Manage-smart

مدیران موفق و اصول و راز و رمز موفقیتشان همیشه الگوی دیگران بوده ،آیا شما هم دوست دارید مدیر موفقی باشید؟

یک ضرب‌المثل معروف می گوید مردم محل کار خود را ترک نمی‌کنند؛ آنها مدیران خود را ترک می‌کنند.
می‌توان از این جمله اینگونه هم برداشت کرد که کارمندانی که مدیر خود را دوست دارند، حتی اگر پیشنهادات کاری بهتر با دستمزد بالاتری هم داشته باشند، در سازمان می‌مانند.

یک مدیر باید چه ویژگی‌هایی داشته باشد تا کارمندان او را دوست داشته باشند؟ رعایت اصول اخلاقی و حرفه‌ای از جمله ویژگی‌های اولیه یک مدیر است. اما باید فراتر از آن بروید و راه‌های نفوذ در ذهن و قلب کارمندان را پیدا کنید.

واقعا ریسک می‌کنند

اکثر مدیران سعی دارند با روشهایی مصنوعی خودشان را برجسته و مهم نشان دهند. مثلا لباسهای غیرمعمول می پوشند، به دنبال منافع عجیب‌وغریب هستند و علاقه‌مندیهای عجیبی هم دارند. تلاش می‌کنند به چشم بیایند و برای این کار آسان‌ترین و بدترین راه را انتخاب می کنند.

اما مدیران بزرگ راه سخت را انتخاب می‌کنند؛ نه به این امید که معروف شوند و دیگران آنها را بشناسند، بلکه به این دلیل که می خواهند بهترین و درست‌ترین راه را انتخاب کرده باشند. آنها راه‌های غیرمتعارف، ولی درست را انتخاب می کنند. می‌خواهند برای بهبود شرایط قدم را فراتر از دنیای کسب‌وکار بگذارند.

مدیران بزرگ “واقعا” ریسک می‌کنند تا به هدف خاصی که برای خود تعیین کرده‌اند، برسند. سپس به کارمندان خود هم الهام و انگیزه می دهند تا در رسیدن به آنچه که باورش دارند، به آنها یاری برسانند. درواقع برترین مدیران الهام‌بخش کارمندان خود هستند تا به رویاهایشان برسند: آنها با حرف و عمل خود در کارمندان خود انگیزه ایجاد می‌کنند.

در شرایط ناپایدار به دنبال فرصت هستند

برخی مدیران به هنگام بروز مشکلات غیرمنتظره، موانع پیش‌بینی نشده، و بحران‌های بزرگ کرکره را پایین می‌کشند و پشت در منتظر می‌نشینند تا طوفان به پایان برسد.

اما مدیران بزرگ به بحران مانند یک فرصت نگاه می‌کنند. آنها می‌دانند ایجاد تغییرات عمده در چنین شرایطی کار دشواری است. می‌دانند زمانی که یک مشتری جدید و مهم به مشتریان آنها اضافه می‌شود، سازماندهی مجدد تیم عملیاتی، بسیار ساده‌تر است. می‌دانند زمانی که یک رقیب جدید وارد بازار می‌شود، ایجاد کانالهای فروش راحت‌تر از قبل است.

بهترین مدیران بی ثباتی و ناپایداری را مانعی برای پیشرفت خود نمی‌بینند، بلکه از آن برای نزدیک‌تر شدن به هدف خود استفاده می‌کنند تا فضایی الهام‌بخش را در محیط کاری ایجاد نمایند و سازمان را قدرتمندتر از قبل سازند. همین کار باعث می‌شود کارمندان در سازمان بمانند و ببینند فردا برایشان چه به ارمغان خواهد آورد.

 باورنکردنی‌ها را باور دارند!

اکثر مردم سعی می کنند به چیزهایی که مطمئنند به آن دست می‌یابند، فکر کنند. به همین دلیل است که نیل به بسیاری از اهداف برای آنها غیرقابل تصور است!

مدیران بزرگ هم از خود و هم از دیگران انتظارات بیشتری دارند و به کارمندان نشان می‌دهند چگونه توانایی و مهارتهای خود را برای رسیدن به اهداف بزرگ باور کنند. مسلما هیچ کارمندی نمی‌خواهد از چنین سازمانی بیرون رود.

 احساسات‌شان را صادقانه بروز می‌دهند

مدیران خوب کارشناسان خوب و حرفه‌ای هستند. مدیران بزرگ علاوه بر این، انسانهای بزرگی هم هستند. آنها زمانی که همه چیز به خوبی پیش می‌رود، شور و هیجان صادقانه‌ای را از خود بروز می‌دهند. قدردانی خود را صادقانه به کارمندان سخت‌کوش نشان می‌دهند. حتی قدری از عصبانیت خود را نیز بروز می‌دهند.

