index.jpg26+3
مطالب زیادی در رابطه با افسردگی گفته ایم اما ریشه یابی و علت یابی آن توسط روانشناسان همچنان ادامه دارد!

پژوهش اخیر که توسط پژوهشگران دانشگاه آکسفورد در بریتانیا به انجام رسیده، نشان می‌دهد افراد دچار افسردگی دارای DNA میتوکندریال بیشتر و DNA تلومراز کوتاه‌تری نسبت به همتایان غیرمبتلای‌شان هستند و نشانه‌های افسردگی پیش از بروز این تغییرات مولکولی ظهور می‌یابند.

میتوکندری منبع اصلی تامین انرژی برای اغلب سلول‌ها است و تلومر، توالی‌ای از نوکلئوتیدهاست که انتهای کروموزوم‌ها را می‌پوشاند. به گفته یکی از دست‌اندرکاران این پروژه، یکی از وسوسه‌انگیزترین نتایج این مطالعه می‌تواند شناسایی شاخصی بیولوژیک برای تشخیص افسردگی اساسی باشد که بتوان حضور آن را به سادگی به وسیله یک آزمایش مشخص کرد.

او به عنوان یک روانپزشک امیدوار است شناسایی این شاخص بیولوژیک وی را در تشخیص، تعیین پیش‌آگهی و درمان بیماران مبتلا به افسردگی اساسی یاری کند. اگرچه در حال حاضر این تنها یک فرضیه است، اما می‌تواند سرنخ خوبی برای ادامه پژوهش‌ها باشد.

پژوهشگران برای این بررسی از نمونه‌های بزاق 11760 زن چینی که در مطالعه CONVERGE شرکت داده شده بودند (مطالعه مشترک بزرگی برای بررسی اپیدمیولوژی ژنتیکی)، استفاده کردند.

تقریبا نیمی از شرکت‌کنندگان این کوهورت دچار افسردگی شدید و نیم دیگر فاقد نشانه‌های این بیماری بودند.

در این بررسی تنها افراد مونث شرکت داده شدند، چرا که ممکن است دلایل بروز افسردگی در مردان با زنان متفاوت باشد و به همین دلیل محققان می‌خواستند تا آنجا که ممکن است نمونه یک‌دست و همگونی داشته باشند.

مشخص کردن توالی DNA کل ژنوم در این نمونه‌ها سبب شد تا پژوهشگران بتوانند قسمت‌هایی را از ژنوم مورد بررسی قرار دهند که تا به حال کسی به آنها توجه نکرده بود.

یکی از این قسمت‌ها میتوکندری بود که به منزله باتری هر سلول به شمار می‌آید. این ساختمان کوچک دارای ژنوم خاص خود است. در زمانی که محققان به دنبال ژن‌هایی می‌گشتند که خطر بروز افسردگی را در افراد می‌افزایند، به صورت کاملا اتفاقی مشاهده کردند که شرکت‌کنندگان مبتلا به این بیماری نشانه‌های مولکولی خاصی دارند که در غیرمبتلایان دیده نمی‌شود.

به عنوان مثال، اختلال افسردگی اساسی با کوتاهی تلومر همراه بود و ارتباط چشمگیری بین این عارضه و میزان DNA میتوکندریایی مشاهده می‌شد.

تغییرات ناشی از استرس

پژوهشگران همچنین متوجه وجود رابطه‌ای معکوس، بین میزان DNA میتوکندریایی و DNA تلومراز شدند. بدین معنی که در صورت زیاد بودن میزان DNA میتوکندریایی میزان تلومراز به احتمال زیاد‌کمتر خواهد بود، اما در حال‌حاضر مشخص نیست که آیا افزایش DNA میتوکندریایی سبب کاهش تلومراز می‌شود یا بر عکس، کاهش تلومراز باعث بالا رفتن میزان DNA میتوکندریایی می‌شود و یا اینکه تغییر هر دو ماده تحت تاثیر عامل موثر مشترک دیگری صورت می‌گیرد.

محققان وجود ارتباط را بین افزایش DNA میتوکندریایی و بروزافسردگی اساسی در یک مطالعه مورد- شاهدی اروپایی که شامل 216 شرکت کننده مونث و مذکر بود، مورد آزمایش قرار دادند. در این بررسی اروپایی، DNA به جای بزاق از نمونه خون شرکت کنندگان استخراج شد.

در تحلیل یافته‌های این مطالعه نیز میزان DNA میتوکندریایی با افسردگی مرتبط بود. در پژوهشی که با استفاده از اطلاعات بررسی CONVERGE انجام شد، میزان DNA میتوکندریایی با تعداد کل وقایع استرس‌زا در زندگی افراد و نیز سابقه سوء‌استفاده جنسی در کودکی مرتبط بود. ارتباط بین شاخص‌های مولکولی (DNA میتوکندریایی و تلومراز DNA) و سابقه سوء‌استفاده جنسی در کودکی با افزایش شدت سوء‌استفاده قوی‌تر می‌شد.

حذف عوامل تاثیرگذار احتمالی

محققان با شک به این مطلب که شاید مصرف داروهای ضدافسردگی در بیماران، خطایی ناخواسته در چگونگی انتخاب شرکت‌کنندگان و یا نحوه انجام تحلیل مطالعه، سبب به وجود آمدن چنین ارتباطی شده باشد، تمامی احتمالات فوق را بررسی کرده و نتیجه گرفتند که هیچ‌کدام نمی‌توانند وجود چنین رابطه‌ای را توجیه کنند.

