shutterstock_68484628-300x200

آسیب دیدن دختران در اثر اعتیاد و خشونت جنسی امری ثابت شده است و برای نجات دختران جامعه ما از این دو معضل پای صحبت های یک جامعه شناس نشسته ایم.

دختران پیش از این برای فرار از خشونت فیزیکی از خانه می‌گریختند و حال برای فرار از دامن اعتیاد و تعرض جنسی. این نتیجه پژوهشی ملی است که به تازگی مسوولان سازمان بهزیستی کشور از آن سخن گفته‌اند. به نظر می‌آید که دردهای جامعه عوض شده، کوه یخ آسیب‌های اجتماعی دارد نمایان می‌شود و روی دیگر خود را نشان می‌دهد.
یک جامعه‌شناس در گفت‌وگو با روزنامه جهان‌ صنعت می‌گوید که پرداختن به تمام این آسیب‌ها از پس سازمان بهزیستی بر‌نمی‌آید و دولت باید در این‌باره چاره‌ای بیندیشد. همچنین به اعتقاد این جامعه‌شناس در حالی که نیمی از جمعیت جوان کشور را دختران تشکیل می‌دهند و آسیب‌های اجتماعی پررنگ‌تر شده‌اند با یکی‌شدن ترس‌ها و فشارهای خانه و خیابان، گریختن از خانه چندان دور از ذهن نیست.
جاوید سبحانی، جامعه‌شناس و عضو انجمن حمایت از حقوق کودکان با بیان اینکه خانواده نسبت به تحولات جامعه شیب عجیبی پیدا کرده است می‌گوید: همین تحولات هم کارکرد‌های خانواده را محدود و به دیگر نهاد‌ها واگذار کرده است. این اتفاق در بسیاری کشور‌ها رخ داده است و این میان اگرچه خانواده ایرانی هنوز مهم‌ترین نهاد است اما به دلیل همین واگذاری کارکردها، فرد بین دولت و خانواده قرار گرفته و تحت فشار است.
به گفته وی، مسوولیتی که باید برعهده دولت باشد، بر دوش خانواده افتاده و فشار سنگینی را متحمل می‌شود و در این‌باره دولت باید برنامه‌ریزی کند تا افراد با تحولات جامعه سازگار شوند.
سبحانی معتقد است فرار از خانه فقط مخصوص خانواده‌های پرمشکل نیست و در خانواده‌های بدون آسیب هم رخ می‌دهد. وی یادآور می‌شود: در کلانشهر‌ها خانواده ظرفیت‌های خود را از دست داده و به یک تعاونی اقتصادی تبدیل شده است. همه اعضای خانواده سر کار هستند و ساعت
با هم بودنشان خیلی کم شده. همین مساله نیز سبب شده نقش نظارتی و حمایتی در خانواده ضعیف شود و ایرادی ساختاری پدید بیاید و خانواده‌ها با مسایل آزاردهنده‌ای مثل اعتیاد رو‌به‌رو شوند.
اگرچه در روزهای اخیر رییس اورژانس اجتماعی سازمان بهزیستی از پژوهشی ملی سخن به میان آورد که براساس آن، دختران برای قرار نگرفتن در دامن اعتیاد و تعرض جنسی از خانه می‌گریزند اما این جامعه‌شناس معتقد است خود اعتیاد به تنهایی نمی‌تواند سبب بروز فرار از خانه شود بلکه این مساله در تعامل با بسیاری از آسیب‌های دیگر به فرار از خانه می‌انجامد.

فرصت تجربه نشده آزادی در خیابان
فرار از خانه را «فرصت تجربه نشده آزادی در خیابان» می‌خوانند. سبحانی می‌گوید: خیابان یک آزادی تجربه‌نشده است و ادامه می‌دهد: در جامعه امروز برخلاف تصور گذشته، فرد دانش و شناخت را در خانواده فرانمی‌گیرد و از طرف نهادهای دیگری دریافت می‌کند که پیام‌های بسیار دیگری هم به همراه دارند. در چند سال اخیر فیلم‌هایی درباره تجاوز، خشونت و تمام آسیب‌هایی که در خیابان وجود داشت، ساخته شد اما با اینکه کودک یا نوجوان این پیام‌ها را از سوی مجامع رسمی دریافت می‌کند و می‌آموزد، باز هم دست به انتخاب می‌زند و به خیابان می‌گریزد.
وی یادآور می‌شود که در سال‌های اخیر از طرفی ناکامی‌های اجتماعی زیاد شده و از طرف دیگر زمینه‌هایی که منجر به تقویت مناسبات اجتماعی (مثل امید و همگرایی) می‌شد نیز ضعیف شده است و در شرایطی که خانواده نیازهای فرزند را تامین نمی‌کند، فرار از خانه رخ می‌دهد: «حال خشونت مانند یک تئاتر تکراری در خانواده‌ها مرسوم شده است. تفاوت‌های بین خانواده و خیابان کمتر و کمتر شده و تمام آسیب‌هایی که در خیابان هست در خانواده هم هست؛ همان استرس، همان فشار، همان مشکل‌ها و همین می‌شود که فرد از خانه می‌گریزد.»

