرفت و… داشته باشند. اگرچه ممکن است در ابتدا تفاوتهای شخصیتی برای همسران جذاب باشد اما در طولانی مدت می تواند مشکل ساز باشد(به طور مثال مرد برون‌گرا نمی تواند با زن درون‌گرا زندگی خوبی داشته باشد).

تفاوت در نگرشها

بسیاری از افراد در شرف جدایی ، قبل از ازدواج متوجه نگاه متفاوتشان به زندگی می شوند اما با این طرز فکر که طرف مقابل تغییر خواهد کرد زندگیشان را شروع می کنند. لازم است بدانیم که نگرش ها ابعاد شناختی، عاطفی و هیجانی دارند و رفتار و عواطف ما را شکل می دهند. به دلیل همین ویژگی هاست که اکثر اوقات نگرش های ما برای طولانی مدت ثابت باقی می مانند و در برابر تغییر مقاومت می کنند. نگرشی که فرد در دوران قبل از ازدواج نسبت به زندگی دارد، با ازدواج کردن تغییر زیادی نخواهد کرد. بنابراین زوجین نباید با امید به تغییر طرف مقابل وارد تعهد زناشویی شوند.

عدم آگاهی از مهارتهای زندگی

حتی زوجینی که ویژگی‌های مشترک زیادی دارند ممکن است در زمینۀ مسایل ساده به مشکل برخورد کنند. مهارت‌های حل مساله و برقراری ارتباط و مهارت‌های فردی ، گفت و گو، گوش کردن، همدلی، صبر، گذشت، تاب آوری، مسئولیت پذیری و تعهد و مدیریت هیجان ها به خصوص خشم از جمله مهارت هایی هستند که نیاموختن آن ها در دوران مجردی، احتمال طلاق در سال اول را افزایش خواهد داد. از آن جا که کاربردی شدن این مهارت ها نیازمند تمرین و صرف زمان است، لازم است افراد در دوران مجردی این مهارت ها را یاد بگیرند که اگر چنین نباشد خیلی زود کار به جدایی خواهد انجامید.

بی مهارتی جنسی

در فرهنگ و جامعۀ ما حرف زدن از مسائل جنسی تابوست. اختلال توانایی جنسی به عنوان یکی از بیماری‌های شایع جوامع بشری است اما در جامعۀ ایران معمولا به علت شرم و حیا از دید بیماران پنهان و امکان معالجه و درمان آن فراهم نمی‌شود. در حالی که تاثیر رفتارهای جنسی بر روابط زوجین بسیار با اهمیت است. برخی زوجین حوزۀ رفتارهای جنسی را نمی‌شناسند بنابراین رابطۀ آن‌ها به بیراهه می‌رود و به طلاق می‌انجامد این درحالیست که با آموزش‌ می‌توان مشکلات زوجین را کاهش داد.

ریز بینی و جزیی نگری

همسران احتمالا نسبت به رفتارهای یکدگر به خصوص در اوایل ازدواج حساسیت زیادی دارند. ریزبینی و جزیی نگری از جمله مسائلی است که می تواند موجب اختلافات بسیاری شود.

تکراری شدن و نبود هیجان

درست مثل گیاهی که اگر نور و آب کافی دریافت نکند خشک می شود، ارتباط زناشویی هم نیاز به توجه دارد در بسیاری از موارد زوجین بعد از ازدواج درگیر مسائل کاری یا شخصی می شوند که ممکن است از توجه به همسر غافل شوند. در ارتباط همسری باید حس مهم بودن به طرف مقابل انتقال داده شود و از تکراری شدن رابطه اجتناب شود.

فاطمه صادقی

دکتری تخصصی روان شناسی

استادیار دانشگاه