مهم ترین نقش در تربیت فرزند را والدین به عهده دارند. آنها هستند که می توانند فردی موفق و کار آمد را به جامعه تحویل دهند و یا اینکه فردی بی مصرف و سربار را به جامعه معرفی کنند. ایجاد انگیزه و روحیه در فرد می تواند نقش بسزایی در موفقیت او داشته باشد. در این مطلب به روش هایی برای تشویق فرزندان و ایجاد روحیه در آنها گردآوری کرده ایم.

یکی از راه‌های رشد شخصیت در انسان‌ها تشویق است. تصور اینکه چگونه انسان‌ها می‌توانند بدون تایید موفقیت‌ها و تواناییهایشان برای خود ارزش قائل شوند، تصوری بیهوده است. اگر چه همه ما از قدرت تشویق و اهمیت آن بر سلامت روان آگاهی داریم، ولی در بعضی خانواده‌ها تشویق تبدیل به کالایی نایاب شده است. بچه‌ها باید تشویق شوند تا احساس خوبی نسبت به خویش داشته باشند، طی یادگیریهای جدید به انجام فعالیت مورد نظر دلگرم و تحریک شوند، حس لیاقت و داشتن کفایت در آنها رشد کند و اطرافیان را از توانییهایشان که جزئی از کل خود آگاهی آنهاست مطلع سازند. بچه‌ها در حالی که برای انجام کاری کوشش می‌کنند و مهارت‌های جدید در آنها رشد می‌یابد، نیاز به توجه بزرگسالان دارند.

به این رفتار مورد انتظار آنها در اصطلاح باز خورد می‌گویند. برای انجام کارهایی مثل شناکردن، دوچرخه سواری، خواندن و نقاشی کردن اگر تلاش کودک شناخته شده و تایید شود و برای بهبود کارهایش به او کمک شود، به هنگام سخت‌تر شدن همین تمرین‌ها، باز هم احساس خوبی در زمینه ادامه آنها دارد. هر توفیق جدید باعث رشد تدریجی احساس اعتماد به نفس در آنان می‌شود و آنها را از تواناییهایشان آگاه می‌سازد. تشویق غذای روح و روان است و برای پیش بردن کار، بسیار ضروری است. اگر کودک ما در حوزه‌ای خاص توانایی و استعداد دارد، حتما آن را شناسایی کنیم. تشویق، باعث ایجاد پشتکار و میل به تمرین بیشتر در او شده و کودک را نسبت به رشد توانایی‌اش دلگرم‌تر می‌کند تا حدی که آن توانایی جزئی از خود آگاه او می‌شود. برخی از والدین تا اندازه‌ای با این عقیده مخالفند، ولی دست کم باید به آنها گفت که شناخت توانایی بچه‌ها کار غلطی نیست. ما به عنوان یک انسان نیاز داریم که ضعف‌ها و توانایی‌های خود را بشناسیم و بتوانیم از طریق شناخت آنها شخصیت خود را با آگاهی واقع‌بینانه‌تری رشد دهیم.

چگونه تشویق کنیم

نخستین قانون تشویق این است که این کار را به‌طور واقعی و حقیقی انجام دهیم، نه ظاهری و دروغین. برای آنکه تشویق موثرافتد، باید خالص باشد و خالصانه بیان شود. اگر می‌خواهیم وقت بچه‌ها را هدر دهیم و با رشد آنها مقابله کنیم از نوعی تشویق توام با ریاکاری وتعاریف غیر واقعی و تعارفی استفاده کنیم.
اگر بچه‌ها متوجه شوند که جمله کارت خوب است عزیزم! را به شکلی غیر ارادی و بدون هرگونه احساس واقعی بر زبان آورده‌ایم، دچار نا امیدی و ناراحتی شدیدی می‌شوند. کودکان در این مواقع فکر می‌کنند که واقعا از موفقیت‌هایشان خوشحال نشده و به آنها توجهی نداریم. اگر هنگام تشویق، احساس کنند که منظور واقعی ما تشویق آنها نبوده است، رفتارمان را اینگونه تعبیر می‌کنند که تلاش کرده‌ایم با این حرف‌ها احساس خوبی نسبت به کاری که حتی خودش هم مطمئن نبوده که بتواند درست انجام دهد، در او ایجاد کنیم. این تشویق به جای اینکه منجر تقویت اعتماد به نفس در او بشود، آن را از بین خواهد برد. برای اینکه کودکمان را ریاکارانه تشویق نکنیم جملاتی را به کار ببریم که با من شروع می‌شود، مثل من فکر می‌کنم واقعا تمام تلاش خودت را برای تحقیق مدرسه‌ات انجام داده ای.
یا من دوست دارم وقتی امروز دوستت برای بازی با تو آمد، اسباب بازی هایت را به او بدهی. در نتیجه وقتی صحبت‌های خود را با من شروع می‌کنیم تشویق ما بیشتر جنبه واقعی پیدا می‌کند. زیرا واقعی بودن اساس تشویق درست است و دلایل مهم و عمدتا دقیق استفاده با جملاتی که با من شروع می‌شود این است که این نوع جملات مشخص می‌کنند ما در حال بیان نظر و احساس شخصی خود نسبت به رفتار کودک هستیم و بر اساس ارزش‌هایی که نزد خودمان اعتبار دارد آن را تفسیر می‌کنیم و وقتی می‌گوییم عالی است!، کارت را بسیار عالی انجام دادی در واقع نشان داده‌ایم که بچه‌هایمان را با معیار‌هایی قطعی و عمومی، مثل خوب بودن و یا بد بودن و موفق شدن یا شکست خوردن می‌سنجیم.

منبع: فردا