وقتی در جامعه رفت و آمد می کنیم افرادی را می بینیم که آستانه تحمل و صبرشان در برابر کوچک ترین اتفاق ها به جوش می آید و توان تحمل خود را از دست می دهند. این موضوع در خانواده ها، روابط فامیلی و بسیاری از محافل اجتماعی دیده می شود.

چه انسان‌هاي كم‌تحملي شده‌ايم. آستانه صبر و تحملمان در برابر كوچك‌ترين انتقادها به قدري پايين آمده است كه گاهي كار به قهر و قطع ارتباط خانوادگي و فاميلي مي‌كشد. موضوع مورد بحث چند تن از دوستانم كه همراه با خشم و عصبانيت بود آنقدر موضوع پيش پا افتاده‌اي بود كه اصلاً دليلي براي اين دلخوري‌ها و ناراحتي‌ها وجود نداشت. هميشه به آنها كه از دوستان من هستند يادآور شده‌ام كه بايد صبر و تحملتان را در برابر رفتار و گفتار ديگران بالا ببريد. اما هميشه در جواب من گفته‌اند كه ما نمي‌توانیم مثل تو در مقابل بي‌احترامي ديگران صبوري به خرج دهيم و در برابر رفتار اشتباه آنها سكوت كنيم. البته آنها هم درست مي‌گويند، گاهي وقت‌ها اين سكوت ما در مقابل اشتباه ديگران جواب عكس مي‌دهد و باعث مي‌شود كه طرف مقابل فكر كند كار درستي انجام داده است و به اين رفتار زشت خود ادامه مي‌دهد. اما در چند سال اخير بيش از هميشه شاهد مشاجره‌ها و درگيري‌هاي لفظي مردم در سطح جامعه هستيم. البته فشارها و مشكلات اقتصادي زندگي امروزه باعث شده است كه ديگر براي كسي صبر و تحمل باقي نماند. آستانه صبر و تحمل افراد جامعه زير بار اين فشارها به حدي پايين آمده است كه به كوچك‌ترين تلنگر از هم مي‌پاشد و بناي دعوا و دلخوري گذاشته مي‌شود. اين صفحات مجازي هم كه مزيد بر علت بسياري از اين دلخوري‌ها شده است. در حقيقت شبكه‌هاي اجتماعي آتش بيار معركه دلخوري و قهر و كدورت جامعه امروزي شده‌اند. اما يك سؤال: آيا درست است كه تمام تقصيرها را به گردن تورم و آلودگي هوا و ترافيك و اختلاس و شبكه‌هاي مجازي بيندازيم؟ آيا نبايد در خود صبر و بردباري را نهادينه كنيم؟ آيا نبايد علت كمرنگ شدن خصلت زيباي سعه‌صدر در بين افراد جامعه را زنگ خطري براي سلامت اجتماعي خود بدانيم؟

