images

متاسفانه واقعیت موجود در زمان انتشار چاپ اول کتاب هنوز هم پابرجاست یعنی هیچ گونه تلاش ملی یا بین المللی برای سازمان دهی گروه های همیاری در زمینه افسردگی به عمل نیامده است. برخی سازمان های ملی آمریکا مانند بنیاد ملی برای بیماری های افسردگی (NFDI) یا سازمان اتحاد ملی برای بیماران روانی (NAMI) از گروه های محلی حمایت می کنند ولی این گروه ها تعداد قابل ملاحظه ای نیستند موسسه بهبود و سازمان عواطف ناشناخته برای برخی جذابیت دارند. ولی به عقیده من تاکید بر مهار کردن عواطف چیزی نیست که افراد افسرده به آن نیاز داشته باشند. در بعضی مناطق کشور منابع مفیدی مانند گروه حمایت از اختلالات خلقی واقع در شهر نیویورک وجود دارد. اما این سازمان ها در سطح ملی با یکدیگر مرتبط نیستند و از فلسفه واحدی پیروی نمی کنند. بسیاری از مراکز بهداشت روانی و بیمارستان ها یا دارای گروه های حرفه ای ویژه افسردگی هستند یا برای گروه های همیاری فضایی را منظور کرده اند. افراد افسرده ای که به گروه های همیاری ویژه افسردگی دسترسی ندارند می توانند از گروه های همیاری ای که خاص افسردگی نیستند کمک های شایانی دریافت کنند مانند گروه الکلی های بدون نام یا ال- انون یا گروه های مخصوص آزارهای جنسی یا گروه های مربوط به مشکلات جنسیتی. باعث تاسف است که برنامه خاصی برای همیاری افسردگی وجود ندارد چون به باور من حمایتهای گروهی می تواند برای درمان افسردگی به ویژه برای کسانی که تازه دچار افسردگی شده اند بسیار اثربخش باشد. برخی از پیشکسوتان اقدام به تشکیل گروه های غیر رسمی خصوصی کرده اند ولی از تازه واردین استقبال زیادی نمی کنند.
متاسفانه طبیعت خاص افسردگی مانعی است که سر راه تشکیل گروه های همیاری قرار می گیرد. به نظر من مشکل اساسی بدنامی های ذهنی مربوط به افسردگی و این باور است که افسردگی از گناهکاری و خودمقصر بینی ناشی می شود. افراد افسرده به طور طبیعی اعتقاد دارند که افراد افسرده دیگر نمی توانند به آن ها کمک کنند و علاوه بر آن انسان ها تمایل زیادی برای گفتگو درباره احساس ناخشنودی خود ندارند. اما این واقعیت که افراد افسرده بهره ناچیزی از روان درمانی یا داروهای تجویز شده توسط پزشک خانوادگی خود می برند نشان دهنده نیاز به وجود گروه های همیاری است.

این مطلب توسط  مجله پزشکی دکتر سلام تهیه شده است. استفاده از آن فقط با ذکر منبع دکتر سلام(hiDoctor.ir) مجاز می باشد