istock-bullying-620

متاسفانه شیوع مصرف داروهای ضدافسردگی روز به روز رو به افزایش است!

می‌گوید “بخور حالِت خوب میشه!”. تاکید هم می‌کند که سر ساعت مشخصی باید این قرص را خورد. می‌گوید “یکی دو هفته دیگه اینجوری دمق و افسرده نیستی، حالت خوبه”. اما تنها او نیست که تجربه خوردن این قرص را داشته، خیلی‌های دیگر هم از معجزه‌ آن برای دوری از یاس، آرامش و شادی حرف می‌زنند. اما چرا باید حال خوب ما این‌روزها به “فلوکستین” وابسته باشد؟ آیا ما همه افسرده‌ایم؟ یا راه خوب‌بودن را بلد نیستیم؟ هیچ‌کدام از ما که فلوکستین را درمانی بر دردهایمان می‌دانیم پاسخی نداریم. فقط می‌گوییم این‌روزها انگار “بهترم”.
قرص فلوکستین (fluoxetine) یا پروزاک (prozac) برای خیلی‌ها آشناست. چه آن‌ها که به تجویز پزشک آن‌را می‌خورند و چه آن‌ها که به توصیه دور و اطرافیانشان. این قرص یک داروی ضدافسردگی است که این روزها بیش از همه تبدیل به همراه همیشگی بسیاری افراد، به خصوص زنان، شده است. این درحالی است که این دارو عوارض زیادی دارد.
اما دلیل افزایش مصرف فلوکستین چیست؟ چرا یک قرص افسردگی که نیاز به نظر پزشک دارد خودسرانه میان مردم می‌چرخد؟ آیا تعداد افراد افسرده جامعه ما زیاد شده است؟
روان‌شناسان استفاده از قرص‌های افسردگی توسط عموم مردم را نشانه خوبی نمی‌دانند. دکتر مهدی ملک‌محمد -روان‌شناس و عضو انجمن روان‌شناسی ایران- دراین‌باره می‌گوید “تمایل مردم به خوردن قرص روان‌پزشکی مانند یک نشان‌گر و آلارم عمل می‌کند و نشان می‌دهد که حال جامعه خوب است یا بد، که متاسفانه ازدیاد مصرف این داروها نشان می‌دهد جامعه افسرده است”.
این روان‌شناس در گفتگو با فرارو گفت: بیرون‌رفتن از هر نوع وضعیت روانی مانند نگرانی، دلواپسی و اضطراب در افراد، راه‌های مختلفی می‌تواند داشته باشد. یکی از این‌ راه‌ها می‌تواند روی‌آوردن به قرص‌های ضدافسردگی باشد، که در کل راه مطلوبی نیست. مراجعه به روان‌پزشک و تجویز قرص و دارو توسط او یک وضعیت ناچاری است و نه یک مضعیت مطلوب.
مهدی ملک‌محمد با تصریح اینکه جامعه مضطرب است اظهار کرد: رفتن افراد به سمت قرص‌های روانی برای خود درمانی، در قالب غیرعلمی، نشان‌ می‌دهد که جامعه از لحاظ اضطراب در وضعیت خوبی قرار ندارد. اگر جامعه ما جامعه آرامی بود، قطعا خوددرمانی پزشکی در آن وجود نداشت و افراد از راه‌های سنتی و مذهبی مانند عبادت و یا ورزش، صحبت با دوستان، گوش‌دادن به موسیقی و… به سراغ درمان خود می‌رفتند. جامعه ما جامعه‌ای است که طب سنتی در آن جایگاهی قوی داشته، گل گاوزبان، چهل گیاه و… همه از تجویزهای پیشنهادشده سنتی برای ایجاد آرامش در افراد در طب سنتی است. اما در حال حاضر جامعه به راه‌هایی که آسان‌تر، سریع‌تر و نتیجه‌بخش‌تر هستند حرکت کرده و سراغ راه‌هایی می‌رود که به زعم خودش مطمئن‌تر و کارآمدتر است.
