mzaj

کلمه مزاج برای همه ایرانیان نام کاملا آشنایی است. افرادی را که زود عصبانی می شوند آتشین مزاج می خوانند، افراد دیر جوش و کم حرف و غیر فعال را سرد مزاج می نامند. در یک روز پائیزی به مردمی که بیرون از منازل خود و به جهت رفتن به محل کار در حرکتند دقت کنید تعدادی با پالتو و شال و کلاه، تعدادی با یک ژاکت معمولی و تعدادی فقط با یک پیراهن بیرون آمده اند، این ها چه تفاوتی دارند؟

علاوه بر مزاج تیپ اشخاص، مزاج سن هم داریم، یعنی بدن افراد در سنین مختلف حالتهای متفاوتی را به خودش می‌گیرد. این حالتها به چهار دوران تقسیم می‌شوند:

1ـ دوران رشد یا نمو: دوران رشد که از ابتدای تولد تا  15 سالگی است، در این مدت، رشد بدن به حد کمال می‌رسد و حرارت و رطوبت بر بدن غلبه می‌کند، در حقیقت این دوره، مزاجش گرم و تر است و این به این معنی نیست که مثلاً فردی که بیست سال دارد مزاج شخصی یا جبلی‌اش گرم و تر است بلکه، به این معنی است که این مقطع سنی نسبت به مقاطع سنی قبل و بعدش گرمی و تری زیادتری دارد، هرچند ممکن است این شخص مزاج جبلی‌اش سرد باشد، مثل بلغمی‌ها، در حقیقت مزاج تیپ فرد مزاج جبلیه مولودیه یا مادرزادی گفته می‌شود ولی این مزاج را مزاج سن می‌گوییم. البته ممکن است مزاج سن با یک مزاج عارضی مرضی یا مزاج بیماری تلفیق گردد، که اینها را باید از یکدیگر تفکیک کرد بدین ترتیب که در هر فرد باید دانست که مزاج مادرزادی روی چیست؟ مزاج سنش چیست؟ مزاج بیماری که بر او عارض شده است، چیست؟ و …

در دوران اول که دوران رشد و نمود است، حرارت نسبت به دوره‌های دیگر بالاتر است، رطوبت هم تا اندازه‌ای بالاتر است و این دوران، دورانی است که تقریباً خونسازی در بدن بیشتر انجام می‌شود.

2- دوران وقوف یا جوانی: از ابتدای 15 سالگی الی 30 یا نهایتاً 40 سالگی را دوران وقوف می گویند یعنی یک حالت توقف و رکود نسبی ایجاد شده است و رشد و نمو نسبت به دوران اول کمتر شده است و کنترل روی رشد و نمو قدری بیشتر شده است. این دوره، دوره غلبه حرارت و خشکی است، یعنی گرمی و خشکی در بدن افزایش پیدا میکند.

3- دوران بزرگسالی یا کهولت: که از 40 سالگی الی 60 سالگی است، در این دوره رشد و نمو کاملاً متوقف شده است و بدن  آرام آرام رو به  نقصان می گذارد و  قدرتهای بدنی بتدریج کم می‌شود.

اما قوا کاملاً ضعیف نشده‌اند این دوره، دوران سردی و خشکی است، البته بین اطباء قدیم اختلاف نظر وجود دارد درین باب که این دوره، دوره سردی و خشکی است و سردی و تری.

4ـ دوره انحطاط یا پیری: که از 60 سالگی تا پایان عمر می‌باشد. این دوره، دوره ضعف آشکار و شدید است و دوره‌ای است که سردی و رطوبت شدیداً غلبه می‌کند. نکته مهم در این جا این است که مزاج سنین در همه افراد اینطور که گفته شد نیست، در حقیقت خود افراد متوجه می‌شوند که وقتی به سن 33ـ30 سالگی می‌رسند، افت شدید در بدنشان آشکار می‌شود، حتی حالتهای روحیشان و بدنی‌شان تغییر پیدا می‌کند، بطور مثال هضم غذا تغییر می‌یابد، قدرت جست و خیز و بالا رفتن از موانع تحلیل می‌رود، ممکن است قدری فراموش ایجاد شود.

مرحله 60 سالگی قوای روحی و جسمی آنها یک پله پایین‌تر می‌رود، اما این سال‌ها سالهای دقیقی نیست که مثلاً بگوییم دقیقاً در 30 سالگی شروع می‌شود یا در 29 سالگی ممکن است یک نفر در 28 سالگی این افت را احساس کند و یک نفر هم تا 354 سالگی‌ای افت را احساس نکند، و نکته دیگر اینکه، اختلاف در تری و خشکی این سالها مهم نیست بلکه سردی و گرمی این سالها اهمیت دارد. (همان حالت فاعله‌ای که در جلسه قبل توضیح داده شد)، در حقیقت مهم این است که تا 40 سالگی گرمی بدن شروع تحلیل رفتن می‌کند و شخص تغییرات جدی در بدنش احساس می‌کند. در هر صورت ما باید بتوانیم بین مزاج اصلی و مزاج سن فرق بگذاریم. کاربرد مطالب گفته شده در اینست که مثلاً: اگر شخصی مزاج سنش گرم باشد و مزاج جبلیش هم گرم باشد، حالت نامطلوبی برایش ایجاد می‌شود بهمین دلیل معمولاً گرم مزاجها در ابتدای دوران عمرشان سختیهای زیادتری، هم از نظر روحی و هم از نظر جسمی محتمل میشوند یعنی افراد صفراوی مزاج یا دموی مزاج را می‌بینیم که در دوران ابتدای عمرشان تا 20 الی 30 سالگی، تندخو هستند و به خاطر گرمی مزاج، مشکلات معده و بثورات پوستی ایجاد می‌شود و بسیار تندمزاج و بداخلاق هستند. رشد فکری بعد از سنین گرمی آنهاست، به عبارت دیگر بعد از 30 الی 40 سالگی تازه شروع به رشد فکری می کنند و شکوفا می‌شوند درحالیکه تا آن سن حالت خمودی دارند، سرد مزاجها برعکسند، یعنی در دوران ابتدای عمرشان، چون مزاج سن آنها گرم و مزاج مادرزادی‌شان سرد است، شکوفایی بهتری دارند و به محض اینکه به سن 40 سالگی می‌رسند افت شدید در همه برنامه‌هایشان چه از نظر جسمی و چه از نظر فکری پیدا می‌کنند.