«سعه صدر» خصلت فراموش‌شده

وقتي بچه‌ها كوچك هستند هميشه بزرگ‌ترها به آنها يادآور مي‌شوند كه بايد خشم خود را در برابر دوستانشان كنترل كنند، در بازي‌ با دوستان خود صبوري به خرج بدهند و از دست دوستان خود و از حرف‌هاي آنها دلگير نشوند. در حقيقت بزرگ‌ترها با فرزندان خود تمرين سعه‌صدر مي‌كنند. اين آموزش و تمرين والدين با فرزندان خود باعث مي‌شود كه بچه‌ها در بزرگسالي بهتر بتوانند در مقابل مشكلات صبر و تحمل بيشتري از خود نشان داده و زود از هم نپاشند. با تمام اين آموزش‌ها در كودكي، چرا در جامعه امروزي شاهد زودرنجي و قهر و كينه فراوان، دعوا و مشاجره‌هاي خياباني بسياري در بين تمام اقشار جامعه هستيم؟ افراد با كوچك‌ترين حرف ساده‌اي به هم پرخاش مي‌كنند يا به عبارتي دست به يقه مي‌شوند. يكي از دلايل شيوع اين نوع رفتارها در جامعه ما اين است كه اين افراد هنر عذرخواهي ندارند. اين افراد با واژه «ببخشيد» بيگانه هستند. يك كلمه ببخشيد مي‌تواند جلوي بسياري از اتفاقات ناگوار بعدي را هم بگيرد كه متأسفانه به دليل غرور بيجاي اين افراد، اين واژه هيچ كاربردي ندارد. دليل ديگر پايين آمدن آستانه تحمل در جامعه، مي‌تواند اين باشد كه اصولاً مردم در هر شرايطي خود را محق مي‌دانند و تصور مي‌كنند كه فقط حق با آنهاست. بيشتر مشكلات ناشي از كم شدن آستانه تحمل زماني اتفاق مي‌افتد كه ذهنيت غالب اين است كه «حق با من است» يعني بدون در نظر گرفتن شرايط ديگران، حق را كاملاً به خود مي‌دهيم.
در واقع بايد گفت جامعه امروزي با واژه سعه صدر بيگانه شده‌است؛ واژه‌اي كه نشان‌دهنده‌ روحيه والاي يك انسان است. سعه صدر يعني: «ظرفيت روحي بالايي كه در تحولات، شادي‌ها، غم‌ها و نگراني‌ها موجب واكنش معتدل و آرام مي‌شود.» در واقع كساني كه داراي شرح صدر باشند، با شكست‌ها، ملامت ديگران يا انتقاد دوستان، كلافه نمي‌شوند و در مقابل از موفقيت‌ها، فراگيري اصطلاحات، شهرت اجتماعي، تعريف و تمجيد مردم و … دچار اضطراب، نوميدي و يأس نمي‌شوند. يكي از بدترين عيب‌هاي انسان در زندگي نداشتن سعه صدر، تحمل و بردباري است. همين‌قدر كه نيازهاي فيزيولوژيك براي بدن انسان لازم و ضروري است تحمل و بردباري هم از اصلي‌ترين نياز‌هاي فرد و جامعه است. جامعه‌اي كه آستانه تحمل در آن پايين باشد امنيت اجتماعي آن جامعه به خطر مي‌افتد. البته توصيه به مدارا و همزيستي مسالمت‌آميز در شرايطي كه بي‌عدالتي و نابرابري حكمفرما باشد كارساز نيست. جامعه‌اي كه ثروت در آن به صورت نابرابر تقسيم شده است به طوري كه يا ثروتمند ثروتمند داريم يا فقير فقير خشم ديگر يك رفتار غير عادي نبايد به شمار بيايد. زماني مي‌توانيم از اين همه خشم متعجب شويم كه اصل برابري در استفاده از فرصت‌ها، تحقق حقوق شهروندي، اخلاق‌مداري، رنگ باختن خودخواهي‌ها و مداراپيشگي اهميت خود را از دست نداده باشد.
اما با تمام بي‌عدالتي‌ها و نابرابري‌هايي كه در جامعه وجود دارد يا مشكلات اقتصادي و فرهنگي كه گريبان جامعه را گرفته است اين نكته را نبايد فراموش كنيم كه صبر و تحمل يا به عبارتي سعه صدر هريك از ما ضامن امنيت اجتماعي و فرهنگي و همچنين آرامش خود و جامعه است، پس با خود تمرين صبر و تحمل كنيم.

آرامش جامعه در گرو سعه صدر

اگر تصميم گرفتيم سعه صدر داشته باشيم و صبر و بردباري خود را افزايش دهيم بهتر است مثل برنامه‌هاي ديگر زندگي خود منظم و دقيق آن را انجام دهيم تا بتوانيم بر نيروي خشم دروني خود غلبه كرده و آرامش را به خود هديه دهيم. پس در اولين قدم بهتر است هميشه فضاي ذهني و رواني خود را براي شنيدن و دريافت رفتارهاي نابجا و خلاف انتظار آماده كنيم. هميشه اين انتظار را داشته باشيم تا ديگران با ما به بدترين شكل برخورد داشته باشند و خود را براي تحمل آن آماده كنيم. قبل از مواجهه با برخوردهاي نابجاي ديگران پاسخ خود و عكس ‏العمل خوب خود را براي مواجهه با رفتارهاي خلاف انتظار ديگران در ذهن خويش مرور كنيم و با طرح ذهني آماده شده با رفتارهاي بي‏مورد ديگران برخورد كنيم. مثلاً با خود بگوييم «اگر فلان شخص به من ناسزا بگويد خشمگين نمي‌شوم و اين رفتار را تمريني براي سعه صدر خود مي‌بينم.» به هر حال مي‌توانيم با اين كلمات و تلقين‌ها هميشه آمادگي ذهني و رواني خود را براي عملكردهاي خلاف انتظار فراهم سازيم. از خود و از زندگي‌هاي نابجا و پفكي و شخصيت قائل شدن بيش از اندازه براي خود اجتناب ورزيم و تنها هنجارها را رعايت كنيم و لذا به سراغ رفتارهاي متواضعانه همانند تقدم در سلام، همنشيني مناسب با افراد پايين‏تر، ابراز ارادت به كوچك‌ترها، احوالپرسي با ديگران به خصوص طبقه پايين‏تر، تفريح و صحبت با ديگران اقدام كنيم. به نظرات و عقايد ديگران احترام بگذاريم و به ديده احترام به آنها بنگريم و حتي محترمانه با آنها رفتاركنيم. در نهايت براي تمرين سعه صدر بهتر است ورزش‌هايي همانند صحرانوردي، كوهنوردي، شنا، اسب‌سواري و پياده‌روي در صبح زود انجام دهيم.
در كلام آخر بايد گفت جامعه امروزي ما تنها مبتلا به فقر اقتصادي و فرهنگي نيست بلكه دچار فقر محبت و كاهش مهرباني اجتماعي شده است. با سعه صدر آرامش و مهرباني را به جامعه خود برگردانيم و فراموش نكنيم كه هميشه حق با ما نيست.

منبع: جوان آنلاین