ازدواج یک عهد و پیمان دو طرفه است که زوجین با یکدیگر می بندند. ازدواج به معنی به اشتراک گذاشتن تفاهم ها و تفریق اختلافات است؛ اختلاف سلیقه در هر زوجی وجود دارد اما نکته مهم تر نحوه مدیریت این اختلافات است. در ادامه به بررسی بیشتر این موضوع خواهیم پرداخت. با دکتر سلام همراه باشید.

اشتباه است اگر فکر کنیم بعد از ازدواج کردن می توانیم همسرمان را به کلی تغییر دهیم . اصلاً اشتباه است اگر فکر کنیم می توانیم کسی را تغییردهیم . تنها چیزی که می توان به کمی تغییر در آن امید بست، نمودهای رفتاری است که آن هم باید با ملاحظاتی ویژه انجام شود .

به عبارت دیگر، اعمال این تغییرات کار هر کسی نیست پس اگر می خواهید راحت زندگی کنید، به خودتان رحم کنید و درصدد تغییر کسی برنیایید. تلاش کنید در رابطه با دیگران و عادات و رفتارهایشان، از این سه راهکار استفاده کنید : بشناسید، بپذیرید و مدیریت کنید .

شاید با خودتان بگویید در این صورت چرا برخی دانشمندان علوم رفتاری تلاش می کنند با نوشتن کتاب های مختلف و برگزاری کارگاه های آموزشی، به دیگران کمک کنند عادت ها و رفتارهایشان را بهبود دهند . در پاسخ به این سؤال باید به دو مطلب اشاره کرد :

1- آنها متخصص علوم رفتاری هستند !

2- آنها سعی می کنند با آموزش دادن مهارت های ارزشمند زندگی، به افراد کمک کنند کیفیت زندگی شان را بهبود دهند (یعنی تلاش نمی کنند شخصیت کسی را تغییر دهند.)

به رغم تمام این مسائل، هنوز هم کسانی هستند که با هزاران امید و آرزو تصمیم می گیرند برخی رفتارهای شریک زندگی خود را تغییر دهند. کلی نقشه می کشند و دست به کار می شوند. اما دست آخر یا نتیجه نمی‌گیرند یا نتیجه عکس می گیرند و یا مجبور می شوند خود را تغییر دهند.

در این نوشته تصمیم داریم روش های اشتباهی را که معمولاً زوج های جوان برای تغییر دادن رفتار همسرشان به کار می بندند، به شما معرفی کنیم.

اجبار

گاهی می خواهیم به هر قیمتی که شده رفتار همسرمان را تغییر دهیم، بنابراین به اهرم زور متوسل شده و از قدرتمان استفاده می کنیم. این قدرت نمایی از اخم و تخم شروع می شود و تا کتک کاری و تهدید به جدایی پیش می رود. باید دانست که جنگ قدرت اگر تغییری هم ایجاد کند،تغییری ظاهری و از روی ترس است و تا زمانی ادامه پیدا می کند که قدرت دست شماست! در هر جنگ قدرتی، یک برنده هست و یک بازنده و شخص بازنده (ترسیده) هر زمان فرصتی پیدا کند به رفتار خود برمی گردد و درصدد تلافی برمی آید تا مرهمی بر احساسات جریحه دار خود بگذارد. باید به دنبال راه حل های برد- برد بود که در آن هر دو طرف برنده باشند و بازنده ای وجود نداشته باشد.

تکرار

در بعضی مواقع برای تغییر رفتار همسرمان، به تکرار بیش از حد متوسل می شویم یعنی سوزن مان گیر می‌کند و مرتب رفتار فرد را به رویش می آوریم و از او می خواهیم آن را تغییر دهد . وقتی مسئله ای بیش از حد تکرار شود، جایگاه واهمیت خود را از دست می دهد و به مسئله ای پیش پاافتاده تبدیل می شود، ضمن اینکه ما با پیاده روی روی اعصاب طرف مقابل، امکان موفقیت را از دست می دهیم . همسرمان یا برای خلاصی از غرغرهای دائمی، در پیش روی ما رفتار دیگری نشان می دهد یا اینکه مقابله به مثل کرده و کاری می کند ما احساس کنیم چقدر رفتار پیشین او دوست داشتنی بود !

کنترل احساسی

آخرین روش، تلاش برای تغییر دادن رفتار همسر به وسیله اعمال فشار احساسی است . مطمئناً جمله هایی مانند “اگر من را دوست داری پس … ” یا “با این کارت نشان دادی که مرا دوست نداری “، به گوش شما هم آشناست . در این شیوه، همسران سعی می کنند با به غلیان در آوردن دیگ احساسات یکدیگر بر روی هم تأثیر بگذارند. ممکن است این روش برای مدت کوتاهی جواب دهد اما موارد ضمنی ناراحت کننده ای به دنبال دارد : اگر یک بار دیگر آن رفتار تکرار شود، آیا به این معناست که همسرتان دوستتان ندارد؟ آیا همسرتان با طیب خاطر رفتارش را تغییر می دهد یا فشاری ناخوشایند را بر روی خود احساس می کند؟ آیا دور از انصاف نیست که عشق زیبای همسری را منوط به مواردی اینچنین و گاه پیش پا افتاده بنماییم؟ این تغییر رفتار چقدر دوام خواهد داشت؟ پاسخ این پرسشها را به عهده خودتان می گذاریم .

