selfsteem

از بررسی نظرگاه هایی که تاکنون از آن ها بحث کردیم این نکته روشن می شود که کسب ارزش شخصی یا عزت نفس یکی از اساسی ترین تکالیف رشد در دوره کودکی است به همین جهت جای تعجب ندارد که کمبود عزت نفس عارضه شایع در کودکانی است که از خود علائم مشکلات رفتاری یا بهداشت روانی را نشان می دهند.
عزت نفس عبارت است از ارزیابی فرد از خودش یا نوعی ارزشگذاری نامشروط نسبت به خود. اصطلاح عزت نفس غالبا با مفهوم خود- پنداره که به معنی برآیند کل ویژگی های بدنی و روانی فرد و ارزیابی افراد از آن هاست اشتباه می شود. خود- پنداره سه جنبه دارد: تفکر (جنبه شناختی)، احساس (جنبه عاطفی) و عمل (جنبه رفتاری). به نظر لارنس مفید است که معلمان مفهوم خود- پنداره را رشد در سه زمینه خود- انگاره، خودِ ایده آل و عزت نفس در نظر بگیرند. خود- انگاری یعنی این که فرد خود را چگونه می بیند در حالی که خودِ ایده آل خودی است که فرد دوست دارد آن گونه باشد. عزت نفس عبارت است از ادراک فرد از فاصله موجود بین این دو مفهوم. این که ما درباره خود چه احساسی داریم، پیامد نحوه تعبیر و تفسیری ا ست که از تجربه های خود داریم و عزت نفس ما از بسیاری لحاظ نتیجه انباشتی از نحوه برخورد دیگران با ما و نحوه برخورد ما با خودمان در طول زندگی است.
شیولسون و بلوس به نقل از لاورنس سلسله مراتبی برای عزت نفس ارائه کرده اند که برای معلمان مفید است زیرا نشان می دهد که چگونه عزت نفس کلی یک فرد می تواند تحت تاثیر توانایی تحصیلی و غیر تحصیلی (از قبیل محیط اجتماعی) قرار بگیرد. کودکان ممکن است در برخی از موقعیت ها نسبت به سایر موقعیت ها احساس ناکارآمدی بکنند. به عنوان مثال اگر کودکی که در زمینه یادگیری ریاضی مشکل دارد مدام برای شرکت در فعالیت های مرتبط با ریاضی تحت فشار قرار بگیرد در نهایت به فروپاشی عزت نفس دچار می شود. به علاوه اگر شکست فرد در زمینه هایی از زندگی که سایرین با ارزش می دانند ادامه پیدا کند، عزت نفس او به شدت متاثر خواهد شد. بنابراین واضح است که شکست در مدرسه به ویژه اگر با مشکل یادگیری کودک همراه باشد به آسانی می تواند منجر به کاهش عزت نفس کلی او شود.