index

کارشناسان زبان شگفتی خود را در مورد زبان آموزی کودکان آدمی پنهان نمی کنند زیرا هنوز به درستی درنیافته اند که چه عواملی در تکوین آن نقش اساسی را به عهده دارند. نظریه هایی که پیش از این به اختصار بیان شد موید دو برداشت متفاوت است که یکی را ب.ف اسکینر به نام همخوانی و دیگری را چامسکی درون ساخت عنوان کرده است.
به اعتقاد رفتارگرایان به ویژه اسکینر (1957) زبان آموزی بر همان اصولی استوار است که یادگیری از راه همخوانی حاصل می شود. یعنی وقتی کودک شیئی را می بیند و همراه آن لفظ یا واژه مربوط را می شنود، سپس از راه تقلید و تقویت (لبخند و تشویق) آن را فرا می گیرد و دستمایه سخن خود قرار می دهد. ببر  این اساس رفتارگرایان معتقدند که کودک آدمی همان گونه زبان می آموزد که کبوتر از راه نوک زدن به دایره رنگی و موش با فشردن اهرم معینی غذا به دست می آورد.
از سوی دیگر نوام چامسکی زبان شناس آمریکایی تایید می کند که البته کودکان زبان رایج در محیط زندگی خود را می آموزند اما زبان آموزی بسی فراتر از آن است که بتوان با اصول یادگیری توضیح داد، بدین معنی که گاهی کودکان جمله هایی درست می کنند که هرگز نشنیده اند و بسیاری از آنان فقط از راه قیاس، هر چند گاهی به طور نادرست، واژه ها و جمله های قابل درکی می سازند، مانند این که به جای خریدار می گویند: «او خرنده دوچرخه نیست». یا سوزیدم به جای سوختم. در چنین مواردی کودکان نه از راه تقلید آن گونه که اسکینر معتقد است بلکه از راه قیاس واژه سازی می کنند. این خود دلیل روشنی بر قدرت شگفت انگیز زبان آموزی آدمی است که بیانگر استعداد ذاتی اوست یا به بیان چامسکی آمادگی زیستی کودکان برای آموختن زبان است.
گرچه اکثر کارشناسان زبان معتقدند که مغز آدمی مستعد آموختن زبان است حتی چامسکی هم عقیده ندارد که زبان امری کاملا فطری است. تجربه ثابت می کند کودکانی که از امکانات زبان آموزی محروم بوده اند و در کنج عزلت از برخوردهای اجتماعی بهره ای نداشته اند بعدها در سخنگویی با دشواریهای فراوانی رو به رو شده اند. چند سال پیش در لوس آنجلس دختر 13 ساله ای را به نام جنی (Jenie) در اتاقی زندانی یافتند. این دختر حرف زدن نمی دانست وقتی پس از مدتی به او واژه ها و عبارتهایی را آموختند معلوم شد که وی از ساختن جمله های پیچیده و دارای مکمل ناتوان است و فقط جمله های بسیار ساده را به کندی می تواند بیان کند. این امر به سبب آن بود که جنی در دوران آمادگی، یعنی از 1 تا 2 سالگی، که گروهی از کارشناسان آن را دوران بحرانی نامیده اند، از آموختن زبان محروم بوده است.
مختصر آنکه کودکان از نظر زیستی و با رفتار متقابل سرپرستان و لله هایشان آمادگی کافی برای آموختن زبان دارند. تاکیدی که رفتارگرایان در مورد آموختن اصول می کنند روشنگر آن است که چرا کودک زبان پدر و مادر خود را فرا می گیرد و چگونه واژه های نوینی را به فرهنگ لغات خود می افزاید. از سوی دیگر اهمیتی که چامسکی به آمادگی دورن ساخت برای آموختن قواعد دستوری می دهد دلیل روشنی بر آن است که چرا نونهالان به آسانی زبان می آمورند و اصول دستور زبان را به خوبی به کار می برند. این امر بار دیگر نشان
می دهد که چگونه عوامل زیستی و تجربه در توضیح رفتار موثرند.

این مطلب اختصاصی سایت دکتر سلام می باشد استفاده از آن فقط با ذکر منبع مجاز می باشد