rumuze-etemad

معلوم است اعتماد و اتکاء و احترام به خود پایه  هر خوشبختی و پیشرفتی است . پایداری و پشتکار در کارها و بقیه ملکات فاضله جز عادت چیزی نیست. بنابراین هراندازه انسان زیادتر به سن پیری و می رسد شیوه هایی  که از دوران  بچگی به آن انس گرفته است در او تقویت می شود چون در همان آغاز از بچگی  است که نقشه وجود آدمی طرح می شود. کودک در آن دوره هر چه یاد گرفت و به آن عادت کرد تا آخر عمر همراه وی خواهدبود ، بنابراین شیوه اعتماد و اتکاء به نفس را بایستی در همان زمان کودکی به بچه آموخت.

نکته مهمی که بایستی به آن توجه داشت آن است که گنجینه و قدرت لایزالی در باطن هر کس وجود دارد که خود از آن بی اطلاع است. اگر فکر خوبی به سر راه دهید نتیجه خوبی برداشت خواهید کرد و برعکس. در این کتاب با شواهد و مثالها در خواهیم یافت که زندگی هر کس مولد و مصنوع افتکار خود اوست و اگر انسان از قدرت هوش و ضمیر باطن خود بهره نگیرد عمری را در مذلت و ناتوانی سپری کرده و از شیرینی و شادکامی های زندگی بهره ای نمی برد.نویسنده در این کتاب به ما می آموزد که راه حل رسیدن به آرزوها چیست و برای دست یابی به خواسته های خود چگونه قوه خلاق خویش را به کار ببریم و ذهنمان را از اضطرابها ،ترسها و خطاها پاک و مبرا سازیم . به ما خاطر نشان می سازد که چگونه نیروی مغناطیسی ذهنی ما در برقراری رابطه با دیگران موثر و مفید می باشد.

 با داشتن اعتماد و اتکاء به نفس زندگی ما ، زندگی خانوادگی ،روابط عاطفی ، وضع مالی ،سلامتی روحی و جسمی و سعادت شخصی تحت کنترل خود ما قرار می گیرند.

هنگامی که شما به اطراف و جوانب خود نگاه می کنید کمتر همنوعان خویش را خوشحال و بشاش می ببینید به طوری که مشکل است این موضوع نادیده گرفته و از آن در گذرید ،زیرا آنها بدون اینکه هدف و جهتی داشته باشند از روی اجبار به زندگی ادامه می دهند . اغلب قادر نیستند خود را با مشکلات زندگی روزمره وفق داده و با آن مقابله کنند و به طور متوسط که حساب کنیم خود را به دست تقدیر می سپارند و جمله معروف «هر چه پیش آید خوش آید » را انتخاب کرده اند و این میانگین و حد وسط بود را طریق خوبی برای زندگانی می دانند . در نتیجه شکست و ناکامی خود را تقصیر اجتماع ،متقضیات زمان و شرایط محیط می دانند و این تصور که سایر چیزها و مردمان ذی مدخل بوده و زندگی آنان را کنترل می کنند چنان در مغزشان رسوخ پیدا کرده و اشباع شده است که به هیچ وجه نمی توانند به مباحث منطقی مبنی بر خلاف بودن عقیده و اشتباهاتشان پاسخ بگویند . پروفسور جیمز ویلیام می گوید : « بزرگترین اکتشاف ما در طول عمر همانا عوض کردن جنبه های داخلی فکری ماست که به این وسیله می توانیم جنبه های خارجی زندگی خویش ر ا متحول نموده و تغییر بدهیم » به طور ساده تر این که ما هیچ گاه قربانی محیط نیستیم بلکه این خود ما هستیم که اساس و ارکان زندگی و دنیای اطراف خویش را می سازیم.

با داشتن اعتماد و اتکاء به نفس زندگی ما ، زندگی خانوادگی ،روابط عاطفی ، وضع مالی ،سلامتی روحی و جسمی و سعادت شخصی تحت کنترل خود ما قرار می گیرند.