عضو انجمن روان‌شناسی درباره تاریخچه قرص فلوکستین گفت: قرص فلوکستین یا پروزاک در سال‌های 1990 در آمریکا گستردگی فراروان داشت. در جامعه ما نیز، که به این جامعه شباهت‌هایی دارد، اخیرا به صورت گسترده از این قرص استفاده می‌شود. از دهه‌های 90 و پس از سال 2000 این دارو داروی عمومی شد و توسط روان‌پزشکان برای درمان اختلال، افسردگی و وسواس تجویز شد. این قرص جایگاه دیگری نیز داشت که نسبت به قرص‌های هم‌نوع از عوارض کمتری برخوردار بود. و همین منجر به برتری آن نسبت‌به قرص‌هایی که عوارضی هم‌چون خواب‌آلودگی و بی‌حالی داشتند شد.
وی در ادامه با اشاره به شروع و روند مصرف این قرص در جامعه ایران تصریح کرد: در کشور ما از یک‌جا به‌بعد وضعیتی در درمان روانی پزشکی صورت گرفت و آن اینکه میزان مراجعین روان‌پزشکی که دچار افسردگی بوده و نیاز به این دارو داشتند زیاد شد. از آن‌جایی که در جامعه ما خوددرمانی مورد علاقه مردم است، مصرف این دارو نیز خودسرانه افزایش پیدا کرد. دلیل این امر این است که هر فردی که این قرص برایش تجویز می‌شد همان را به دیگران نیز توصیه می‌کند. در حالی که در درمان مشکلات روانی افراد نیاز به مراحل مختلف تشخیص وجود دارد و اینگونه نیست که در چند دقیقه روان‌پزشک بتواند تشخیص دهد چه دارویی به چه کسی بدهد. گفتگوی درددل‌مآبانه و مصاحبه بالینی پیش زمینه تجویز هر دارویی است.
چرا فکر می‌کنیم فلوکستین معجزه می‌کند؟
ملک‌محمد گفت: فلوکستین پس از رایج‌شدن در کشور دست به دست چرخید، تاجایی که بسیاری به شوخی می‌گویند باید برای بهترشدن حال مردم تهران در سد کرج قرص فلوکستین بریزیم. اما واقعیت این است که این قرص معجزه نمی‌کند و اگر کارایی دارد باید با دوز مشخص و در زمان مشخص خورده شود، در غیر اینصورت و با قطع ناگهانی آن می‌تواند بسیار خطرناک باشد. کما اینکه تجویز داری روان‌پزشکی از تجویز داروی جسمی حساس‌تر است، چون مستقیمان بر روی مغز تاثیر می‌گذارد، آن‌هم به‌صورت پایدار.
این روان‌شناس درباره باور غلط نسبت به قرص‌های ضدافسردگی در میان ایرانیان توضیح داد: باور غلط نسبت به تاثیر خوردن این قرص موضوعی است که موجب رواج آن در شهری مانند تهران و سایر شهرهای بزرگ کشور شده است. در روان‌شناختی اصطلاحی به‌نام “پلاسیبو” یعنی “دارونما” وجود دارد. این اصطلاح هنگامی به‌کار برده می‌شود که یک قرصی مانند استامینوفن را به فردی که فشار خونش بالا رفته بدهیم و بگویم این قرص فشارت را پایین می‌آورد؛ پس از گذشتن زمانی فشار خون آن فرد واقعا پایین می‌آید چرا که با باور کاهش فشارخون آن را خورده است. در مورد فلوکستین نیز همین امر وجود دارد، افراد این قرص را با باور اینکه حالشان خوب می‌شود می‌خورند اما نمی‌دانند که بهش عمده تاثیر این قرص به‌دلیل نگرش آن‌ها به این داروست.
وی با تاکید بر اهمیت نقش “نگرش” در بهبود حال روانی افراد اظهار کرد: در درمان روان‌شناختی همین “نگرش” هست که اهمیت دارد. فردی که فلوکستین مصرف می‌کند باید بداند که به دلیل تغییر نگرش او به داشتن حال خوب است که او بهتر شده و نه لزوما خوردن دارویی مانند فلوکستین. در چنین حالتی اگر فرد یک روز دارو را قطع کند، باز هم به همان حالت‌های گذشته و بدتر از آن بازمی‌گردد. مردم جامعه باید متوجه باشند که این داروها نیستند که حالشان را خوب می‌کنند، بلکه آنچه باید تغییر کند وضعیت محیطی و فردی است.
