ترس در خردسالان به دلایل زیادی بروز می کند. در این مقاله از دکتر سلام می خواهیم به بررسی انواع ترس در خردسالان بپردازیم و ببینیم بیشتر از چه چیزهایی می ترسند. از رایج ترین این ترس ها می توان به ترس از غریبه ها و تنهایی و تاریکی اشاره کرد. همچنین ترس از طوفان و روح و هیولا نیز آنها را رها نمی کند. اما مهمترین نوع ترس در کودکان، ترس از جدایی می باشد.

حتی بسیاری از کودکانی که در محیطی شاد و امن بزرگ می‌شوند نیز ترس‌هایی دارند. کودکان ۲ تا ۶ ساله بطور متوسط چهار یا پنج ترس دارند. اما بتدریج از میزان و شدت ترس‌های آنها کم می‌شود. از طرفی ترس‌های کودکان بسیار متنوع است، به گونه‌ای که ممکن است کودکی از دیدن یک سگ بترسد اما کودک دیگری که هم‌سن اوست، این ترس را نداشته باشد.

بعضی ترس‌ها در برخی سنین کودکی متداول‌ترند. مثلا ترس از غریبه‌ها و حتی بستگانی که کودک آنها را به‌طور مرتب نمی‌بینند، از حدود سنین شش یا هفت ماهگی تا قسمت قابل توجهی از سال دوم زندگی کودک، ترس از مخلوقات خیالی در ۲ سالگی، ترس از تاریکی در ۴ سالگی، ترس از غریبه‌ها بین ۶ تا ۹ ساله‌ها و ترس‌های اجتماعی و ترس از شکست در بین کودکان بزرگتر رایج هستند.
ترس‌های کودکان عمدتا موقتی هستند، و حدودا نیمی از آنها ظرف «سه ماه» برطرف می‌شوند.
کودکان غالبا به دنبال ترسیدن، ساکت و گوشه‌گیر می‌شوند و برخی نیز با ناامیدی به والدین خود می‌چسبند.

برخی از دلایل اینگونه ترس‌ها عبارتند از:

تجارب محدود خردسالان، اطلاعات ناقص و پراکنده آنان و تصورات و نظریات نادرست آنها در مورد دنیا. از طرفی قوه تجسم روشن پیش‌دبستانی‌ها نیز در ترس آنان از تاریکی، مخلوقات عجیب، هیولا، و جن‌ها نقش دارند. گاهی تجربه‌ای خاص موجب ترس شدید کودک می‌شود. مانند دیدن یک حیوان برای اولین بار، یا تماشای برنامه‌ای ترسناک از تلویزیون.
فراموش نکنید که رفتار والدین در شکل‌گیری ترس در کودکان موثر است. مثلا پدر یا مادری که بدون توجه به حضور کودک، هنگام مشاجره، تهدید به جدایی و متارکه کند، یا مادری که به خردسال شلوغ خود هنگام خرید، می‌گوید اگر باز هم شلوغ کنی، تو را همین‌جا رها می‌کنم، چنین رفتارهایی می‌تواند باعث شکل‌گیری ترس در کودک شود. کودکان همچنین بدلیل توجه زیاد به نحوه واکنش نشان دادن والدین‌شان در برابر محرک‌هایی چون حشرات، تاریکی و … آن برخورد را یاد می‌گیرند. مثلا اگر مادری با دیدن ک سوسک در آشپزخانه جیغ بکشد، احتمالا فرزند خردسالش نیز که این رفتار مادر را دیده، از سوسک خواهد ترسید.
گاهی نیز ترس‌های کودکان از طریق شرطی‌شدن اتفاق می‌افتد. مثلا همزمان شدن حضور پزشک، درد و آمپول می‌تواند ترس از بیمارستان و پزشک را در کودک ایجاد کند.

والدین چطور برخورد کنند؟

کودکان معمولا ترس‌های اولیه خود را پشت سر می‌گذرانند و فقط موارد معدودی از این ترس‌ها، شکل اختلال به خود می‌گیرد و نیاز به بررسی و درمان بالینی دارد. در اکثر موارد حمایت و دلگرمی دادن آرام والدین برای غلبه کودک بر ترس‌هایش کافی است. درک کردن کودک بسیار مهم است. هرگز به فرزند خردسال خود نگویید، «اینکه ترس نداره» یا تو «نباید بترسی»، به کودک خردسال خود بگویید می‌توانم درک کنم که تو ترسیده‌ای، اما با هم سعی می‌کنیم این ترس را از بین ببریم، پس آرام باش و برایم در مورد ترست حرف بزن.
پدر و مادرها نباید فرزندشان را بابت ترس‌هایش مسخره یا در حضور دیگران خجالت‌زده کنند‌. مجبور کردن بچه‌ها برای غلبه بر ترس‌هایشان نیز تاثیرات سویی دارد، این کار باعث می‌شود کودک از روی اجبار ترسش را بروز ندهد اما این به این معنا نیست که دیگر ترسی ندارد. والدین باید به ترس‌های فرزندشان احترام بگذارند و پیش از هر کمکی به آنها فرصت بدهند که به محیط اطرافشان عادت کنند‌. گاهی نیز وجود یک الگوی هم‌سن و سال می‌تواند به کودک در غلبه کردن بر ترس‌هایش کمک کند، مثلا کودکی که از یک عروسک خاص می‌ترسد را با کودک همسن خودش، که به‌راحتی و بدون هیچ ترسی با آن عروسک بازی می‌کند، روبرو کنید تا او این صحنه را ببیند، «تاکید می‌کنم فقط مشاهده کند» قرار نیست کودکتان را مقایسه کنید، یا سرکوفت بزنید که ببین دوستت نمی‌ترسد، اما تو خیلی ترسویی، یادتان باشد که این رفتار غلط نه تنها ترس کودک را نمی‌کاهد بلکه اضطرابش را افزوده و عزت نفس او را با تحقیر شدن خدشه‌دار می‌کند.

سپید آنلاین