index.jpg68686868افرادی که مورد اعتماد و راز دارند از لحاظ شخصیتی مثبت ترین و بهترین افرادند.پس با آنان بیشتر رابطه داشته باشید.

کسی که می‌داند و می‌تواند راز دیگران را پیش خودش نگاه دارد و با شخص دیگری در آن باره صحبت نمی‌کند، مسلما به‌عنوان فردی قابل اعتماد شناخته می‌شود.

البته باید بدانیم چه حرفی راز به حساب می‌آید و باید مخفی نگاه داشته شود و  چه حرفی راز نیست و مخفی نگه‌داشتنش مهم نیست. همین‌طور باید بدانیم چه  زمانی رازی می‌تواند فاش شود و چه رازی را تا ابد باید مخفی نگاه داریم.
خیلی‌وقت‌ها فکر می‌کنیم اگر کسی رازی را به ما می‌گوید، باید آن را تا ابد  حفظ کنیم و درباره آن با کسی حرفی نزنیم، ولی گاهی همین رازداری‌ها  می‌تواند مشکلاتی را به وجود آورد که به نفع هیچ‌کس نیست.
به‌عنوان مثال برخی برای دوستانشان رازداری می‌کنند و هیچ وقت حاضر  نمی‌شوند با خانواده دوستشان درباره مشکلات وی، صحبت کنند. برخی هم زندگی  مخفیانه دوستشان را از خانواده همسرش مخفی نگاه می‌دارند یا خیلی‌های دیگر  که مخفیکاری و دروغگویی را با رازداری و صداقت اشتباه گرفته‌اند.
هر چند رازداری از ویژگی‌های مثبت شخصیتی است، ولی باید به‌موقع و براساس  عقل و منطق از آن استفاده شود و از سوی دیگر به معنای پنهانکاری و فریب  دیگران نباشد.
یکی از مهم‌ترین دلایل حفظ راز، پایبندی به مسائل و موضوعات اخلاقی است و این‌که آنها افشای راز را کاری خلاف اخلاق می‌دانند.
همچنین بسیاری ممکن است از ترس عواقب افشای راز، آن را فاش نکنند و هیچ وقت  درباره آنچه شنیده‌اند، صحبتی به میان نیاورند. آنها نگران نظر مردم و  همچنین نظر خود فرد گوینده راز، نسبت به خودشان می‌شوند و دوست ندارند  قضاوت نادرستی درباره آنها وجود داشته باشد. به همین دلیل سعی می‌کنند، راز  را پیش خودشان نگاه دارند و درباره آن صحبتی نکنند.
از طرفی، رازداری باعث رشد شخصیت و احساس استقلال فرد نیز خواهد شد و به او  انگیزه بیشتری برای حفظ رازها می‌دهد. دیگران هم اعتماد بیشتری نسبت به او  خواهند داشت و در نتیجه دوستان بیشتری پیدا خواهد کرد.
بنابراین طبیعی است برای داشتن رضایت و همین‌طور لذت بردن بیشتر از زندگی و  روابط دوستانه، افراد بخواهند رازداری را در وجودشان پرورش دهند و آن را  تقویت کنند.
اگر رازداری خوب است، اگر صفتی پسندیده به حساب می‌آید و اگر همه انسان‌ها  دوست دارند با انسان‌های رازدار معاشرت کنند، پس چرا خیلی‌ها نمی‌توانند  راز دیگران را پیش خودشان حفظ کنند و خیلی راحت آن را فاش می‌کنند؟
در پاسخ باید گفت، بعضی شاید علت این کار را ندانند، ولی خواسته یا  ناخواسته، راز افراد را به دیگران می‌گویند و نمی‌توانند در حفظ رازها موفق  باشند. برخی هم آن‌قدر این کار را تکرار کرده‌اند که دیگر برایشان به یک  عادت تبدیل شده و اصلا به فکر برطرف کردنش هم نیستند.
گاهی افراد آن‌قدر به یکدیگر اعتماد دارند و به دوستی‌هایشان مطمئن هستند  که فکر می‌کنند هیچ رازی میان آنها وجود ندارد. برای همین ممکن است راز  دیگران را هم خیلی راحت مطرح کنند و درباره آن با یکدیگر حرف بزنند. در  صورتی که حتی میان دوستان صمیمی و اعضای خانواده هم باید حریم رازها را  مشخص و حفظ کرد.
نکته مهم این است که رازهای مردم به هیچ بهانه‌ای نباید موضوع صحبت‌های  دسته جمعی دوستان و آشنایان باشد و به همین دلیل، توصیه می‌شود هر حرفی را  پیش از آن‌که مطرح کنیم، ارزیابی و درباره‌اش فکر کنیم. زیرا گفتن همین  رازهای به ظاهر ساده، می‌تواند خانواده‌ها را از هم بپاشد و مشکلاتی را  برای آنها فراهم کند.