illinois-early-childhood

سوالات و توصیه ها و پیشنهادات مختلفی در مورد تربیت کودکان وجود دارد و رشد شخصیتی کو دک مبنی بر چگونگی تربیت وی در شرایط و خلق و خوهای های مختلف خانوادگی است!

شیوه تربیتی والدین به شدت بر شکل‌گیری خصوصیات فردی و شخصیت کودکان و بالطبع موفقیت و سعادت آنها در تمام طول عمرشان تاثیرگذار است.
شیوه تربیتی در هر خانواده از مسائل مختلفی نظیر فرهنگ، تعداد اعضای  خانواده، سطح سواد و بسیاری از عوامل دیگر منشأ می‌گیرد. اطلاعات موجود  درباره انواع مختلف تکنیک‌های تربیتی در خانواده‌ها، ریشه در تحقیقات دهه  ١٩٦٠ میلادی توسط «دیانا بامریند»، روانشناس آمریکایی دارد. وی در مطالعات  خود صدها کودک و والدینشان را مورد بررسی قرار داد و شیوه تربیتی در این  خانواده‌ها را به ٣ گروه تقسیم‌بندی کرد. پس از آن در مطالعات بعدی یک  الگوی تربیتی دیگر نیز به این تقسیم‌بندی اولیه افزوده شد. اکنون ما با  آگاهی از این الگوهای تربیتی چهارگانه می‌توانیم نتیجه و پیامدهای نحوه  برخوردهای والدین با فرزندانشان را پیش‌بینی کنیم.
بامریند، سبک‌های تربیتی را در یک نمودار براساس دو مقیاس درجه‌بندی کرده  که مقیاس اول درجه پاسخگویی والدین از «نقطه پاسخگو بودن کامل تا بی‌اهمیتی  کامل» و مقیاس دوم از «نقطه متوقع بودن تا نقطه خونسردی و بی‌توقعی کامل»  درجه‌بندی می‌شود.
به‌ نقل از روزنامه هرالد تایمز، والدین پاسخگو کسانی هستند که به فرزندانشان  پاسخ‌های حمایتی می‌دهند و درواقع آنها با توجه به نیازهای فرزندانشان به  آنها واکنش‌هایی نشان می‌دهند که موجب تشویق و خود انضباطی آنها می‌شود.  والدین متوقع والدینی هستند که از فرزندشان انتظار دارند طبق انتظارات آنها  و خانواده‌شان رفتار کنند و ‌همچنین از خانواده نیز انتظار دارند تا  انضباط و نظارتی را فراهم کنند که فرزندان را به انجام این انتظارات تشویق  کند. اما این گروه‌بندی‌ها درجات مختلفی دارند که به‌طورکلی در تقسیمات  چهارگانه زیر گنجانده می‌شوند و نتایج بکارگیری هر شیوه روی رفتار کودک  تاحدودی قابل پیش‌بینی است:
استبدادی (از مقیاس غیرپاسخگو و متوقع): برای این خانواده‌ها مطابقت  فرزندانشان با خواسته‌ها و توقعات آنها بسیار مهم است و خواسته‌های آنها  هرگز نباید زیر سوال برود و همیشه باید برآورده شود. اگر از آنها چرایی  انتظاراتشان سوال شود، تنها پاسخی که دارند این است که «چون من می‌خواهم!»؛  این والدین از روش‌های تنبیهی و تهدید برای مطیع شدن فرزندانشان استفاده  می‌کنند.
نتیجه: کودکان مطیعی که اغلب شاد نیستند، اعتماد به نفس کمی دارند و به لحاظ برخوردهای اجتماعی در سطح پایینی قرار دارند.
بخشنده (از مقیاس پاسخگو و غیرمتوقع): در این والدین پذیرش و رابطه  دوستانه با فرزندان موجب رفتار صحیح فرزندانشان می‌شود. آرامش و نداشتن  درگیری در این خانواده‌ها خود موجب اطاعت از قوانین خانه می‌شود. اما  این‌گونه والدین عمدتا توقعات کمی از فرزندانشان نیز دارند.
نتیجه: فرزندان با اعتماد به نفس بالا و افسردگی کم، اما با این حال  این‌گونه کودکان اغلب عملکرد خوبی در مدرسه و دانشگاه نداشته و در معرض  خطرات بیشتر مصرف مواد مخدر هستند.
– مسامحه کار (از مقیاس غیرپاسخگو و غیرمتوقع): این دست والدین در کارهای  روزانه فرزندانشان هیچ‌گونه مداخله‌ای نمی‌کنند. شاید این موضوع به دلیل  استرس‌هایشان باشد. این گروه نیازهای اصلی فرزندانشان را تأمین می‌کنند اما  با آنها صمیمی نیستند. این والدین همچنین انتظارات بسیار کمی از  فرزندانشان دارند.
نتیجه: این فرزندان بدترین حالت را در این ٤ گروه دارند و به احتمال بیشتر  در معرض کارهای پرمخاطره و مصرف مواد هستند و عملکرد ضعیف آموزشی در مدرسه  و دانشگاه دارند. آنها اغلب ضعف اعتماد به نفس   و خودکنترلی پایینی  دارند.
مقتدر (از مقیاس پاسخگو و متوقع): این والدین فرزندان خود را دعوت به  استقلال بیشتر در کارها و اطاعت از قوانین خانه می‌کنند. آنها تعامل گرم و  خوبی با فرزندانشان دارند اما انتظارات زیادی نیز از آنها دارند. تکنیک‌های  انضباطی آنها با اقدامات حمایتی همراه است. مطرح شدن هرگونه سوالی از سوی  فرزندان مجاز است اما در پایان والدین تصمیم نهایی را می‌گیرند.
نتیجه: این کودکان بهترین حالت را در این ٤ گروه دارند. آنها رفتارهای  معقول و صمیمی دارند، برخوردهای اجتماعی سالم داشته، شاد   و به لحاظ عاطفی  بالغ هستند.