index

گاهی بر پایه عادت و تجربه های گذشته نه بر اساس مشاهده قاطع، اتفاق می افتد که در ادراک ما خطا یا لغزشی به وجود آید. در روان شناسی این گونه لغزشها را خطای ادراک می نامند. در واقع زمانی که میان آنچه ادراک می گردد و حقیقت واقع  اختلاف فاحشی پیدا شود خطای ادراک دست می دهد. برای نمونه اگر مدادی را به درون یک لیوان آب فرو ببریم چنین به نظر می رسد که مداد شکسته یا خم شده است در صورتی که می دانیم مداد سالم است. در اینجا می گوئیم ادراک ما به خطا رفته است.
حواس ما به انواع مختلف اشتباه می کند. اما در آزمایشهای روان شناسی خطاهای دیداری یا بصری بیش از همه توجه را به خود جلب می کنند.

خطای درازا
یکی از معروف ترین خطاهای دیداری یا بصری خطای مولر- لایر یا خطای دارازاست. اگر به دو تصویر cd,ab در شکل توجه کنیم مشاهده می شود که خط ab کوتاهتر از cd به نظر می رسد. در صورتی که طول این دو خط یکسان است.
خطای سطح
در شکل دایره a بزرگتر از دایره درونی b به نظر می رسد در صورتی که اگر قطر آنها اندازه گرفته شود هر دو برابرند.
خطای تابیدگی
اگر به شکل به دقت بنگریم ملاحظه می شود که دو خط b , a در  اطراف مرکز مستطیل حالت برآمدگی و تحدب دارند در صورتی که این دو خط کاملا موازی هستند.
خطای جهت
گرچه در شکل خطهای مستقیم مایل و ناموازی به نظر می رسند اما در حقیقت همه قائم و موازی هستند.
پیش از این بیان نمودیم که عادت و تجربه گذشته عوامل مهمی در ایجاد خطای باصره به شمار می آیند. البته نباید تصور نمود که پاسخ کلی همین است. ماهیت محرکها در هر موردی به لغزش ادراکی یاری می دهد. به همین علت است که خطا بر همگان یکسان جلوه می کند.
ابته نباید خطاهای ادراکی را نوعی نقص حسی دانست. هنرمندان، دکوراتورها، سنگتراشان و معماران باید از چنین اثرهای ادراکی آگاهی کافی داشته باشند و در عمل اگر بخواهند این خطها مستقیم و موازی نمایان گردند لازم است خمهای مربوط را رعایت کنند.

این مطلب اختصاصی سایت دکتر سلام می باشد استفاده از آن فقط با ذکر منبع مجاز می باشد