13-secrets-to-happinessبرخی عادات و سبک ها در زندگی می توانند خلقیات و روحیات شما را تعیین کنند!

دکتر سیدرضا راست‌منش متخصص تغذیه و رژیم‌درمانییک دوست گیاهخوار دارم که به قول خودش آنقدر عاشق حیوانات است که دلش نمی‌آید گوشت و مرغ بخورد! با همه این حرف‌ها من نمی‌توانم دست از خوردن گوشت بردارم؛ نه اینکه در این کار افراط کنم؛ نه! اما همیشه در غذاهایم هم سبزیجات و گیاه پیدا می‌شود و هم گوشت و مرغ و ماهی. به نظرم حذف کامل یک گروه از مواد‌غذایی، حالا چه گوشت باشد و چه سبزیجات، به نفع بدنمان نیست و وقتی جسم سالم نباشد، روانمان هم سالم نخواهد بود. شما چه فکر می‌کنید؟ به نظرتان کسانی که بیشتر گوشت می‌خورند، آدم‌های خشنی هستند و در مقابل گیاهخواران انسان‌های بهتر، مهربان، آرام و صلح‌طلب هستند؟

اصلا خلق و خو یعنی چه؟

ابتدا بهتر است تعریف خلق و خو را بازنگری کنیم و ببینیم خلق و خو به چه مواردی ارتباط دارد. البته تعاریف زیادی برای خلق و خو ارائه شده است اما آنچه که خرد جمعی همه ما از آن برداشت می‌کند، به مجموعه‌ای از رفتارها و کردارهای ما در طول زمان گفته می‌شود و در قالب صفاتی مانند: تندخو، نرم‌خو، صبور، عصبی و… بیان می‌شود و ابعاد مختلفی را در‌بر‌می‌گیرد.

تربیت یا تغذیه؛ مساله این است!

از عوامل ژنتیکی که بگذریم، همان‌طور که گفته شد نوع تربیت ما و همین‌طور نوع رفتار افراد حاضر در جامعه اطرافمان، از پدر و مادر گرفته تا دوست و همکار و سایر اعضای جامعه، بر رفتار ما تاثیرگذار است. البته اگر بخواهیم صادق باشیم، باید بگوییم تغذیه هم می‌تواند بر نوع رفتار ما موثر باشد اما در این میان سهم بسیار کوچکی دارد. یعنی تغذیه ممکن است بر بخش کوچکی از رفتار و خلق و خوی ما تاثیرگذار باشد و اینکه فکر کنیم اگر غذای خاصی را بخوریم، رفتارمان بهتر می‌شود یا برعکس، تندخو می‌شویم، کمی اغراق‌آمیز است، اما می‌توانیم سهمی را برای غذاها قائل شویم. حالا باید ببینیم که تغذیه صحیح چه ارتباطی با رفتارها و خلق و خوی ما دارد. بعضی از مواد مغذی مثل ویتامین B12، آهن، روی و … بر عملکرد مغز و رفتار ما تاثیر شگرفی می‌گذارند، عمدتا در منابع حیوانی یافت می‌شوند و نمی‌توان گیاهی را پیدا کرد که منبع خوبی برای ویتامین B12 باشد یا آهن و روی قابل جذب داشته باشد. پس اگر بخواهیم این گروه از غذاها را از سبد غذاهای دریافتی روزانه‌مان حذف کنیم، باعث تنزل کارکرد سیستم عصبی مغزی ما خواهد شد. پس این تصور که خوردن گیاهان یا گیاهخواری باعث نرم‌خویی می‌شود، اشتباه است چراکه این کمبودها نهایتا در یک چرخه معیوب، بر رفتار و عملکردهای ما تاثیر خواهد گذاشت.

ایدئولوژی را به فیزیولوژی نچسبانید!

البته برعکس این موضوع هم صادق است و نمی‌توان گفت افراد نرم‌خو بیشتر به گیاهخواری تمایل دارند و می‌توان گفت چنین موضوعی، یک رابطه علیتی بدون پایه و اساس علمی است که تا امروز هیچ مطالعه مستقیمی آن را توجیه نکرده است! شاید این موضوع به صورت ایدئولوژیک ابتدا در جوامع غربی و بعد در سایر جوامع مثل کشور ما ترویج داده شد که حیوانات هم جسم و روان دارند، پس بهتر است اذیت و آزار و کشتارشان را کاهش دهیم که این کار به انسانیت نزدیک‌تر است؛ در عوض، به جای مصرف محصولات حیوانی، محصولات گیاهی را جایگزین کنیم و به مصرف گیاهان روی بیاوریم که این کار با ذات پاک و لطیف انسان رابطه بیشتری دارد و… اما نباید فراموش کنیم که این موضوع تنها یک ایدئولوژی است و مسلما یک رابطه واقعی فیزیولوژیک نیست! پس نمی‌توان گفت کسی که به خوردن محصولات گیاهی علاقه‌مند است، فردی آرام و صلح‌طلب است اما فردی که خوردن غذاهای گوشتی را ترجیح می‌دهد، انسانی خشن و درنده‌خوست! تا امروز هیچ مطالعه‌ای نتوانسته این ادعا را ثابت کند که تمایل به مصرف محصولات گیاهی یا حیوانی، رابطه بلاواسطه و مستقیمی با نرم‌خویی یا تندخویی افراد دارد و از آنجا که در غیاب یک رابطه علمی، هیچ‌وقت نمی‌توان در مورد سندیت آن موضوع صحبت کرد، بهتر است بر چنین ادعاهایی پافشاری نکنیم!