فلوکستین برای درمان دردهای اجتماعی
عضو انجمن روان‌شناسی دلیل واقعی مصرف این قرص و قرص‌های مشابه را تشریح کرده و گفت: اما موضوع مهم دلیل مصرف قرص است. قطعا دلایلی اجتماعی پشت‌پرده اقبال به خوردن قرص‌های افسردگی است. در مبانی اجتماعی مشکلات روان‌شناختی می‌توان از ترافیک، وضعیت اشتغال، وضعیت سیاسی و…. نام برد. تمایل مردم به خوردن قرص روان‌پزشکی مانند یک نشان‌گر و آلارم عمل می‌کند و نشان می‌دهد که حال جامعه خوب است یا بد، که متاسفانه ازدیاد مصرف این داروها نشان می‌دهد جامعه افسرده است.
وی همچنین تصریح کرد: افراد جامعه باید این را یاد بگیرند که هنگامی که دچار مشکلات روانی می‌شوند ابتدا باید به نزد روان‌شناس و مشاور بروند و درصورتی که آن‌ها تشخیص دادند که لازم است پزشکی به میدان بیاید، آنگاه به روان‌پزشک مراجعه کنند. در تمام دنیا روان‌پزشکان به‌جز درمان موارد اورژانسی بیماری‌های روانی، پس از تشخیص روان‌شناس وارد عمل می‌شوند. کمااینکه روان‌پرشک تنها می‌تواند کنترل کند و نه درمان. درمان مشکلات روان‌شناختی با قرص در صورت شدید بودن بیماری، باید همراه با مشاوره‌های روان‌شناختی باشد.
روان‌پزشکان چقدر مسئولند؟
ملک‌محمد ضمن اشاره به اینکه وظیفه روان‌پزشک کنترل بیماری است و نه درمان آن با انتقاد از عملکرد آن‌ها ادامه داد: متاسفانه روان‌پزشکان در ایران مانند پزشکان عمل می‌کنند و با کمترین علائم به‌دنبال خاموش‌کردن علائم با قرص هستند. روان‌پزشکان ما برای درمان چند بسته دارویی دارند که هر وقت فردی دچار مشکل شود یکی از آن بسته‌ها را برایش تجویز می‌کنند، بی‌آنکه به تاثیر یا عدم تاثیر آن فکر کنند. بسیاری از روان‌پزشکان به بیمار با نگاهی آزمون-خطا می‌نگردند؛ قرصی را برای اون تجویز می‌کنند و اگر جواب نداد قرص دیگر را جایگزین می‌کنند که بسیار اشتباه است.
وی همچنین گفت: مثالی می‌توان در این‌باره زد و آن درمان “بیش‌فعالی” کودکان توسط روان‌پزشکان است. والدینی که کودکشان را به نزد روان‌پزشک می‌برند و از شیطنت بیش از حد او شکایت می‌کنند، در 99% موارد برای فرزندشان قرص ریتالین تجویز می‌کنند. این در حالی است که آمار نشان داده که 50 درصد تشخیص روان‌پزشکان در مورد بیش‌فعالی در ایران اشتباه است. حال همین تشخیص در مورد بیش‌فعالی را می‌توانیم تعمیم دهیم به تشخیص‌های دیگر.
این روان‌شناس در گفتگو با فرارو به قرص دیگری که مصرف آن نیز زیاد است اشاره کرده و تصریح کرد: قرص دیگری که دیده شده روان‌پزشکان تجویز می‌کنند، پروپرانولول است. این دارو گیرنده‌های قلب را به شکلی تنظیم می‌کند که آن‌ها تپش قلب را کنترل کنند. تپش قلب فرد مصرف کننده در پی مصرف ایران دارو پایین می‌آید که منجر به پایین‌آمدن اضطراب وی نیز خواهد شد.
عضو انجمن روان‌شناسی ایران در انتها گفت: روان‌پزشکان در ایران در حال انتقال این باور هستند که مشکل افراد در نگرش آن‌ها نیست بلکه این مشکل با قرص و دارو قابل حل است؛ در حالی که مشکل بسیاری از افراد که به خوردن قرص‌های ضدافسردگی روی آورده‌اند، نه مسائل حاد روحی و روانی بلکه مشکل نگرش آن‌هاست.

فرارو،