473

 آیا گول زمینه ساز رسدن ما به خوشبختی است و چه میزان در احساس خوشبختی ما تاثیرگذار است می تواند به ما شادی و نشاط بیاورد و نظر روانشناسان در این زمینه چیست

نگاهی به پرونده‌های مفاسد اقتصادی و حجم فسادهای مالی، اختلاس‌های میلیاردی و بالا رفتن فشار خون سرمایه داران در بورس نشان می‌دهد، مخدری به نام پول چگونه دستت را می‌گیرد، مهره‌های شطرنج مغزت را آن گونه می‌چیند که دلش می‌خواهد تا برای داشتن زمانی 500 میلیونی پیروز میدان شوی، بی‌خبر از اینکه زمان در خانه انسانیت مدت‌ها است خوابیده و دیگر تیک و تاک نمی‌کند.

به نظر می‌رسد پول ابزار مناسبی برای رسیدن به احساس خوشبختی و شادی است اما براستی به چه مقدار پول نیاز است تا افراد احساس شادی کنند. از نظر اقتصادی پول ارزش کالا‌ها را معین و امکان مبادله و معامله را آسان‌تر می‌کند، اما از منظر روان شناسی درآمد زایی برای ارضای نیاز به امنیت، احساس شادی، سرکوب هیجان‌های منفی و تسکین فشارهای روحی لازم است. همه افراد می‌دانند برای برآورده شدن نیازهای ابتدایی مانند غذا، مسکن و نیاز به دوست داشتن و دوست داشته شدن، داشتن پول ضروری است. بیشتر افراد از هیجان‌های مثبتی صحبت می‌کنند که در اثر خرید کالای جدید، خودرو یا رفتن به سفر در آنها ایجاد می‌شود و خاطره خوش آن تا مدت‌ها برایشان ماندگار خواهد شد. با این حال گروهی نیز این نظریه دانشمندان را که پول لزوماً احساس خوشبختی به همراه نمی‌آورد به صورت خصوصی لمس و تجربه کرده‌اند.

روان تحلیلگران تحقیقات متعددی را دراین خصوص انجام داده و معتقدند، پول برای افراد معانی و تدابیر هیجانی و روان شناختی متعددی دارد که بسته به نوع شخصیت افراد و هیجانات سرکوب شده آنها در گذشته میزان شادی آفرینی این مخدر متفاوت خواهد بود. ثروت برای برخی افراد قدرت آفرین تعبیر می‌شود و برخی دیگر نیز با پول به احساس امنیت می‌رسند. از طرف دیگر داشتن پول و فعالیت سیستم لذت و پاداش در مغز منجر به ترشح ناقل‌های شیمیایی شادی بخش می‌شود و به مرور باعث ایجاد وابستگی و نیاز به داشتن پول بیشتر را که در اصطلاح عامیانه به آن اعتیاد می‌گویند به وجود می‌آورد.

پنلوپه استار کارلین، محقق و روان شناس در جدیدترین مقاله خود نوشت، پول معانی مختلفی برای افراد متفاوت دارد او ادعا کرد لذت بردن از پول به تفاوت‌های فردی، فرهنگ و فاکتورهای اجتماعی بسیار وابسته است. وی معتقد است با این حال پول آخرین تابو در هر فرهنگی به حساب می‌آید. زیگموند فروید نیز پول را با خود کنترلی و استقلال در ارتباط می‌دانست و اثبات کرده بود، احساس راحتی، ارزش داشتن، قدرت شادی و احترام دستاوردهایی است که پول با خودش برای افراد به همراه می‌آورد و وسوسه داشتن آن را پایان ناپذیر می‌کند. با این حال میزان درک لذت و احساس راحتی یا امنیت در افراد مختلف متفاوت ارزیابی شده و نمی‌توان گفت دقیقاً هر فردی برای خوشبختی به چه مقدار پول نیاز دارد.

دکتر استار کارلین وقتی از مراجعان خود خواست تا هر کدام تصور کنند که فرد متمولی هستند و به او بگویند داشتن پول چه احساساتی را در آنها به وجود می‌آورد متوجه شد که برداشت‌هــای افراد از پول دار بودن به فاکتور‌های متعددی باز می‌گردد، برای نمونه یکی از بیمارانش به اوگفت که اگر پولدار شود، احساس می‌کند که مرد خوبی است، همه او را به عنوان یک بخشنده می‌شناسند، دیگر بزرگ شده است و کسی نمی‌تواند به چشم یک بی‌عرضه به او نگاه کند. در واقع داستان علاقه به ثروتمند شدن برای هر یک از افراد مربوط به داستان زندگی آنها است، چگونگی روابط، نیازها و حتی پیش‌بینی‌کننده آرزوها، شغل مورد علاقه و رشته تحصیلی دلخواه‌شان خواهد بود. برای نمونه در مثال بالا ثروت تعبیری برابر با مردانگی، قدرت و اعتماد دارد که می‌توانست با ادامه تحصیل در رشته مورد علاقه در کالج، نوشتن داستان‌های کوتاه، ازدواج موفق تاخت زده شود و در آن موقع است که دیگر نیازی به داشتن پول برای رهایی یافتن از کشمکش‌ها و تعارضات درون نخواهد بود.

روزنامه ایران