 

اگر این تصور را داشته باشید که  زندگی به هر طریقی چه به وسیله خودتان ،گروه یا اجتماع به شما تحمیل گردیده است،مسلما نوعی بردگی فکری شما را به شکل یک زندانی بر طبق همان فرمان و حکمی که درباره خود داده اید در می آورد . افکار شما به منزله نمونه چاپ اوزالیدی می شود که شما را در حال ناآگاهی متوجه خود کرده و تصورات کلی را که در مخیله خود پرورش می دهید ، حال چه مثبت یا منفی باشد در نظرتان مجسم می سازد . چیزی که در حال حاضر در زندگی دارید بازدهی و آشکار سازی مطالبی است که در مغز خود پرورش می دهید و لذا هر چیز که در زندگی شما رخ داده است خود یا بد ،خوشحال کنند یا غم انگیز ،موفقیت آمیز یا ناموفق همه آنها را به خود جذب نمیده اید . تمام اینها شامل تجاربی می شود که در امور بازرگانی ،ازدواج ،سلامتی و صحت و یا امور شخصی خود کسب نموده اید.

شما با خوی و آداب پسندیده و نقشی که در سازندگیتان وجود دارد می توانید و قدرت این را دارید که هر نوع تغییری را در زندگی خود بدهید همه آموزگاران و مربیان بزرگ سرانجام به این نتیجه رسیده اند که هیچ فردی نمی تواند برای حل مشکلات خودش به دیگران نگاه کرده و از آنها تقلید کند .بنابراین بهبودی و دگرگونی هر شخص در دست خود اوست . سلامتی ،شادی ،وفور و فراوانی ،آرامش فکری همه این نعمتها را شخص می تواند با افکار منفی از بین برده و نابود سازد.

مادامی که شما نتوانید خویشتن را به عنوان یک فرد با ارزش درک بکنید قادر نخواهید بود از اعتماد به نفس استفاده و آن را به مرحله عمل بگذارید لذا بایستی به درجه ای برسید که به اهمیت خویش واقف گردید تا بتوانید خود را از محدودیتها ،ترفندها و تخلفات نسبت به خود برهانید .توجه داشته باشید که این خود شما هستید که اجازه داده اید دیگران زندگی شما را کنترل کنند. هر گاه نتوانید از این احساسات منفی و محکوم رهایی پیدا کرده و از تحقیر تخیلی در مورد عدم کفایت خود دست بردارید از آن افرادی هستید که تلاش بی ثمری را جهت به دست آوردن اعتماد و اتکاء به نفس و آزادی شخصی انجام می دهید.

با خواندن این کتاب روش جدیدی را می آموزید که قیود و محدودیت هایی که تا به حال از آنها بی خبر بوده و شما را به حال توقف و در جا زدن نگه داشته است را از میان می برد و یک زندگانی نوین را فرا راهتان قرار می دهد. هر گاه خود را در وضعی می بینید که هدف مشخصی ندارید ، حس می کنید فرد نا مناسب و ناسازگاری بوده و قادر نیستید با یک زندگی پرتحرک و اتکاء به نفس روبرو شوید و یا اینکه اگر از میانه روی متنفر و از گذشته های خود مایوس بوده و راضی نیستید و تنها دستخوش پیش آمدهای زندگی می باشید همچنین هر گاه موقعیت دردناک و عذاب آوری دارید که زندگی به نظرتان ساختگی ،موهوم و بیهوده جلوه می کند و احساس پوچی و بی مقصدی می کنید و قادر نیستید با مشکلات و پیچ و خمهای زندگی مقابله کنید، خواندن این کتاب می تواند به شما کمک کند.

مشخصات کتاب

نویسنده :رابرت آنتونی

مترجم:اسماعیل کیوانی

ناشر:گلریز

منبع-http://www.tebyan.net