depression

این بخش درباره افسردگی ، اضطراب، اختلالات عصبی ، وحشت ، فشار ، تشویش، وسواس، بی خوابی و جنون جوانی بحث می کند . افسردگی بسیار عمومیت دارد . احتمال اثر آن به طرز مخصوصی بر روی جوانان و نوجوانان بارز است ، مخصوصاً آنها که ذر خارج از خانه شغلی ندارند ؛ مادران جوان یکی از آسیب پذیر ترین  اقشار هستند . این مسئله به شکل حادی در میان افراد سنین متوسط شایع است ؛ افسردگی اغلب قسمتی از بحران میان سالی است که در زنان و مردان مشاهده می شود و می تواند در بین افراد مسن تر بیشتر باشد مخصوصاً در میان زنانی که شوهر ندارند . گزارش پزشکان مبتنی بر این است که زنانی که اغلب با مشاهده علائم بیماری با پریشانی تمایل به مشاوره پیدا می کنند ، زنانی هستند با میانگین  سن بیست و پنج تا چهل و چهار سال .
افسردگی که به طور معمول به خودی خود در یک سال از بین می رود ، ممکن است دوباره عود کند . اقلیتی که از این مرض رنج می برند ، حالت نوسانی بیش از حد معمول از شادی و فعالیتهای غیر منتظره ( دیوانگی) نسبت به افراد دارند .
افسردگی ، تا اندازه زیادی آسیب پذیری را افزایش داده ، فرد را آماده پذیرش بیماری و حتی مرگ از طریق خود کشی می کند .
اضطراب بر حسب زمان ، اثر هایی روی ما دارد اما احتمال بیشترین حد بروز آن در میان جوانان و مخصوصاً در میان زنان چهل وپنج تا شصت و پنج ساله وجود دارد . اضطراب بیش از حد می تواند با یک شدت ثابت توسعه یابد .
تشویش و وسواس به سمت اضطراب گرایش دارند . آنها ممکن است آخرین مشخصه باشند و می توانند به طور ثابتی بدتر شوند تا اینکه اقدام به محدود کردن آنها شود .
بی خوابی معمولا نشانه های اضطراب یا افسر دگی است . احتمالاً خود به خود ناپدید می شود ، وقتی که مشکلات ایجاد شده حل شوند .
جنون جئانی اغلب در میان نوجوانان و احتمالاً بیشتر بر روی مردان تاثیر دارد . این بیماری می تواند به طور اتفاقی یا ناگهانی ، با شکست در عشق شروع شود. معمولا دوباره باز گشت می کند اما بعضی اوقات حتماً یک یا دوبار در زندگی اتفاق می افتد. مادامی که به طور معمول حادثه ای ضمنی با نوسانهایی نسبت به درمان طبیعی و به طور غیر عادی آشکار شود، می تواند مزمن شود و از روزی به روز دیگر قابل تغییر باشد یا حتی به سال دیگر یا بهبودی به طور اتفاقی رخ دهد .
مشکل عمده بیماری روحی آن است که نوسانی میان وضع عادی و غیرعادی ، سلامتی و دیوانگی و شکل ناپایدار بیماری است . وضعیتهایی که به طور کامل شرح داده شد به طور کامل روشن یا شناخته شده نیستند ، آنها به شکلهای مختلفی ظاهر می شوند . آنچه که ما در اجتماع طبیعی می دانیم ، این است که مردم مبتلا به اضطراب نوعاً نمی توانند قضاوتهای منطقی درباره وضعیت خودشان داشته باشند و در جاییکه شخص مضطرب به مریض بودنش اعتراف می کند و احتیاج به درمانهای مختلف بر حسب نظر معاینه کننده دارد ، بناچار تفاوت زیادی میان آن عقیده که باید درمان شود و آن که چه نوع درمانی باید به کار گرفته شود به وجود می آید .
غم و اندوه ، افراد زیادی را به مشاوره های پزشکی واداشته است که به طور متداول درمان با دارو را پیشنهاد می کنند . بعضی از بیماران مصرف دارو را برای سالهای سال ادامه می دهند تا زمانی که روانی شوند ( روانی فعال) . اما این درمانها می توانند موجب مشکلات عدیده ای شوند که ممکن نیست تشخیص داده شوند تا وقتی که درمان شروع شود . آرام بخشها و مسکنها در حال حاضر به عنوان دارو های اعتیاد آور پذیرفته  شده اند ؛ میلیون ها نفر معتاد شده اند ، هیچ گونه فایده مورد قبولی هنوز قادر به شکستن اعتیاد فلاکت بار آنها نشده است .