توصیه مهم روانشناسی:

«بهترین، زیباترین و منطقی ترین، راهی که یک زن می تواند انتخاب کند و برای تغییر روابط با شوهر خویش (در جهت مثبت) به آن متوسل شود، این است که زندگی را از نگاه شوهرش برای خود ترسیم کند! به عبارت دیگر، تلاش کند تا برای صمیمی تر شدن رابطه خود با شوهرش، به جای اینکه پافشاری و اصرار بیش از حد از خودش نشان دهد، اندکی واقع بینانه تر، منطقی تر و عاقلانه تر به او و زندگی اش نگاه کند. آن گاه خواهید دید که شوهرش چه نگرش و دیدگاهی در زندگی مشترک خواهد داشت. این گونه بهتر می توان به نتیجه دلخواه و مورد نظر رسید و این حقیقتی است که در علم نوین روانشناسی و در روابط زنان و مردان در زندگی مشترک زناشویی به وضوح دیده می شود!»

سه راهکار طلایی روانشناسی برای ایجاد تغییرات مثبت و اساسی در روند زندگی مردان:

1ــ شما نمی توانید صرفاً مردی را برای تغییر دادن دوست بدارید. در واقع شما خانم ها هر چه محبت و توجه خود را به شوهرتان بیشتر از گذشته کنید، بی شک بیش از گذشته او را از خود جدا خواهید ساخت.

توضیح اینکه، زنی که شوهرش را بیش از اندازه دوست می دارد، باعث خواهد شد که همسرش او را بسیار نیازمند تصور کند و چون نمی تواند تمام خواسته هایش را برآورده سازد، احساس شرمساری و خجالت خواهد کرد.

2ــ شما (خانم ها) برای ایجاد تغییر مثبت در شوهر تان، قبل از اینکه به چگونه رفتار کردن در روابط خود فکر کنید، باید به این مهم برسید که شوهرتان چه احساسی نسبت به خودش دارد.

این رویکرد به مرد کمک خواهد کرد تا برای ایجاد تغییر مثبت در خود و نیز فائق شدن بر مسائل و مشکلات جاری به همسرش تکیه کند و او را پشتوانه خوب و قابل اعتماد ببیند و تمام تلاش و کوشش خود را در این راه به کار گیرد.

3ــ بهترین و اساسی ترین روش برای ایجاد تغییر مثبت در شوهرتان، پی بردن به رفتارها و عکس العمل هایی از جانب شماست که باعث پیدایش واکنش و بازتاب های منفی و مهلک در او می گردد.

آیا توانایی های مردان را می توان آشکار ساخت؟!

اصولاً زنان توانایی های بسیاری برای دگرگونی نقاط قوت و قابل توجه رفتار شوهرشان دارند!

توجه کنید، وقتی که زنی همیشه با شوهرش از دریچه عصبانیت، خشم، سرزنش و نامهربانی وارد می شود، مرد (شوهرش) نیز تلاش می کند در قبال این رفتار، به نوعی از خود دفاع کند و در این موقع است که نابسامانی‌های رفتاری مرد آشکار می شود! اما زمانی که زن با اعتماد به نفس و اطمینان خاطر و آرامش به سوی شوهرش برود و او را بهترین مرد دنیا برای خود تلقی کند، متقابلاً مرد نیز سعی می کند بهترین ویژگی های رفتاری اش را به همسرش نشان دهد. این همان برقراری یک رابطه زناشویی به معنای واقعی کلمه است! اما در همین بین باید به نکته قابل ملاحظه ای اشاره کنیم و آن اینکه زنان سعی نمی کنند تا «بهترین وجه شخصیتی و رفتاری خود» را به شوهرانشان نشان دهند و زمانی این کار را انجام می دهند که تصور می کنند رابطه شان با او به نوعی دچار تزلزل شده و در حال از هم گسیختگی است. پس این طرز رفتار و نگرش زنان مناسب و معقول نیست و آنها باید اندکی بیشتر با خود بیندیشند. برای چراهای رفتار خود پاسخ یا پاسخ هایی معقول و غیر احساسی پیدا کنند و درگیر و دارآشفتگی های روحی و روانی خود، به ناگهان تصمیم ناشایست و غیر معقولی نگیرند. این گونه می توان به پایداری و استواری رابطه اطمینان داشت.

و کلام آخر اینکه:

یادمان باشد، اگر می خواهیم از زندگی مان نهایت استفاده و لذت را ببریم، باید اندکی گذشت را سرلوحه کارمان قرار دهیم. یادمان باشد که زندگی مشترک یعنی رسیدن به آمال و آرزوهای مشترک، نه فقط اندیشیدن به آرزوهای شخصی. یادمان باشد که، عشق را در فرآیند روابط زناشویی به گونه ای به کار گیریم که به معنای واقعی اش، عاشق یکدیگر باشیم؛ چرا که عشق زیباترین موهبتی است که خداوند به انسان عطا کرده تا از آن برای رسیدن به معشوقش بهره بگیرد!

منبع: اقتصاد آنلاین