Psicologia

انگیزه اکتشاف
اگر به زندگی جانوران و آدمیان به دقت توجه کنیم مشاهده می شود که انگیزه اکتشاف کم و بیش در آنها وجود دارد و بدین وسیله می خواهند جهان اطراف خود را بشناسند و از مسائل و پیچیدگیهای آن سر در بیاورند.
از آزمایشهایی که روان شناسان درباره انگیزه اکتشاف انجام داده اند به این نتیجه رسیده اند که انگیزه اکتشاف پس از انگیزه جنسی در میان جانوران در مقام پنجم قرار دارد. اما در مورد برخی از آدمیان متفاوت است. در افرادی مانند ارشمیدس و آینشتاین که عطش علمی فراوان داشته اند انگیزه اکتشاف و شناخت محیط برایشان از هر انگیزه دیگری نیرومندتر بوده است.
کنجکاوی کودکان تحقیق و مطالعه بر رنج دانشمندان و پژوهشگران نمودار آن است که انسان برای شناخت خود و دیگران و نیز جهان پیرامون خود چه اهمیت و ارزش والایی قائل است. این کوششها در واقع برای آن است که موجود آدمی هم می خواهد انگیزه اکتشاف خود را ارضاء کند و هم می خواهد بداند از امکاناتی که در محیط او قرار دارد چگونه می تواند بیشتر و بهتر بهره مند گردد.
انگیزه های شخصی- اجتماعی
انگیزه های شخصی- اجتماعی برخلاف انگیزه های فیزیولوژیک که جنبه همگانی دارند خاص افراد یا گروههای اجتماعی می باشند. یادگیری در انگیزه های اصلی یا فیزیولوژیک تاثیری ندارد بلکه امری فطری است. فقط در آدمیان راه و رسم و شکل انجام پذیرفتن انگیزه ها ممکن است اکتسابی باشد ولی خود انگیزه ذاتی است. اما در هر جامعه و در بین هر ملتی یک دسته انگیزه های اجتماعی و فردی وجود دارد که بنا به مقتضیات اجتماعی و به صورتی که جامعه انتظار دارد ظاهر می گردد. از جمله انگیزه های اجتماعی اکتسابی، مال اندوزی و دانش پژوهی، گروه گرایی، خودنمایی، سلطه گری، پناه جویی و مانند اینها را باید نام برد. در این میان نیز برخی از انگیزه ها که بر اساس خواست و علاقه هر شخصی استوار است انگیزه های شخصی خوانده
می شوند و جنبه عمومی و فرهنگی ندارند. انگیزه ها هر نام و علتی داشته باشند منشاء بروز رفتار هستند و بخش مهمی از روان شناسی را تشکیل می دهند.
کودک به علت وابستگی و نیاز به پدر و مادر و بزرگسالان از همان آغاز زندگی می آموزد که به گونه ای مطلوب با دیگران ارتباط برقرار نماید. احساس تنهایی و ناراحتی نیز در کسانی که از دیدار دیگران محروم
مانده اند آنان را به دوستی افراد و گروه گرایی وادار می سازد. از سوی دیگر یک جامعه به مقتضای بافت و الگوهای رفتاری خود از افراد می خواهد که به سبک خاصی رفتار نمایند. چنانکه آمریکائیان خواهان برتری جویی هستند. یعنی انگیزه برتری جویی به آنان آموخته می شود و به صورت مال، مقام و قدرت سیاسی و اجتماعی جلوه می کند و برتری جویی خود را به جهانیان نیز می خواهند بقبولانند. این انگیزه در هر محیطی مانند خانواده، مدرسه، ورزشگاهها و باشگاهها به کودکان آموخته می شود و از آنان می خواهند بکوشند از دیگران پیش بیفتند. اما این انگیزه در جامعه های دیگر مانند گینه نو عمومیت ندارد حتی می توان گفت بروز آن کم اتفاق می افتد.
همچنین در برخی از جامعه ها انگیزه پرخاش گری شیوع فراوان دارد. مانند مردم موندوگومر که جز جنگ و پرخاشگری چیزی نمی شناسند و برنامه آموزشی کودکان را از فنون جنگ و ستیز تشکیل می دهند و پیشرفت و خوشبختی فرزندان خود را در پرورش این انگیزه می دانند. در صورتی که در قبیله دیگر به نام آراپش انگیزه پرخاشگری به شدت محکوم است. به کودکان خود همواره روشهای صلح و دوستی می آموزند و آنان را از ابزار هر گونه پرخاشگری باز می دارند. به این سبب طرز آرایش سر و صورت لباس و رفتار آنان با قبیله جنگجو و پرخاشگر موندوگومر تفاوت دارد.

این مطلب اختصاصی سایت دکتر سلام می باشد استفاده از آن فقط با ذکر منبع مجاز می باشد