به طور خلاصه مدیران بزرگ مانند مردم عادی هستند و با کارمندان خود هم عادی برخورد می‌کنند، به گونه‌ای که کارمند تصور نکند برای او کار می کند.

اگر با کارمندان خود رفتار عدد و رقمی داشته باشید، آنها هم تنها تا زمانی که عدد و رقم بهتری به آنها پیشنهاد شود، نزد شما می مانند. با آنها رفتاری خوب و انسان‌دوستانه داشته باشید تا در سازمان بمانند و برای رسیدن به اهدافتان تلاش کنند.

وفاداری را در سازمان به یک ارزش تبدیل می‌کنند

مدیران خوب کارکنانشان را جلوی اتوبوس پرتاب می‌کنند.  مدیران بزرگ هرگز کارکنانشان را جلوی اتوبوس پرتاب نمی‌کنند.
مدیران بزرگ زمانی که می‌بینند اتوبوسی به سوی سازمان حرکت می کند، نهایت تلاش خود را می‌کنند تا کارکنانشان را از سر راه آن دور کنند. کارمندان معمولا از این فداکاری مدیران یا مطلع نمی‌شوند و یا خیلی دیر از آن با خبر می‌شوند. (چرا که مدیران بزرگ هرگز به دنبال خودنمایی نیستند.)

زمانی که فردی در سازمان داوطلب می‌شود گلوله به جای ما به او اصابت کند، باعث می‌شود وفاداری در سازمان تبدیل به یک ارزش شود.

خودشان آستین‌ها را بالا می‌زنند و وارد میدان می شوند!

مهم نیست مدیران بزرگ در گذشته چه کار کرده‌اند و به چه موفقیتهایی دست یافته‌اند، درمواقع لازم خودشان آستینهای‌شان را بالا می‌زنند و وارد میدان شوند. هیچ کاری پست و سطح پایین نیست، همه‌ی کارها نیازمند مهارت و تواناییهای خاصی هستند و هیچ کاری کسالت‌بار نیست.

چه کسی دلش می خواهد سازمانی را ترک کند که در آن همه کارمندان از جمله خود مدیر یکدیگر را درک کرده و در انجام هیچ کاری فروگذار نیستند؟

 با شخصیت‌شان رهبری می کنند، نه با قدرت‌شان!

هر مدیری مقام خاص خودش را دارد. این مقام به آنها قدرت و اختیار هدایت و کنترل دیگران، تصمیم‌گیری، سازماندهی، آموزش و برقراری نظم در محیط کاری را می‌دهد.

مدیران بزرگ رهبری می‌کنند، چون کارمندانشان رهبری و هدایت آنها را می‌خواهند. کارمندان از شخصیت مدیر الهام می‌گیرند و انگیزه پیدا می‌کنند، نه از مقام او.

مدیران بزرگ با حرف و رفتار خود این حس را در کارمندان ایجاد می‌کنند که در کنار آنها کار می‌کنند نه برای آنها. حتی برخی مدیران متوجه نمی‌شوند که تفاوتی بین این دو وجود دارد. اما مدیران بزرگ این تفاوت را می‌فهمند و آن را در رفتارشان منعکس می‌سازند.

ترک مدیری که برایش کار می‌کنیم کار دشواری است، اما ترک مدیری که هم‌پا و شانه به شانه‌ی ما کار کرده است، دشوارتر است.

هدف بزرگی تعیین می‌کنند

یک مدیر خوب برای رسیدن به اهداف شرکت تلاش می کند.  یک مدیر بزرگ هم برای رسیدن به اهداف شرکت و هم برای نیل به هدفی بزرگتر که “پیشبرد کار کارمندان” است، تلاش می‌کند. او برای ایجاد تفاوتی واقعی در سازمان، بهبود روابط بین کارمندان، القای حس غرور و افتخار و ارزش در کارمندان تلاش می کند. مدیران بزرگ با آغوش باز از اهداف بزرگ استقبال می‌کنند و به کارمندانشان کمک می‌کنند تا هدفی بزرگتر را دنبال کنند. چون می‌دانند دنیای کسب‌و‌کار بسیار بزرگتر از این حرفها است.

همه ما به دنبال یافتن معنایی در زندگی شخصی و حرفه‌ای‌مان هستیم. معنای زندگی خود را بیابید، شاید پول مهم باشد، اما ارزش تحقق رویاها و اهداف و ارزش شما بیش از اینها است