تشخیص رفتار نابهنجار

parents and kids

در این فصل تبیین های مختلف درباره توالی رشد و شرایط رشد طبیعی کودکان ارائه شده است. آنچه در بیشتر این بحث به طور ضمنی نهفته است فرض بر این است که انحراف از توالی طبیعی رویدادها سبب توسعه رفتار نابهنجار می شود و به ایجاد مشکلات بهداشت روانی در کودکان می انجامد. اما در فصل اول اشاره کردیم که رفتار کودکان را باید در پیوستاری دید که از شیطنت که در زمره رفتار طبیعی است تا مشکلات رفتاری و هیجانی که منجر به مسائل و اختلال های بهداشت روانی می شود را در بر می گیرد. بنابراین یکی از مشکلات توافق بر سر معیارهای تصمیم گیری در این مورد این است که آیا رفتار مورد نظر در حوزه رفتار بهنجار قرار دارد یا نابهنجار به شمار می آید و در نتیجه باید مراقب آن بود.
در مورد اختلال های بهداشت روانی کودکان و نوجوانان نیز نظام توافقی واحدی وجود ندارد لیکن یکی از پر کاربردترین راهنماها برای تصمیم گیری در این مورد که عموما به آن استناد می شود DSM-IV است که نشانه اختصاری ویراسته چهارم راهنمای آماری و تشخیصی اختلال های بهداشت روانی است. اختلال ها در DSM-IV بر اساس معیار تشخیصی آن ها گروه بندی شده اند و اگر کودکان شمار کافی معینی از علائم مربوط به یک اختلال را داشته باشند دچار آن اختلال تشخیص داده می شوند. نظام تشخیص دیگر ICD-10 است که نشانه اختصاری ویرساته دهم کتاب رده بندی جهانی بیماری ها است و در کشورهای اروپایی به طور وسیع مورد استفاده قرار می گیرد. رویکرد طبقه بندی بیماری ها در این دو کتاب مشابه است. اغلب به نظر می رسد که طبقه بندی اختلال های روانی با  استناد به هر مجموعه واژگانی که باشد مضمونی منفی در بر دارد یکن در اختیار داشتن یک نظام طبقه بندی، ضمن ایجاد نظم در کار، امکان می دهد که رویکردهای درمانی وسیعی را برای موارد مشابه به کار گرفت. هم چنین با طبقه بندی نوعی نظام توافقی به وجود می آید که می تواند مورد استفاده متخصصان مختلف قرار گیرد. توانایی طبقه بندی مشکلت در به کار گیری پژوهش جاری برای شناخت کودک و خانواده اش کمک کننده است و در خصوص انتخاب رویکردهای درمانی نیز موثر است. اما باید به این نکته توجه داشت که بسیاری از اختلال های روانی در قالب گروه بندی های قطعی قرار نمی گیرد و در اغلب موارد بین مجموعه علائم یک اختلال با اختلال دیگر همپوشی وجود دارد با این حال در طی دهه های اخیر معیارهای تشخیصی به تدریج هر چه بیشتر اصلاح شده اند.
در DSM-IV، تشخیص اختلال ها بر مبنای ارزیابی- چند محوری صورت می گیرد زیرا به جای در نظر گرفتن مشکل در یک گروه مجزا اطلاعات مربوط به مشکل مورد نظر در پنج زمینه یا محور جمع بندی می شود تا تصویر کامل تری از مشکل ارائه شود. این پنج زمینه در زیر فهرست شده اند.

این مطلب توسط  مجله پزشکی دکتر سلام تهیه شده است. استفاده از آن فقط با ذکر منبع دکتر سلام(hiDoctor.ir) مجاز می باشد

© مجله پزشکی و سلامت دکتر سلام | Hidoctor.ir