بار دیگر پژوهشگران احتمال دادند که شاید تفاوت در میزان DNA میتوکندریایی مربوط به تفاوت بزاق افراد باشد. اگرچه بررسی بزاق شرکت کنندگان نشان دهنده وجود برخی تفاوت‌ها بین بیماران دچار افسردگی و سایرین بود، تفاوت در محتوای سلولی بزاق افراد تنها 5 درصد تفاوت را در میزان DNA میتوکندریایی توجیه کرده و نمی‌توانست سبب این اختلاف فاحش باشد. تنها عاملی که با میزان DNA میتوکندریایی ارتباط نشان می‌داد مقدار استرسی بود که فرد با آن روبرو شده بود.

افسردگی در گذشته یا زمان حال

متاسفانه در مطالعه اولیه مشخص نشده بود که آیا بیماران در زمان مصاحبه مبتلا به افسردگی بودند یا اینکه در زمان مصاحبه سالم بوده ولی در گذشته تجربیات دردناک و استرس‌زای بزرگی داشته ودوره‌های افسردگی متعددی را پشت‌سر نهاده بودند. این مساله سبب شد تا پژوهشگران نتوانند با دسته‌بندی افراد بر این اساس، به مقایسه تفاوت‌های مولکولی بین این گروه‌ها بپردازند. اما در میان عده کمی از شرکت‌کنندگان که ابتلای آنان به افسردگی حال حاضر مشخص و ثبت شده بود نیز میزان DNA میتوکندریایی افزایش نشان می‌داد، بنابراین محققان چنین نتیجه گرفتند که افزایش این ماده باید با ابتلای فرد به افسردگی در زمان حال مرتبط باشد. البته به نظر می‌رسید که میزان DNA میتوکندریایی در افرادی که با وقایع استرس‌زای سختی در گذشته روبرو شده بودند نیز بیشتر از افراد سالم است.

زمانی که اتفاق ناگواری برای شما می‌افتد، تغییراتی مولکولی در سلول‌های شما رخ می‌دهد که لزوما شما نمی‌توانید آنها را مشاهده کنید، مگر اینکه دچار افسردگی نیز باشید. به بیان بهتر، قدرت پیش‌گویی استرس در مورد میزان DNA میتوکندریایی و طول تلومر با سابقه ابتلا به افسردگی اساسی رابطه مستقیم دارد. شواهد نشان می‌دهد که افسردگی باعث بالا رفتن میزان DNA میتوکندریایی می‌شود ولی عکس این موضوع صادق نبوده و افزایش این ماده نمی‌تواند سبب ایجاد افسردگی در فرد شود.

برای روشن‌تر کردن نقش استرس در ایجاد تغییرات مولکولی، پژوهشگران به مطالعه‌ای تجربی روی مدل حیوانی پرداختند. آنها 16 موش را در یک دوره 4 هفته‌ای تحت تاثیر استرس مزمن قرار داده و نمونه‌های خون و بزاق آنها را مورد بررسی کردند.

مشابه آنچه در نمونه‌های انسانی مشاهده شده بود، میزان DNA میتوکندریایی در این نمونه‌ها افزایش و طول تلومر در آنها کاهش نشان می‌داد. محققان سپس این موش‌ها را به قفسشان و حالت اولیه برگرداندند و 4 هفته بعد مشاهده کردند که میزان DNA میتوکندریایی به سطح اولیه خود بازگشته، بنابراین دریافتند که این تغییرات برگشت‌پذیر هستند.

وقتی محققان مقادیر اندکی هورمون استرس یا کوتیکوسترون به موش‌ها تزریق کردند، بازهم میزان DNA میتوکندریایی افزایش یافت و طول تلومرها کوتاه شد. این یافته از دخالت داشتن محور «هیپوتالاموس- هیپوفیز- غده فوق کلیه» دراین تغییرات حمایت می‌کند.

پاسخی شاید به قدمت انسان

نویسندگان مقاله بر این باورند که احتمالا تغییرات مولکولی کشف شده در این مطالعه با نوعی اختلال متابولیک همراهی دارند. به عقیده آنان این تغییرات می‌توانند به پاسخی بسیار قدیمی به استرس مربوط باشند. برای اجداد ما دستیابی به غذا یکی از منابع عمده استرس به شمار می‌آمد و فرد مجبور بود بیدار بماند تا فرصت را برای رسیدن به وعده بعدی غذا از دست ندهد.

شاید بخشی از تغییراتی که در افسردگی مشاهده می‌کنیم نیز ساز‌و‌کاری برای کنار آمدن با یک نوع استرس خاص باشد. فراموش نکنیم که یکی از نشانه‌های مهم افسردگی که روانپزشکان در مورد آن از بیماران سوال می‌کنند، تغییر در اشتها و اختلال خواب است. هنوز حد و مرز مشخصی برای میزان افزایش DNA میتوکندریایی به عنوان شاخص برای تشخیص افسردگی مشخص نشده و رسیدن به پاسخ این سوال نیازمند انجام پژوهش‌های بیشتر در این زمینه است.

در نهایت نویسندگان این مقاله وجود دو مسیر احتمالی را پیشنهاد می‌کنند. یک مسیر از سختی‌ها و رخدادهای دردناک زندگی فرد آغاز شده و احتمالا با فعال کردن محور هیپوتالاموس- هیپوفیز – آدرنال به تغییرات مولکولی می‌انجامد و مسیر دیگر، به بیماری ختم می‌شود. اگرچه وقایع سخت زندگی می‌تواند هم میزان DNA میتوکندریایی و هم طول تلومر را تحت‌تاثیر قرار دهد، شدت و دوام این تغییرات مولکولی استعداد فرد برای ابتلا به افسردگی اساسی (چه از نظر ژنتیکی و چه به دلیل مواجهه با عوامل مستعد کننده محیطی) بستگی دارد.