conduct disorder2

عمده ترین نمود اختلال سلوک تجاوز به حقوق دیگران و عدم توجه به هنجارهای اجتماعی متناسب با سن افراد است اما این اختلال می تواند دامنه بسیار متفاوتی از رفتارها را شامل شود. ویژگی های غالب آن پرخاشگری و عدم اطاعت است که این کودکان از خود نشان می دهند. عدم اطاعت می تواند اشکال مختلف داشته باشد از قبیل عدم  انجام چیزی که از فرد خواسته می شود یا  انجام عملی خلاف آنچه که از او درخواست شده است. مقاومت در مقابل منابع اقتدار از قبیل والدین و معلمان در این کودکان شایع است هم چنین ایجاد گسیختگی و ضعف تحمل (مدارا) نیز گاه در آن ها دیده می شود. به عنوان مثال در این کودکان قشقرق به راه انداختن معمول است. نخستین علائم اختلال سلوک که در اغلب موارد ابتدا در خانواده دیده می شود عبارتند از نافرمانبری، دروغگویی، دزدی و پرخاشگری نسبت به دیگران. با بدتر شدن وضع این رفتار به بیرون از خانواده، در مدرسه و به جامعه محلی فرد تعمین پیدا می کند. گرچه این کودکان ممکن است سرسخت به نظر برسند اما عزت نفس آنان ضعیف است. نشانه اختلال در افراد بر حسب سن و جنسیت فرق می کند. دو نوع اختلال سلوک اساسی وجود دارد. شروع اختلال در کودکی برخلاف شروع آن در نوجوانی با رفار ضد اجتماعی شدیدتر و مسرانه تری همراه است. جنس مذکر این اختلال را به شیوه ای آشکارتری چون درگیری تن به تن و مقابله جویی نشان می دهد در حالی که تظاهر این اختلال در جنس مونث به شیوه هایی پنهان تر چون دروغگویی، مدرسه گریزی و گریز از خانه است. اقدام به خودکشی در میان دختران مبتلا به این اختلال بیشتر است.
کودکان دچار این اختلال، تکانشوری (بی اختیاری رفتاری)، روابط ضعیف با همسالان و عملکرد ضعیف در مدرسه را نیز دارند. این گونه کودکان معمولا توانایی درک تاثیر رفتار خود بر دیگران را ندارند و اغلب دچار نقص یا کمبود در مهارت های اجتماعی هستند. آن ها ضعف در همدلی، و توجه اندک به احساسات، خواسته ها و بهتزیستی دیگران و روابطی منفی نگر (بدبینانه) با بیشتر مردم دارند. مشکل آن ها با والدین و معلمان به شکل رفتار لجوجانه و با همسالان خود به صورت پرخاشگری و آزارگری است. طرد شدن از طرف همسالان احساس فقدان عزت نفس به آنان می دهد. این کودکان درباره مسائل خود اغلب دروغ می گویند و در مواجهه کلامی با دیگران پیچیده هستند و در عین حال از پذیرفتن مسئولیت شخصی اقدامات خود با سرزنش کردن دیگران می پرهیزند. به علاوه والدین و معلمان به علت عدم پذیرش خواسته هایشان از طرف آن ها، درماندگی و بی فایده بودن تلاش های خود را احساس می کنند. والدین اغلب مشکلات روانی، بیکاری یا زناشویی خاص خود را دارند و چه بسا با انواع سازمان های امدادی در تماس هستند.

این مطلب توسط  مجله پزشکی دکتر سلام تهیه شده است. استفاده از آن فقط با ذکر منبع دکتر سلام(hiDoctor.ir) مجاز می باشد