childspeech
اگر حواستان به صحبت کردن فرزندتان باشد و متوجه اشکالات در سخن گفتن وی شدید ،دنبال علت باشید و پیگیری کنید و نگذارید اوضاع تکلم او به همین منوال بماند .

 در زمان تولد کودک از طريق گريه صدا ايجاد مي کند. سپس کودک از طريق قان و قون کردن که به خصوص نسبت به مادر انجام مي شود و غير از گريه صداهاي ديگر درمي آورد و گريه کودک اختصاصي تر مي شود. مثلاً براي گرسنگي صداي گريه متفاوتي دارد و مادران هوشيار مي توانند بين گريه هاي مختلف کودک افتراق يکي شوند. کودک در 6 تا 11 ماهگي به مرحله زباني وارد مي شود، به طور انتخابي و ارادي به صداها گوش مي دهد و اسم خودش را، داغ، جيز و نه را تشخيص مي دهد.
در 12 تا 18 ماهگي شروع به گفتن اولين کلمات مي کند. سن متوسط گفتن اولين کلمه 11 ماهگي است. در حالي که تا يک و نيم سالگي، کودک حدود 18 کلمه را مي تواند بيان کند، در همين زمان حدود 150 کلمه را مي فهمد. در 2 سالگي بيش از 200 لغت بلد است و در سه سالگي بيش از 800 لغت را مي تواند بگويد. ولي هميشه تعداد کلماتي که کودک درک مي کند، بيشتر از کلماتي است که مي تواند ادا کند. با نزديک شدن به 2 سالگي ضماير را مي فهمد (من، مال من،…) شروع به درک جملات پيچيده تر مي کند و از عبارات دو کلمه اي استفاده مي کند. کودک در 3 سالگي 3500 لغت را مي داند و در 4 سالگي بيش از 5000 لغت.
دختران زودتر به حرف نمي افتند
اين بارو صحيحي نيست که دختران زودتر از پسران به حرف مي افتند ولي يک سري از اختلالات زباني وگفتاري در پسران بيشتر از دختران است. مثل اختلال در تلفظ، لکنت زبان، مشکلات زباني خاص و بيماري هايي که در زبان و تکلم مشکل ايجاد مي کند و اين موضوع ممکن است باعث شود ما مشکلات زباني و تکلمي را در پسران بيشتر ببينيم.
نقش ژنتيک در تکلم کودکان
ژنتيک و توراث در ايجاد يک سري مشکلات گفتاري نقش دارد؛ مثل لکنت زبان يا اختلال بيان. مسلماً کودکاني که اختلال بيان دارند، ديرتر از ساير بچه ها شروع به حرف زدن مي کنند. از نقش خانواده هم نبايد غافل شد. شلوغي و عوامل محيطي و پرجمعيت بودن خانواده هم در به حرف افتادن کودک نقش مهمي دارد. کودکاني که مورد بدرفتاري و اذيت و آزار قرار مي گيرند و يا مورد غفلت واقع مي شوند، ممکن است مهارت هاي کلامي پايين تري نسبت به همسالان خود داشته باشند. تحقيقات نشان مي دهند کودکاني که والدينشان در دوره خردسالي، زياد با آنها صحب مي کنند، بهره هوشي بيشتر دارند. همچنين دامنه لغات آنها نيز وسيع تر از کودکاني است که کمتر با اطرافيان خود صحبت مي کرده اند. پس از زايمان، هنگامي که به کودک شير مي دهيد، پوشک او را عوض مي کنيد و يا او را به حمام مي بريد، با او صحبت کنيد. در پنج ماهگي، ممکن است متوجه شويد که او با اشتياق به حرکت لب ها و دهان شما نگاه مي کند. به صحبت کردن ادامه دهيد.
کي بايد رفت دکتر؟
کودکان که مشکل شنوايي داشته باشند، توانايي توليد صداهاي ساده را نيز از حدود شش ماهگي رها مي کنند. در صورتي که نوزاد شما هيچ صدايي از خودش در نمي آورد (يا حتي تلاشي هم براي توليد صدا نمي کند)، يا با شما ارتباط چشمي برقرار نمي کند يا اگر کودک شما تا پانزده ماهگي هيچ کلمه اي بر زبان نيارود، يا شما هنوز هم قادر نيستي که حتي يک کلمه از حرف هاي او را بفهميد، در اين مورد با پزشک خود صحب کنيد و اگر در سه سالگي، هنوز هم کودک شما حروف بي صداي انتهاي کلمات را تلفط نمي کند (مثلاً به جاي «خوب»، مي گويد: «خو»)، يا به جاي يک صدا يا هجا، از صداهاي ديگر استفاده مي کند (مثلاً به جاي «مار» يا «موش» مي گويد: «بار» يا «دوش»)، ممکن است به مشکل شنوايي با گفتاري مبتلا باشد.
شايع ترين مشکلات تکلمي کودکان
اختلال در تلفظ، شايع ترين مشکل ارتباطي است که در آن، توليد صداهاي تکلمي با سطح رشدي و تکامل کوک متناسب نيست.، تلفط کودک شمرده و صحيح نيست و صحبت کودک قابل فهم نيست و به اصطلاح کودک عروسکي صحبت مي کند. کودک ممکن است نوک زباني صحبت کند يا بعضي از حروف و صداها را حذف کند (مثلاً به جاي کلمه عروسک مي گويد عوسک، يا به جاي نادر مي گويد نار، يا شيريني را شييني تلفظ کند) يا ممکن است حرفي را جايگزين حرف ديگر کند (مثلاً به جاي گربه بگويد دربه).
اين بيماري معمولاً در 4 سالگي شروع مي شود، زماني که انتظار مي رود تکلم کودک قابل فهم باشد. در مورد بچه هاي زير 3 سال زماني تشخيص اين اختلال گذاشته مي شود که تکلم حتي براي اعضاي خانواه نيز غير قابل فهم باشد. اين بيماري در پسران شايع تر از دختران است. گروهي از کودکان هستند که درک خوبي از زبان دارند اما براي استفاده از آن در گفتگو، مکالمه و برقراري ارتباط مشکل دارند. اين کودکان معمولاً دير شروع به صحبت مي کنند. تا 2 سالگي اولين کلمات خود را نمي گويند و زماني هم که شروع به صحبت مي کنند، کملات جديد را به آهستگي و کندي وارد ذخاير لغات خود مي کنند. اين کودکان خطاهاي زيادي در دستور زبان و گرامر دارند مثل نقص در به کار بردن افعال و ضماير، حذف ضمير، حذف فعل کمکي و… ممکن است جمله اي که کودک به کار مي گيرد از نظر قواعد دستوري به هم ريخته و بي نظم باشد (مثلاً به جاي آنکه بگويد: بابا ماشين دارد، مي گويد: ماشين بابا دارد) ممکن است هنگام يافتن کلمه مناسب، کلمه ناصحيحي را انتخاب کند که ارتباطي با آن کلمه دارد (مثلاً به جاي صندلي بگويد ميز) يا عملکرد آن را توصيف کند (به جاي صندلي بگويد چيزي که روي آن مي نشينيم). اين کودکان از کلمات کلي و مبهم (مثل: چيز، چيزه) زياد استفاده مي کنند يا ممکن است کلمه خودساخته خود را به کار گيرند.