سازمان بهزیستی از پس آسیب‌ها برنمی‌آید
به گفته سبحانی، با این حجم آسیب اجتماعی در کشور، سازمان بهزیستی توانایی حل همه مشکلات را ندارد. وی می‌گوید: یک سازمان ضعیف مسوولیت روبه‌رو شدن با این حجم آسیب‌ها را به‌عهده گرفته است و این در حالی است که رسیدگی به همه آسیب‌ها خارج از توان سازمان بهزیستی کشور است. این سازمان هر بار آسیب‌ها را جرم‌شناختی و کیفری می‌کند و سرانجام به گردن دستگاه‌های دیگر، پلیس و قوه قهریه می‌اندازد. برای نمونه برای حل مساله کودکان خیابانی، می‌گوید آنها باند هستند.
وی ادامه می‌دهد: وزارتخانه‌ها باید این مسایل را به عهده بگیرند. وزارت رفاه و تعاون نباید فقط به بحث بیمه مردم بپردازد و حداقل باید تامین اجتماعی مراقبت اجتماعی را پیگیری کند. باید سیاست‌های ترمیمی رفاهی هم داشته باشیم و حداقل‌های رفاه زندگی را برای مردم فراهم کنیم تا فرزندان به خیابان کشیده نشوند.

فرار از خانه فقط در خانواده‌های محروم رخ نمی‌دهد
عضو انجمن حمایت از حقوق کودکان معتقد است پایگاه اصلی این آسیب‌ها و فرار از خانه، فقط گروه‌های محروم نیست. وی خود در این‌‌باره می‌گوید: این آسیب‌ها مانند یک کوه یخ است که بخش بزرگی از آن پنهان مانده و فقط سر آن دیده می‌شود. اگرچه خاستگاه غالب فراری‌ها، طبقات محروم شهری و روستایی هستند اما آرام‌آرام این کوه یخ نمایان می‌شود و آسیب‌ها به فضاهای شهری هم کشیده می‌شود.
به گفته وی، در کشور ما سیاست حمایت اجتماعی از خانواده وجود ندارد و با این وضعیت با حجم بزرگی از آسیب‌ها روبه‌رو خواهیم بود.

خانواده را در تله فقر انداختیم
رییس اورژانس اجتماعی سازمان بهزیستی پیشتر یکی از مهم‌ترین مشکلات موجود در خانواده‌ها را این دانست که وقتی دختران به سن بلوغ می‌رسند با رویکرد سختگیرانه و محدودگرایانه خانواده‌ها مواجه می‌شوند. مجید ارجمندی یادآور شد که اطلاعات کم برخی خانواده‌ها در ارتباط با نحوه رفتار با دختران باعث شده فرزندان دختر خود را منع کنند و همچنین آنان را قبل از رسیدن به 15 سالگی شوهر دهند. براساس آمار در سال‌های گذشته 360 دختر در سن کمتر از 14 سالگی ازدواج کرده‌اند که 10 مورد از آنان کمتر از 10 سال داشته‌اند.
جاوید سبحانی نیز در این‌باره می‌گوید: ازدواج زودهنگام زمانی رخ می‌دهد که حتی حداقل تامین اجتماعی در خانواده‌ها وجود ندارد. ازدواج زودهنگام یا برای ترس از بحران‌های اجتماعی یا ترس از انگ خوردن در نظام‌های سنتی، ترس از ازدست رفتن فرصت ازدواج و برای فرار از فقر رخ می‌دهد.
سبحانی به افزایش ناگهانی جمعیت در دهه 60 اشاره کرده و می‌گوید: ما خانواده را در تله فقر گرفتار کردیم و بسیاری از خانواده‌های پرجمعیت برای تامین نیاز‌های فرزندان خود با مشکل مواجه شدند. پدر 60 ساله‌ای که با پنج فرزند جوان، بیکار مانده به جای تامین، بار تکفل بر دوشش افتاده. در خانواده شش نفری که یک نفر کار می‌کند، همان یک نفر تکفل را عهده‌دار می‌شود و در این شرایط سنگینی بار تکفل، وظایف دیگری که والدین برعهده دارند را از آنها می‌گیرد.
به گفته این جامعه‌شناس در شرایطی که حداقل تامین اجتماعی هم فراهم نباشد، خانواده خود را منقبض می‌کند؛ یکی سر کار می‌رود، یکی به خیابان می‌گریزد و دیگری با ازدواج زودهنگام به کوچک شدن خانواده کمک می‌کند.